«اعتماد» در گفتوگو با دكتر سيدعلي منوري بررسي میکند
آزموني دوباره براي ديپلماسي
در فضاي پرتنش حاكم بر روابط ايران و امريكا، مذاكرات احتمالي تا حد قابلتوجهي تحتتاثير تحركات اسراييل، شخصيت غيرقابل پيشبيني ترامپ
و رقابتها درونساختار واشنگتن قرار خواهد گرفت
نوشين محجوب
بنيامين نتانياهو، نخستوزير اسراييل روز دوشنبه براي سومينبار براي ديدار با دونالد ترامپ، رييسجمهوري امريكا به واشنگتن سفر كرد و بعد از ضيافت شام در اتاق آبي كاخ سفيد، روز سهشنبه نيز ديداري 90 دقيقهاي با رييسجمهوري امريكا داشت؛ ديداري كه جزييات آن هنوز منتشر نشده با اين همه گفته ميشود، مساله برنامه هستهاي ايران در كنار صلح در غزه محور اصلي رايزنيهاي روساي دو بازيگر بوده است. همزمان خبرگزاري رويترز با انتشار گزارشي اختصاصي و به نقل از منابع آگاه مدعي شد كه ترامپ و نتانياهو به طور مشخص در ارتباط با ايران با يكديگر اختلافنظر دارند و هركدام تلاش ميكنند تا از استراتژي متفاوتي در ارتباط با تهران پيروي كنند. اين درحالي است كه نتانياهو در ديدارش با اعضاي مجلس نمايندگان كنگره امريكا تلاش دارد تا بستر را براي تصويب لايحهاي با اهميت و در عين حال بيسابقه فراهم كند؛ لايحهاي كه دسترسي تلآويو به بمبافكنهاي «بي2» را فراهم سازد. به ادعاي ناظران هدف از تكاپوي نخستوزيري اسراييل به دست آوردن چراغ سبز واشنگتن براي تجاوز احتمالي به ايران است. در همين چارچوب ديدار نتانياهو با پيتر هگست، وزير دفاع امريكا نيز قابل تبيين است؛ رايزنيهايي كه گفته ميشود هدفشان بسترسازي براي همصدايي دو بازيگر براي فصل تازه تحركات عليه كشورمان است؛ گزارهاي كه باتوجه به چند صدايي حاكم بر جناح جمهوريخواه محل ترديد است و معادلات را در هالهاي از ابهام قرار داده است.فعل و انفعالات رهبران اسراييل و امريكا درحالي شتاب گرفته كه در مقابل دستگاه ديپلماسي كشورمان نيز به شكلي فعال تلاش دارد تا با توسل به اصل حسن همجواري تلاشهاي واشنگتن و تلآويو جهت صف آرايي منطقهاي را خنثي كرده و بستر را براي مهار يا مديريت تنشها در منطقه هموار سازد. در همين راستا عباس عراقچي، وزير امور خارجه كشورمان در سفري نادر و بيسابقه به پادشاهي سفر داشت و با بن فرحان، همتاي خارجياش در مكه و با بن سلمان، وليعهد عربستان در جده ديدار داشت؛ او ساعاتي بعد در شبكه ايكس (توييتر سابق) با انتشار پستي نوشت: نتانياهو كه آغازگر جنگ عليه ايران بود، خيلي زود مجبور شد از رييسجمهور ترامپ براي نجات خود درخواست كمك كند. به نوشته عراقچي، امريكا نشان داد كه ميتواند به جنگ پايان دهد، اما آيا ميتواند صلح هم برقرار كند؟ اين درحالي است كه يادداشت رييس دستگاه ديپلماسي كشورمان كه در نشريه فايننشال تايمز منتشر شده، در رسانههاي غربي برجسته گشته و مورد توجه قرار گرفته است. وزير خارجه كشورمان در اين يادداشت ضمن تاكيد بر ديپلماسي به عنوان گزينهاي براي تحقق پيروزي، تاكيد داشت كه اسراييل با تهاجم به ايران در ميانه رايزنيهاي ميان تهران و واشنگتن، ديپلماسي را بمباران كرد. اين درحالي است كه همزمان كاخ سفيد مدعي است كه هفته پيش رو شرايط براي از سرگيري رايزنيها با ايران در مسقط پايتخت عمان فراهم خواهد شد؛ رايزنيهايي كه به ادعاي ناظران باتوجه به مواضع متناقض ايران و امريكا درباره برنامه هستهاي كشورمان و همچنين خيز تروييكاي اروپايي جهت فعال كردن ماشه آيندهاي مبهم دارد. اخيرا تروييكاي اروپايي مدعياند در صورت عدم همكاري ايران با نهادهاي پادماني و شفافسازي فعاليتهاي هستهاي، تحريمهاي اعمالي عليه ايران را بازمي گرداند. مواضع اين گروه از بازيگران درحالي رسانهاي شد كه ايالاتمتحده مدعي است كه به واسطه حمله به تاسيسات كشورمان، برنامه هستهاي ايران به عقب رانده شده؛ ادعايي كه تهران از آن عبور كرده و تاكيد داشته و دارد غنيسازي اورانيوم براي مصارف صلحآميز خط قرمز ايران است. همچنين به باور ناظران در كنار مسائل ديپلماتيك ميان ايران و امريكا، تحولات رسانهاي نيز نقش مهمي در شكلدهي به فضاي سياسي ايفا ميكنند؛ گزارهاي كه از منظر تهران مغفول نمانده است. در اين چارچوب نه تنها پيامهاي مقامهاي رسمي كشورمان در شبكه ايكس، بلكه مصاحبه اخير مسعود پزشكيان، رييسجمهوري كشورمان با تاكر كارلسون آنهم در بستر رقابت جناحهاي سياسي امريكا، نشان ميدهد كه رسانهها به ابزاري براي تاثيرگذاري بر افكار عمومي و جهتدهي به سياست خارجي تبديل شدهاند.از همين رو اكنون، جدال نه صرفا در ميدان و لابيهاي ديپلماتيك، بلكه در فضاي مجازي نيز جريان دارد و بازيگران درگير، هركدام با اهداف و ملاحظات خاص خود، در حال شكل دادن به آيندهاي هستند كه هنوز سرنوشت آن ميان ديپلماسي و درگيري در نوسان است. در همين راستا روزنامه اعتماد با هدف واكاوي فعل و انفعالهاي نخستوزير اسراييل در سفرش به واشنگتن، آينده رايزنيهاي ايران و امريكا و ترسيم چشمانداز پيش رو، با دكتر سيدعلي منوري، دانشيار روابط بينالملل گفتوگويي اختصاصي داشته است. به باور منوري در فضاي پرتنش و بياعتماد حاكم بر روابط ايران و امريكا، مذاكرات احتمالي تا حد قابلتوجهي تحتتاثير تحركات اسراييل، شخصيت غيرقابل پيشبيني ترامپ و رقابتها، درونِ ساختارِ واشنگتن قرار خواهد گرفت.به باور اين كارشناس مسائل بينالملل به نظر ميرسد اسراييل با بهرهگيري از خلأهاي زماني و سياسي، به دنبال تداوم اقدامات تهاجمي است و احتمالا دست به تحركاتي تازه خواهد زد. منوري در بخش ديگري از گفتوگوي خود با «اعتماد» با اشاره به مواضع كشورهاي عربي منطقه گفت كه برخي از اين كشورها، هرچند در ظاهر با اسراييل در مسير عاديسازي روابط قرار دارند، اما در خفا نگران جاهطلبيهاي امنيتي تلآويو هستند و خواهان حفظ تعادل منطقهاي با حضور امريكا ميباشند، از همين رو در اين شرايط حساس ايران براي حفظ منافع خود بايد با دقت بيشتري عمل كرده و از فرصتهاي موجود براي دريافت تضمينهاي راهبردي بهره ببرد و نسبت به تحركات ساير قدرتها نيز هوشيار باشد.
مشروح گفتوگو در ادامه آمده است:
در شرايط كنوني گمانهزنيها درباره آغاز دور تازه رايزنيها ميان ايران و امريكا همزمان با سفر نتانياهو به كاخ سفيد بالا گرفته، با اين همه با توجه به موضعگيريهاي اخير رييسجمهوري امريكا و تاكيد تهران بر خطوط قرمز خود در زمينه برنامه هستهاياش، چشمانداز رايزنيهاي احتمالي را چگونه ارزيابي ميكنيد؟ آيا ميتوان گفت دو بازيگر قادرند به توافقي نسبتا پايدار در ميان مدت دست يابند؟
اصولا موضوع مذاكره ميان ايران و ايالاتمتحده موضوع جديدي نيست و پيشتر نيز در شرايط حساس و در مسائل بحراني، چنين گفتوگوهايي انجام شده است. باتوجه به فضاي بياعتمادي كنوني كه بر روابط مذاكراتي ايران و ايالاتمتحده حاكم است، مشوقهايي كه در اين رايزنيها مطرح يا پيشنهاد ميشوند، از اهميت بسزايي برخوردارند.
از منظر ايران، مهمترين مشوق پيشنهادي ازسوي ايالاتمتحده ميتواند تضمين عدم تجاوز دوباره اسراييل به ايران باشد. اين موضوع براي ايران از اهميت ويژهاي برخوردار است و شايد بهتر بود در دورههاي پيشين مذاكرات، ايران بر دريافت تضمينهاي امنيتي از ايالاتمتحده در اين زمينه تاكيد بيشتري ميكرد تا از وقوع چنين تجاوزاتي جلوگيري شود.
مشوقهاي ديگر احتمالي چه گزينههايي هستند؟
مشوقهايي كه ايران ميتواند براي ايالاتمتحده ارايه دهد، به تضمينهايي بازميگردد كه درخصوص تداوم برنامه هستهاي غيرنظامي ايران و موضوع غنيسازي مطرح ميشوند؛ امري كه ايران همواره بر آن تاكيد داشته و به دنبال آن بوده است. اين مشوقها ميتوانند به گونهاي طراحي شوند كه در صورت ورود به مرحله مذاكره، براي هر دو طرف مفيد و موثر باشند.
در چنين شرايطي به باور شما سفر اخير نخستوزير اسراييل به واشنگتن و تحركات چهرههاي امنيتي اين بازيگر تا چه اندازه ميتواند مسير ديپلماسي احتمالي ميان تهران و واشنگتن را تحتتاثير قرار دهد؟
به نظر ميرسد اسراييل، به ويژه تحت رهبري نتانياهو، توانايي و تمايل خود را براي پيگيري سياستهاي مستقل، حتي با وجود نزديكي ظاهري به دونالد ترامپ، نشان داده است. اسراييل از بازه زماني ۶۰ روزهاي كه ظاهرا ايالاتمتحده، به صورت غيرعمدي و بدون برنامهريزي مشخص، مطرح كرده بود، نهايت استفاده را برد و در روز شصتويكم حمله خود به ايران را آغاز كرد. هر چند ترديد دارم كه اين اقدام نتيجه برنامهاي هماهنگ ميان نتانياهو و ترامپ بوده باشد، اما با توجه به ويژگيهاي رسانهاي ترامپ، او اعلام كرد كه ۶۰ روز فرصت داده و اسراييل در روز شصتويكم اقدام خود را انجام داد. به نظر من، اين سناريو محتمل است.
همزمان با ديدار رهبران اسراييل و امريكا، برخي رسانههاي غربي مدعياند كه تلآويو به دنبال چراغ سبز واشنگتن جهت تداوم تهاجمات خود به ايران است؛ با توجه به شخصيت غيرقابل پيشبيني چهرهاي چون ترامپ و تمايلش براي ايفاي نقش مرد صلحساز در خاورميانه، نتيجهبخش بودن تحركات احتمالي اين بازيگر محتمل است يا خير؟
بله، به عنوان يك متغير كنترلي، بايد شخصيت رهبران تصميمگير و تاثيرگذار را حتما درنظر گرفت، به ويژه شخصيتي مانند دونالد ترامپ. به نظر من و احتمالا بسياري از تحليلگران نيز با اين ديدگاه موافق باشند، با توجه به تمايل شديد ترامپ به جلبتوجه و حضور فعال در رسانهها و فضاي مجازي، بعيد نيست كه او به دليل ويژگيهاي شخصيتياش، ازجمله خودنمايي و علاقه به مركز توجه بودن، به نتانياهو براي اقدامات بعدي مرتبط با ايران چراغ سبز نشان دهد. اين احتمال باتوجه به ويژگيهاي ذكرشده كاملا محتمل است.
در ميانه فعل و انفعالهاي خاورميانه و موضعگيري رهبران اسراييل و امريكا انتشار مصاحبه تاكر كارلسون، چهره رسانهاي جمهوريخواه كه به لحاظ نظري به طيف انزواطلب نزديك است با مسعود پزشكيان را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
دونالد ترامپ تحت فشار دو جناح اصلي قرار دارد: جناحي كه ديدگاههايش بيشتر در مواضع معاون اول او، جِيدي ونس، متبلور است و جناح ديگر كه مايك پمپئو نماينده آن است. اين دوگانگي ميتواند به پيچيدگي و آشفتگي تحليل وضعيت روابط ميان ايران و ايالاتمتحده منجر شود. اين جناحها غالبا روايتهاي متفاوتي در مورد مناسبات با ايران و مذاكرات احتمالي ارايه ميدهند كه ممكن است بخشي از تاكتيكهاي رسانهاي ايالاتمتحده باشد. اين وضعيت براي طرف ايراني ابهامات فراواني ايجاد ميكند و حتي ممكن است به غافلگيري منجر شود. به نظر من، ايران بايد نسبت به اين آشفتگي هوشيار باشد، همانگونه كه در هفتههاي اخير اين موضوع مشهود بوده است. اين موارد بخشي از تاكتيكهاي رسانهاي و جنگ روايتهايي است كه در جريان است. با اين حال، گرايش انضباططلبان همچنان پابرجاست، اما بايد توجه داشت كه انزواطلبان نيز به دنبال حلوفصل اين مساله هستند، نه طولاني شدن آن. ممكن است آنها درنهايت به اين نتيجه برسند كه با وارد كردن ضربهاي قاطع، مساله را براي هميشه خاتمه دهند و از بار تعهدات و مداخلات خود بكاهند.
مواضع رييس جمهوري كشورمان در اين مصاحبه تا چه اندازه ميتواند در عرصه ديپلماسي براي ايران نوعي بازدارندگي ايجاد كرده و همزمان به طيف محافظهكار انزواگرا برگ برندهاي دهد جهت تحت فشار قرار دادن افكار عمومي و به تبع مهار تحركات و گامهاي بعدي ترامپ.
به نظر من، ايجاد بازدارندگي يا تحت فشار قرار دادن افكار عمومي توسط جناح محافظهكار انزواطلب چندان محتمل نيست. به خاطر ميآورم زماني كه توافق برجام نهايي شد و موضوع سرمايهگذاري كشورهاي اروپايي در ايران مطرح گرديد، مقامات ايراني با چنان اشتياقي از همكاري با اروپا سخن ميگفتند و كشورهاي اروپايي را تشويق به سرمايهگذاري در ايران ميكردند كه تصور وضعيت پيش از برجام دشوار بود. در حال حاضر، هر چند من با اصل برگزاري اين مصاحبه مشكلي ندارم، اما مسائل مطرحشده ازسوي طرف ايراني در اين گفتوگو به نظرم تاحدي شتابزده بود.
به اعتقاد من، اين فرصت وجود داشت تا با تأمل و دقت بيشتري اين مصاحبه را برگزار كرد تا نقطهنظرات مطرح شده با وضوح و انسجام بيشتري ارايه شوند.
درباره برقراري آتشبس ادعاي ديگري نيز مطرح است، از منظر گروهي از كارشناسان فارغ از همصدايي حاكم ميان تلآويو و واشنگتن، رهبران دو بازيگر درگير چالشهاي داخلي بوده و هستند، آقاي ترامپ توسط گروه موسوم به ماگا يا همان انزواطلبان جهت توقف جنگ تحت فشار قرار دارد و در مقابل چهرههاي افراطي كابينه اسراييل نخستوزير اين بازيگر را براي تداوم درگيري تحت فشار قرار دادهاند، ارزيابي شما از اين فرضيه چيست؟
به نظر من، بايد بار ديگر به غيرقابل پيشبيني بودن شخصيت دونالد ترامپ توجه كنيم. حتي اگر او بخواهد در چارچوب ديدگاههاي انزواطلبان عمل كند، از انجام اقدامات نمادين، ناگهاني و قاطع پرهيز نخواهد كرد. اين نكته بسيار حائز اهميت است، زيرا اينگونه اقدامات معمولا دو ويژگي دارند: نخست، نمادهاي طرف مقابل را هدف قرار ميدهند؛ دوم، در بازه زماني طولاني رخ نميدهند و تاثير آنها بسيار قوي است. در مورد اسراييل و نتانياهو، بعيد ميدانم كه بتوانيم فشار افكار عمومي را به عنوان يك مولفه تعيينكننده درنظر بگيريم. نتانياهو مسيري را كه تاكنون پيموده، به عقب بازنخواهد گشت و تا زماني كه به دستاورد موردنظر خود نرسد، حتي اگر حمايت كامل ايالاتمتحده را نداشته باشد، به پيگيري اهدافش ادامه خواهد داد. هرچند ممكن است گفته شود كه نتانياهو تحت فشار افكار عمومي يا سرنوشت سياسي خود قرار دارد، اما به اعتقاد من، او از مسيري كه انتخاب كرده، بازنميگردد.
همزمان با سفر نتانياهو به واشنگتن و رايزنيهاي پنهان و آشكار ران درمر و چهرههاي امنيتي دو بازيگر، گروهي با استناد به محيط امنيتي حاكم بر منطقه از آمادگي اسراييل براي براي فصل تازه تنش و درگيري ميگويند، حال باتوجه به كنشگري بازيگران منطقهاي و فرامنطقهاي تحقق اين سناريو در كوتاهمدت و ميانمدت را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
رويكرد نظامي اسراييل همواره نشاندهنده اين بوده كه باتوجه به توان راهبردي نظامي خود و موقعيت جغرافيايياش كه محاط در كشورهاي منطقه است و همچنين به دليل ناتواني در تحمل تنشهاي طولانيمدت و فرسايشي، معمولا در مقاطع مختلف زماني درگيريهايي را ايجاد ميكند. باتوجه به ادراك اسراييل از تهديدهاي موجود، چه از سوي حوثيها، ايران، حزبالله يا حتي حماس و با درنظر گرفتن اين احتمال كه مذاكرات ميان اسراييل و حماس به زودي به نتيجه نرسد، اين امكان وجود دارد كه اسراييل توان خود را تقسيم كرده و در دورههاي مختلف اهداف خود را دنبال كند. بنابراين، بسيار محتمل است كه اسراييل در مورد ايران نيز، بدون ايجاد تشويش در افكار عمومي، الگوي رفتاري پيشين خود را تكرار كند و به تهديدات يا اقدامات مشابه ادامه دهد.
در راستاي اجراي طرح مارشال يا خاورميانه بزرگ ادعايي، تاكيد اسراييل بر رويكرد تهاجمياش تا چه اندازه ميتواند راهبرد بازيگران و پادشاهيهاي خليجفارس بالاخص كشورهايي كه در آستانه عاديسازي رابطه با تلآويو قرار دارند را تحتتاثير قرار دهد، بازيگراني كه رقيب ايران هستند اما همزمان جاه طلبيهاي اسراييل را تهديدي بالقوه براي خود قلمداد ميكنند.
كشورهاي حاشيه خليجفارس و اردن تمايلي به ظهور يا تداوم ايران به عنوان يك قدرت منطقهاي، به ويژه به صورت آشكار، ندارند. ازسوي ديگر، اين كشورها نميخواهند شرايطي در منطقه ايجاد شود كه افكار عمومي جهان اسلام در اين كشورها به دليل اقدامات اسراييل در غزه، كرانه باختري يا ديگر نقاط جهان اسلام، آنها را تحت فشار قرار دهد و پاسخگويي از آنها طلب كند. با اين حال، به نظر ميرسد كه در خفا، اين دولتها با تضعيف ايران موافق باشند. سناريوي مطلوب براي اين كشورها اين است كه ايالاتمتحده نقش منطقهاي خود را در خاورميانه گسترش دهد، اما تنش ميان ايران و اسراييل از حد معيني فراتر نرود و به مرحله جنگ تمامعيار منجر نشود كه ممكن است نتايج غيرقابل پيشبيني را در پي داشته باشد. اين كشورها ترجيح ميدهند كه سطح تنش در حد كنترل شده و با حضور و نقشآفريني فعالتر ايالاتمتحده، اين تنش كنترل شود. اين سناريو كه هم اسراييل را درگير ايران نگه ميدارد هم از تبديل شدن ايران به يك قدرت منطقهاي روبه رشد جلوگيري ميكند و هم با حضور پررنگتر ايالاتمتحده، سطح تنش را در حد محدودي نگه ميدارد، مطلوبترين گزينه براي كشورهاي حاشيه خليجفارس است. اين كشورها تلاش دارند با ايجاد مشوقهايي، ايالاتمتحده را به ادامه حضور قدرتمند در خاورميانه ترغيب كرده و از خروج اين كشور از منطقه جلوگيري كنند.