• 1404 چهارشنبه 18 تير
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6087 -
  • 1404 چهارشنبه 18 تير

وظايف سازمان سينمايي و نهادهاي مالي فرهنگي در شرايط پساجنگ

اعتماد به نسلي جسور

سعيد هنرمند

در پي جنگ 12 ‌روزه ميان ايران و اسراييل، لزوم بازانديشي در سياست‌هاي حمايتي نهادهاي سينمايي به ضرورتي اجتناب‌ناپذير تبديل شده است. اين رخداد نظامي، ابعاد ژئوپوليتيكي و اجتماعي گسترده‌اي داشت و دامنه بازتاب آن به روايت‌هاي هنري نيز كشيده شد. در چنين شرايطي، انتظار از نهادهايي كه بودجه عمومي در اختيار دارند، نه صرفا موضع‌گيري، بلكه ايفاي نقش فعال در جهت توليد و ترويج روايت‌هاي چندلايه، تحليلي و گوناگون از اين نبرد است. 
سينماي ايران براي ايفاي نقش موثر در اين مسير، نيازمند زيرساخت حمايتي عادلانه، شفاف و به ‌دور از اعمال سليقه در تخصيص منابع است، مسيري كه تاكنون بيشتر بر پايه الگوهاي محدودكننده، انحصارگرايي محتوايي و گزينش‌هاي سليقه‌اي بوده تا حمايت حرفه‌اي از تنوع انديشه و زبان سينمايي. سازمان سينمايي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به عنوان نهاد بالادستي حوزه سينما، نقش تعيين‌كننده‌اي در اين زمينه دارد. اين سازمان با در اختيار داشتن منابع انساني و مالي و نقش محوري در تنظيم سياست‌ها، مي‌تواند از طريق ايستادگي بر سر اختيارات قانوني خود مسير توليد فيلم‌هايي درباره جنگ 12 ‌روزه را تسهيل كند. ساختار بودجه‌اي سينماي ايران سال‌هاست كه ميان چند نهاد ثابت و حاكميتي تقسيم شده كه هركدام گرايش‌ها، محدوديت‌ها و اولويت‌هاي خاص خود را دارند. موسساتي نظير بنياد سينمايي فارابي، مركز گسترش سينماي مستند و تجربي، موسسه فرهنگي هنري اوج، بنياد روايت فتح، انجمن سينماي انقلاب و دفاع مقدس، خانه مستند انقلاب اسلامي، مركز مستند سوره، سازمان تبليغات اسلامي، حوزه هنري، صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران و حتي برخي شهرداري‌ها و مناطق آزاد تجاري، ازجمله بازيگران اصلي در ميدان حمايت مالي از توليدات فرهنگي هستند. با اين حال، عملكرد گذشته اغلب اين نهادها در بزنگاه‌هاي مشابه، نشان داده كه نگرش غالب بر آنان، نگاه پروژه‌محور، بسته، كنترل‌گر و مبتني بر تكرار الگوهاي پيش‌ساخته بوده است. در چنين الگويي، توليدات خلاقانه و متفاوت يا جايي براي ارائه پيدا نمي‌كنند يا در فرآيند تصويب، به تدريج از ويژگي‌هاي متمايز خود تهي مي‌شوند و به قالب‌هاي تكراري بدل مي‌گردند كه پيشاپيش پيام و مسير آنها از سوي مديران مشخص شده است. در نقطه مقابل اين وضعيت، آنچه بيش از هر چيز ضرورت دارد، چرخش نگاه به سمت نسلي است كه در ساختار رسمي جا نيفتاده، اما در عرصه توليد و ايده‌پردازي، حرف‌هايي براي گفتن دارد. 
بسياري از فيلمسازان جوان و كارگردانان مستقل در سال‌هاي اخير، بدون دسترسي به منابع رسمي، موفق شده‌اند آثاري باكيفيت، متفاوت و درخور توجه توليد كنند. اين نسل نه‌‌تنها حامل زبان و زيبايي‌شناسي تازه‌تري در سينماست، بلكه درك بهتري از تحولات رسانه‌اي، فضاي مجازي و الگوهاي مصرف فرهنگي مخاطب امروز دارد. ورود اين نسل به فرآيند توليد آثار بلند درباره جنگ دوازده‌روزه، صرفا يك گزينه نيست، بلكه ضرورتي استراتژيك است. نگاه‌هاي نو برخلاف تصور برخي مديران، الزاما به معناي نقد ساختارشكن يا تقابل با ارزش‌ها نيست. اين نگاه‌ها مي‌توانند وفادار به اصول ملي و ارزشي باشند، اما در فرم، زبان، روايت و ساختار، خلاقانه و پيشرو عمل كنند.
 امروزه مخاطب ايراني و جهاني، از ساختارهاي خطي، زبان بياني يكدست و شخصيت‌پردازي‌هاي كليشه‌اي فاصله گرفته و به ‌دنبال آثاري است كه ضمن وفاداري به واقعيت، از پيچيدگي‌هاي انساني، ترديدهاي اخلاقي و لايه‌هاي دروني جنگ سخن بگويند. چنين نگاهي فقط در ذهن فيلمسازاني شكل مي‌گيرد كه تجربه زيسته متفاوت، زبان سينمايي مستقل و جسارت در انديشيدن داشته باشند. نهادهاي بودجه‌دار بايد اين نگاه‌ها را تشخيص بدهند، به رسميت بشناسند و آنها را وارد چرخه تصميم‌سازي كنند. گسترش حمايت، البته تنها به معناي پرداخت بودجه نيست. زيرساخت‌هايي مانند فراهم ‌كردن امكان نمايش عمومي، حمايت حقوقي از توليدات حساس، تسهيل دريافت مجوز و ايجاد مسيرهاي پخش داخلي و خارجي نيز ازجمله اقداماتي است كه مي‌تواند به موفقيت يك پروژه منجر شود. نهادهاي فرهنگي، اگر به نقش خود در زنجيره توليد تا توزيع آگاه باشند، مي‌توانند به جاي آنكه تنها نقش حامي مالي را ايفا كنند، به تقويت كل چرخه حيات فيلم كمك كنند. پشتيباني از حضور فيلم‌ها در جشنواره‌هاي خارجي، تأمين هزينه‌هاي ترجمه، زيرنويس، تبليغات بين‌المللي و ارتباط‌گيري با شبكه‌هاي پخش، ازجمله اقدامات ملموسي است كه بسياري از فيلمسازان جوان از آن محرومند. در چنين شرايطي انتشار يك فراخوان ملي با موضوع روايت‌هاي سينمايي از جنگ 12 روزه، با اعلام شفاف بودجه‌ اختصاص‌ يافته از سوي هر نهاد، تعيين جدول زمان‌بندي دقيق، معرفي اعضاي داوري متكثر و مستقل و تضمين اجراي قراردادهاي توليد در صورت تأييد نهايي، مي‌تواند نقطه آغاز مناسبي باشد. اين فراخوان بايد به‌گونه‌اي طراحي شود كه از ورود ايده‌هاي تازه، زبان‌هاي سينمايي متنوع و نگاه‌هاي غيرفراگير فعلي حمايت كند. ايجاد پلتفرم ديجيتال براي ثبت طرح‌ها، انتشار عمومي گزارش عملكرد و ايجاد سامانه اعتراض و پيگيري، مي‌تواند سطح شفافيت را بالا برده و اعتماد عمومي جامعه سينمايي را بازسازي كند. آنچه در جنگ 12 ‌روزه اتفاق افتاد، صرفا يك رخداد نظامي نبود، بلكه لحظه‌اي فرهنگي و تمدني بود. نهادهاي سينمايي بايد نقش تسهيلگر، تسهيم‌كننده و تضمين‌كننده تنوع را بپذيرند. موفقيت در اين مسير نه با شعار، كه با ساختار، ساز و كار و شفافيت رقم مي‌خورد. نگاه به جلو، نيازمند باز شدن درهاي بسته، ميدان دادن به ايده‌هاي متفاوت و اعتماد به نسلي است كه بدون محافظه‌كاري مي‌انديشد و بدون ترس مي‌نويسد. 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها