آناليز بازي بزرگ نيمهنهايي جام جهاني باشگاهها
تاكتيكهاي آلونسو مقابل ستارههاي پاريس جواب ميدهد؟
امشب دو تيم رئالمادريد و پاريسنژرمن در نيمهنهايي جام جهاني باشگاهها به مصاف هم ميروند. پادشاه فوتبال اروپا امشب برابر تيمي قرار ميگيرد كه به تازگي به صف قهرمانان قاره اضافه شده است. يك تقابل جذاب كه سويههاي جالبي از جمله حضور امباپه مقابل تيم سابقش را هم در دل خود دارد.
سوال اساسي در مورد تقابل تاكتيكي دو مربي زيرك اين است كه رئال مادريد در بازيهاي قبل از والورده براي ساپورت كردن الكساندرآرنولد استفاده كرده است، اما اين تاكتيك مقابل پاري سنژرمن چطور جواب ميدهد؟
در حالي كه ژابي آلونسو ايدههاي تاكتيكياش را در رئال مادريد پياده ميكند، تغييرات ظريف و هوشمندانهاي در تركيب اين تيم در طول تورنمنت ديده شده است. اين روند در جريان پيروزي ۳-۲ مادريد مقابل دورتموند در ورزشگاه متلايف نيوجرسي نيز ادامه داشت؛ جايي كه تيم آلونسو با شكلي سيال و منعطف بسته به داشتن يا نداشتن توپ، تغيير ميكرد. با توجه به مشكلات رئال در پيشبرد بازي مقابل يوونتوس، آلونسو دوباره از سيستم چهار مدافع در زمان مالكيت استفاده كرد. اورلين شوامني به جاي بازي در نقش مدافع مياني در سيستم سه دفاعه، در پست هميشگياش در خط مياني به ميدان رفت. اين تغيير باعث شد تا مادريد بتواند توپ را به صورت افقي و عمودي جابهجا كند و ساختار دفاعي دورتموند را به چالش بكشد.
در برخي مواقع آردا گولر براي ايجاد فضا و حفظ عرض زمين، بين مدافعان مركزي يا حتي در موقعيت دفاع چپ عقب ميكشيد تا فران گارسيا بتواند جلو برود و عرض زمين را پوشش دهد. اما ساختار كلي تيم در مالكيت، از نظم مشخصي پيروي ميكرد.
اما ساختار مادريد در زمان بدون توپ، بخش جالبتري داشت. ترنت الكساندر-آرنولد و دين هايسن، خريدهاي جديد مادريد، به خوبي در خط دفاعي جا افتادهاند و آلونسو نيز از هماهنگي تيم در هفتههاي ابتدايي ابراز رضايت كرده است. مادريد تنها تيمي در جام جهاني باشگاههاست كه تاكنون در هيچ مسابقهاي عقب نيفتاده است.
با توجه به اينكه الكساندر-آرنولد بيشتر به دليل مهارتهاي هجومياش شناخته ميشود تا دفاع نفر به نفر، آلونسو براي كاهش آسيبپذيري احتمالي در سمت راست دست به تغييرات ساختاري زده و اين نقش را به فدريكو والورده سپرده است. اين مليپوش اروگوئهاي بارها به عنوان دفاع راست براي مادريد بازي كرده، اما در ديدار مقابل دورتموند، نقش او در حمايت از آرنولد در سمت راست تيم بسيار برجسته بود. والورده طبق معمول در همه جاي زمين حضور داشت؛ هم در حفظ توپ و هم در پيشبرد حمله نقشي كليدي ايفا كرد. بدون توپ، او اغلب نقش يك وينگبك را بازي ميكرد.
با توجه به اينكه كريم آديمي از دورتموند مدام به سمت كنارهها متمايل ميشد، آلونسو به خوبي از خطرات بالقوه اين مهاجم سرعتي آگاه بود؛ مخصوصا زماني كه با وينگبك تيمش، دنيل سونسون، پشتيباني ميشد.
وظيفه والورده اين بود كه در دفاع، به خط پشتي اضافه شود و ساختار دفاعي را به شكل پنجنفره درآورد. گاهي اين به معني قرار گرفتن آرنولد در موقعيتي مركزيتر به عنوان يكي از مدافعان مياني بود... و گاهي اوقات، آرنولد به موقعيت قبلياش در كناره بازميگشت تا آديمي را دنبال كند، در حالي كه والورده داخلتر بازي ميكرد تا فضاهاي قابل نفوذ را ببندد و پشت مهاجمان حريف باقي بماند.
هوشمندي تاكتيكي بازيكنان آلونسو تا حدي بود كه ساختار پنجنفره در دفاع، حتي با تغيير نفرات حفظ ميشد.
براي مثال، در دقيقه ۲۳ بازي، زماني كه آنتونيو روديگر به سمت كناره كشيده شد، آرنولد داخل آمد، هايسن به مركز نزديك و شوامني به خط دفاعي اضافه شد تا خلئي به وجود نيايد. اين ساختار دفاعي شناور، مزيت ديگري هم دارد: اينكه به مدافعاني مثل هايسن و روديگر كه سبك بازي تهاجميتري دارند، اجازه ميدهد به جلو بپرند و حملات را در مبدا خنثي كنند، چون ميدانند كه همتيميهايشان جاي خالي آنها را پوشش خواهند داد. والورده حتي زماني كه به عنوان دفاع راست استفاده نميشود، سابقه حمايت از دني كارواخال را در سيستم آنچلوتي دارد، اما در سيستم آلونسو، ميزان مشاركت او در خط دفاعي بيشتر شده است. نمونهاي عالي از هماهنگي آرنولد و والورده در نيمه دوم ديده شد؛ جايي كه آرنولد جلو رفت تا با وينگبك چپ دورتموند، سونسون، مقابله كند و والورده عقب آمد تا فضاي خالي پشت او را ببندد و جلوي نفوذ فيليكس نمچا را بگيرد.
اين هماهنگي مثل يك سيستم قرقرهاي عمل ميكرد كه احتمالا به اندازه تمام گلها و سيوها، آلونسو را خوشحال كرده است. آلونسو پس از بازي گفت: «اين يك تغيير تاكتيكي بود كه ميخواستيم انجام دهيم. او بايد تصميم ميگرفت چه زماني عقب بكشد و چه زماني جلوتر پرس كند. ولي ما ميدانيم كه فده آنقدر بازيكن كاملي است كه هر كاري از او بخواهي انجام ميدهد. وقتي ترنت خسته بود، از فده به عنوان دفاع راست استفاده كرديم. خيلي خوشحالم كه با او كار ميكنم. او يكي از بازيكنان كليدي ماست.»
اما چرا اين موضوع اينقدر اهميت دارد؟ چون آرنولد و والورده امشب در نيمهنهايي، وظيفه دشواري براي مهار خطرناكترين حملات از سمت چپ اروپا يعني پاريسنژرمن خواهند داشت.
مهارتهاي خويچا كواراتسخليا خود به تنهايي چالش بزرگي است، اما اضافه شدن بازيكنان پشتيبان با حركات زيركانه از عمق، مثل نفوذهاي بدون توپ، باعث ميشود مادريد مجبور شود در كنارهها تمركز فوقالعادهاي داشته باشد. ممكن است اين تهديد از سمت مدافع چپ نونو مندس باشد، يكي از مهاجمان PSG يا هافبك پشتيبان كه اغلب فابيان رويس است، اما تيم لوئيز انريكه استاد كشيدن مدافعان از موقعيتشان است.
در ديدار يكچهارم نهايي مقابل بايرن مونيخ، اين دويه بود كه با يك حركت بدون توپ، باعث شد كواراتسخليا در خط دفاعي ناهماهنگ بايرن فضا پيدا كند. او توپ را به پشت محوطه رساند، جايي كه رويس كاملا آزاد بود و اگر ضربهاش دقيقتر بود، PSG ميتوانست بايرن را مجازات كند.
حتي وقتي اين نفوذها منجر به دريافت پاس نشوند، به عنوان يك فريب تاكتيكي خطرناك هستند.
نمونهاي عالي از اين موضوع در بازي PSG مقابل اينتر ميامي ديده شد. باز هم يك نفوذ زيركانه از سوي دويه، اينبار كواراتسخليا به درون محوطه زد و هيچ بازيكني از ميامي نتوانست بدون خطا جلوي او را بگيرد.
شايد بشود دفاع ضعيف را مقصر دانست، اما سرعت، قاطعيت و هماهنگي حركات هجومي PSG براي كشيدن مدافعان و ايجاد فضا، در بالاترين سطح فوتبال هجومي قرار دارد. براي هواداران رئال مادريد، خبر خوب اين است كه انعطافپذيري و سياليت تيم در فازهاي دفاعي و هجومي، تحت هدايت آلونسو كمكم نمايان شده است. بازي چهارشنبه، بزرگترين آزمون تاكتيكي تيم او تا به امروز خواهد بود. اگر رئال ميخواهد تهديدات PSG از جناح چپ را مهار كند، بايد بار ديگر شاهد همكاري موثر آرنولد و والورده باشيم.