«اعتماد» از تفاوت زلزلههاي زمينساختي و زمينلرزههاي ناشي از انفجار گزارش ميدهد
آيا حملات اسراييل گسلهاي زلزله را فعال كرد؟
مهدي زارع، رييس مركز پيشبيني زلزله: يك زلزله ۵.۵ ريشتري ناشي از انفجار
و يك زلزله زمينساختي با همان بزرگي در الگوهاي موج لرزهاي متفاوتند
گروه حوادث
۳۰ خرداد ماه امسال در ميان خبرهاي پرتنش مربوط به حملات رژيم اسراييل ناگهان خبر به لرزه درآمدن تهران، كرج، دماوند و قم منتشر شد، اما دقايقي بعد زمينلرزهاي به بزرگي ۵.۲ ريشتر در سرخه سمنان توسط مركز لرزهنگاري كشور ثبت شد. چند روز بعد در ۲ تير ماه جاري زمينلرزهاي به بزرگي ۳.۱ ريشتر در جنت شهر استان فارس رخ داد. روز بعد، ۳ تير ماه در سرگز استان هرمزگان زمينلرزهاي به بزرگي ۳.۱ ريشتر به وقوع پيوست. ۴ تير ماه، اندوهجرد استان كرمان با زمينلرزهاي به بزرگي ۴.۱ ريشتري لرزيد. ۸ تير ماه در شهرستان خرامه در استان فارس زمينلرزهاي به بزرگي ۳.۱ ريشتر رخ داد. ۹ تير ماه زمينلرزهاي به بزرگي ۴.۲ ريشتر پيرانشهر استان آذربايجان غربي را لرزاند و ۱۵ تير ماه نيز زمينلرزههايي به بزرگي ۳.۲ و ۳.۶ ريشتر بخش دهرم استان فارس و حوالي كوخرد استان هرمزگان را لرزاند؛ اينها اشاره كوچك به زمينلرزههايي با بزرگي بيش از ۳ ريشتر است كه در روزهاي گذشته به وقوع پيوسته است. با توجه به حملات هوايي رژيم اسراييل طي دو، سه هفته اخير افكار عمومي بر اين باورند كه اين حملات ممكن است باعث فعال شدن گسلها در تهران يا شهرهاي ديگر شده باشد. «اعتماد» در همين راستا با رييس مركز پيشبيني زلزله مصاحبه كرده است.
انفجارها نيز ممكن است باعث پسلرزه شوند
«مهدي زارع»، رييس مركز پيشبيني زلزله و استاد گروه زلزلهشناسي مهندسي پژوهشگاه بينالمللي زلزلهشناسي درباره زلزلههاي زمينساختي حاصل از انفجارات به «اعتماد» ميگويد: «در ساعت ۲۱ و ۱۹ دقيقه ۳۰ خرداد ماه، زمينلرزهاي به بزرگاي ۵.۲ در نزديكي سرخه سمنان در بخشهاي گستردهاي از استانهاي سمنان، قم، مازندران، تهران و البرز احساس شد. باتوجه به اينكه كشور ما از ۲۳ خرداد در گير تجاوز نظامي رژيم صهيونيستي است، برخي شهروندان كنجكاو هستند كه بدانند آيا زمينلرزهها ناشي از اصابت بمب و موشكهاي دشمن بوده يا اينكه زمينلرزهاي طبيعي، ولي ناشي از تحريك گسلها به دليل اصابت بمبهاي دشمن بوده است؟ بايد تاكيد كنم كه زمينلرزه در سمنان يك رخداد طبيعي در انتهاي شرقي گسل گرمسار بود و ژرفي بيش از ۱۰ كيلومتري آن نيز نشان ميداد كه اثري از فعاليت يا تحريك انساني نميتواند موجب و مسبب يا تحريككننده آن باشد، ولي به هر حال در مورد روش تفكيك زمينلرزههاي زمينساختي و رخدادهاي ناشي از انفجارات توضيحاتي ميدهم؛ يك زلزله با بزرگاي ۵.۵ ناشي از انفجار و يك زلزله زمينساختي با همان بزرگي، در درجه اول در الگوهاي موج لرزهاي خود متفاوتند. هر دو انرژي آزاد و امواج لرزهاي ايجاد ميكنند، انفجارها اعم از متعارف و هستهاي در مقايسه با زلزلههاي زمينساختي، امواج P قويتر (امواج فشاري) و امواج S ضعيفتر (امواج برشي) توليد ميكنند. علاوه بر اين، چشمه زلزله را ميتوان با تجزيه و تحليل سازوكار ژرفي آن تعيين كرد كه نيروهاي وارد بر چشمه زلزله را آشكار ميكند. زلزلههاي زمينساختي در اثر پارگي سنگها در امتداد گسلها ايجاد ميشوند. آنها هم امواج P و هم امواج S توليد ميكنند. امواج S از ويژگيهاي بارز زلزلههاي زمينساختي هستند و بسيار قويتر از انفجارها و البته دليل اصلي خرابيهاي ناشي از زمينلرزههاي زمينساختي هستند. انفجارها يك منبع نقطهاي انرژي ايجاد ميكنند كه امواج P را در همه جهات ساطع ميكند. اگرچه امواج S نيز توليد ميشوند، اما در مقايسه با امواج P توليد شده توسط انفجار، دامنههاي كوچكتري دارند. ساز و كار يك زلزله زمينساختي گسلش در راستاي يك صفحه صاف را نشان ميدهد. درحالي كه در انفجارها، ساز و كار گسيختگي غيربرشي و نشاندهنده الگوي نيروي شعاعي و فشاري از يك نقطه است. زمينلرزههاي زمينساختي با بزرگاي ۵.۵ معمولا در ژرفاي بيش از ۵ كيلومتري رخ ميدهند، درحالي كه انفجارها معمولا بسيار سطحي هستند. زمينلرزههاي زمينساختي اغلب پس لرزههايي را به دنبال دارند كه زلزلههاي كوچكتري در همان منطقه هستند. انفجارها نيز ممكن است باعث پسلرزه شوند، اما معمولا كمتر و كوچكتر از پسلرزههاي پس از يك زلزله زمينساختي با همان بزرگا هستند.»
انفجارهاي هستهاي در كرهشمالي در برخي موارد باعث زلزلههاي كوچك ميشوند
رييس مركز پيشبيني زلزله در ادامه ميگويد: «انفجارهاي هستهاي به ويژه آنهايي كه توسط كرهشمالي انجام شدهاند با فعاليتهاي لرزهاي ازجمله زلزله، مرتبط بودهاند. اين انفجارات توانسته لرزشهاي قابل تشخيص ايجاد كنند و در برخي موارد، حتي باعث زلزلههاي كوچكتر و محلي شوند. به عنوان مثال، آزمايش هستهاي كرهشمالي در سال ۲۰۱۷ به عنوان يك زلزله با بزرگاي ۶.۳ ثبت شد و پس از آن يك لرزش كوچكتر كه احتمالا ناشي از ريزش حفره بود، رخ داد. كرهشمالي چندين آزمايش هستهاي زيرزميني انجام داده است كه مهمترين آنها آزمايش سال ۲۰۱۷ بود. آزمايشهاي ديگر در سالهاي ۲۰۰۶ و ۲۰۰۹ نيز سيگنالهاي لرزهاي قابل تشخيص ايجاد كردند. بمباران اتمي هيروشيما و ناكازاكي در آگوست ۱۹۴۵ باعث ويراني عظيم و امواج لرزهاي شد، اما به معناي سنتي باعث تحريك رخداد زلزلهاي طبيعي در محل فرود آمدن بمب در ژاپن نشد. البته انفجارهاي هستهاي ميتوانند باعث لرزش زمين شوند، اما اين لرزشها بسيار كوچكتر از حتي زلزلههاي متوسط هستند و باعث همان نوع تغييرات زمينساختي نميشوند. آسيب اوليه ناشي از بمبارانها ناشي از انفجار، گرما و تشعشعات است، نه فعاليت لرزهاي. انفجارهاي هستهاي امواج ضربهاي فشاري قدرتمندي ايجاد ميكنند كه در زمين پخش ميشوند و باعث ارتعاشاتي مشابه زلزله ميشوند. هند و پاكستان هر دو آزمايشهاي هستهاي انجام دادهاند، اما اين آزمايشها به اندازه آزمايشهاي كرهشمالي مكرر يا قدرتمند نبودهاند. آزمايش هند در سال ۱۹۷۴ با نام «بوداي خندان» و آزمايشهاي پاكستان در سال ۱۹۹۸ (چاگاي-۱) هر دو باعث ثبت زمينلرزه هم شد. انفجارهاي هستهاي امواج لرزهاي ايجاد ميكنند كه توسط ايستگاههاي نظارتي در سراسر جهان قابل شناسايي هستند. اندازه و نوع اين امواج ميتواند بسته به ژرفاي انفجار، زمينشناسي اطراف و قدرت دستگاه متفاوت باشد. درحالي كه اكثر آزمايشها باعث زلزلههاي قابلتوجهي نميشوند. ميتوانند باعث ايجاد رويدادهاي كوچكتر و محلي به ويژه در مناطقي با بيثباتي زمينشناسي از پيش موجود شوند. يك زلزله بزرگ به بزرگاي ۹ انرژي معادل ميليونها بمب هيروشيما را آزاد ميكند. انفجار اتمسفري بمب تزار در ۳۰ اكتبر ۱۹۶۱، موج لرزهاي ايجاد كرد كه توسط لرزهنگارهاي سراسر جهان ثبت شد. اگرچه اين يك زلزله سنتي ناشي از تغييرات زمينساختي نبود، اما انفجار عظيم، موج ضربهاي ايجاد كرد كه از پوسته زمين عبور كرد و موج انفجار همچنين چندين بار كرهزمين را دور زد.»
بمب تزار؛ قدرتمندترين سلاح هستهاي تاكنون بوده كه در جو منفجر شد
مهدي زارع همچنين ميگويد: «بمب تزار، قدرتمندترين سلاح هستهاي منفجر شده تاكنون بوده كه در جو منفجر شد، نه در زير زمين. اين بدان معناست كه بيشتر انرژي آن به صورت موج انفجار و گرما آزاد شد، نه اينكه به امواج لرزهاي كه معمولا براي زلزله معمول است تبديل شود. با وجود اينكه بمب تزار انفجاري در اتمسفر بود، نيروي انفجار همچنان يك موج لرزهاي ايجاد كرد كه در سراسر زمين پخش شد. اين موج توسط لرزهنگارهاي سراسر جهان شناسايي و به بزرگاي ۵.۵ ثبت شد. بمب تزار لقب بمب هيدروژني AN602است؛ بزرگترين و قدرتمندترين سلاح هستهاي كه تاكنون منفجر شده است. اين بمب كه توسط اتحاد جماهير شوروي ساخته شد در ابتدا براي توليد حدود ۱۰۰ مگاتن تيانتي طراحي شده بود؛ با اين حال توليد بمب به نصف كاهش يافت تا ميزان ريزش هستهاي حاصل از آن محدود شود. تنها يك بمب از اين نوع ساخته و در ۳۰ اكتبر ۱۹۶۱ در مجمعالجزاير نوايا زمليا آزمايش شد. بقيه غلافهاي بمب در موزه سلاحهاي اتمي روسيه، ساروف و موزه سلاحهاي هستهاي، موسسه تحقيقاتي فيزيك روسيه قرار دارند. گوي آتشين عظيم بمب تزار با قطر ۸ كيلومتر به زمين برخورد كرد و تقريبا به ارتفاع بمبافكن در حال استقرار Tu-۹۵رسيد. بمب تزار توسط يك هواپيماي رهاسازي به محل آزمايش خود منتقل شد. اين بمب كه ۲۷ تن وزن داشت، آنقدر بزرگ بود كه به يك چتر نجات ۸۰۰ كيلوگرمي متصل بود كه به هواپيماهاي رهاسازي و ناظر زمان ميداد تا حدود ۴۵ كيلومتر از نقطه صفر پرتاب فاصله بگبرد. بمب در درياي قطب شمال منفجر شد. از ارتفاع ۱۰.۵ كيلومتري رها شد تا در ارتفاع ۴ كيلومتري از سطح زمين ۴.۲ كيلومتر از سطح دريا توسط حسگرهاي فشارسنج منفجر شود. تخمين اوليه ايالاتمتحده از قدرت انفجاري ۵۷ مگا تن بود، اما از سال ۱۹۹۱ تمام منابع روسي قدرت انفجاري آن را ۵۰ ميليون تن اعلام كردند. خروشچف در يك سخنراني فيلمبرداري شده در پارلمان كمونيست، وجود يك بمب ۱۰۰ ميليون تني را هشدار داد؛ از نظر فني اين طرح قادر به اين قدرت انفجاري بود. گوي آتشين به زمين برخورد كرد، تقريبا به ارتفاع هواپيماي حامل بمب رسيد و تقريبا ۱۰۰۰ كيلومتر از نقطه صفر زمين ديده و احساس شد. گرماي ناشي از انفجار ميتوانست باعث سوختگي درجه سه در ۱۰۰ كيلومتراز نقطه صفر پرتاب شود. ابرقارچي شكل حاصل از آن حدود ۶۴ كيلومتر ارتفاع، تقريبا هفت برابر بلندتر از كوه اورست و ۴۰ كيلومتر عرض داشت. انفجار در فنلاند قابل مشاهده و احساس بود و پنجرهها را در فنلاند و سوئد شكست. انرژي توليدي معادل زلزلهاي با بزرگاي ۷.۱ تا ۷.۵ تخمين زده شد، ولي از آنجايي كه بمب در هوا منفجر شد نه در زير زمين، بيشتر انرژي به امواج لرزهاي تبديل نشد و زلزله ثبت شده از آن به بزرگاي ۵.۵ رسيد. انفجارهاي هستهاي، امواج لرزهاي ايجاد ميكنند كه توسط ايستگاههاي نظارتي در سراسر جهان قابل شناسايي هستند. اندازه و نوع اين امواج ميتواند بسته به عمق انفجار، زمينشناسي اطراف و قدرت دستگاه متفاوت باشد. درحالي كه اكثر آزمايشها باعث زلزلههاي قابلتوجهي نميشوند، ميتوانند باعث ايجاد رويدادهاي كوچكتر و محلي به ويژه در مناطقي قبلا آرام شوند. بنابراين مشاهده ميشود كه علم تشخيص زمينلرزهها از انفجارات به شيوه نوين آن قدمتي دستكم ۷۰ ساله دارد و عملا با پايشهاي متعدد هر نوع فعاليت انفجاري كه موجب زمينلرزه شود، قابل پايش و اعلام است.»