براي درگذشت جمال اجلالي
بازيگري كه ديده نشد و قدر نديد
بهمن عبداللهي
«مُردن»، «درگذشت»، «رهسپار شدن به ديار باقي» يا هر عنوان ديگري كه بابت از دست دادن جسم كسي نامگذاري كنيم در اصل «فقدان» تاثيري ندارد، اما يك نكته را نميتوان كنار گذاشت و آن، مواجهه ما با مقوله «مرگ» است.
از نگاه ما نحوه تأمل و تفكر درباره فقدان يك عزيز، دوست يا فردي كه مشخصا تعاملاتي با او داشتهايم بسيار تفاوت دارد با كساني كه اساسا نه آشنايي و نه شناختي از آنها داشتهايم. اما در فاصله ميان اين دو گروه، افرادي هستند كه صرفا به واسطه خلاقيت، هنرمندي، شهرت يا هر گونه تاثيرات جمعي ديگر دوستشان داريم و با مرگ آنها متاثر ميشويم.
«جمال اجلالي» يكي از وابستگان همين گروه است، يكي از هزاران هنرمندي كه به واسطه آثارشان آنها را ميشناسيم. شخصا بهرغم چند دهه مراوده و معاشرت با سينماگران هرگز با اين بازيگر توانمند نقش مكمل برخوردي نداشتم، اما در نخستين لحظه خواندن خبر درگذشت ايشان متاثر شدم و بيدرنگ فيلمها، بازيها و آن صداي خاصش را در ذهن مرور كردم. ميدانم كه مرگ، پايان نيست و آنكه ردي بر ذهن و قلب ما گذاشته باشد تا هميشه زنده است. اين خاصيت و ارزش هنر است كه با از دست جسم هر هنرمند، بازيگر يا آفرينشگر، آثارش جاودانه خواهند ماند. در واقع راز ماندگاري صاحب اثر پس از مرگ او بر ما آشكار شده و اين رويكرد در سينما شكل عينيتري بر خود دارد.جمال اجلالي فقيد، از آن بازيگراني بود كه خيلي دير شناخته شد و البته به قدر كافي ديده نشد، اما حضور موثرش در بسياري از آثار سينمايي، تلويزيوني و تئاتري را نميتوان انكار كرد. او در مدت چهار دههاي كه در اين سه عرصه فعاليت داشته با فيلمسازان مهمي چون خسرو معصومي، حميد نعمتالله، محسن تنابنده و... همكاري و در 9 فيلم نقشآفريني كرده بود. در تلويزيون البته پركارتر بود و جلوي دوربين كارگردانهاي اسم و رسمداري مثل حميد لبخنده، سيروس مقدم، رامبد جوان، محمدمهدي عسگرپور و... ظاهر شده بود و در تئاتر نيز يكسري از نقشها را ايفا كرده كه البته بيشترشان براي حميد سمندريان بوده؛ همان استادي كه در كشف بازيگران مستعد چيرهدست بود و پاي اين عزيز را با فيلم «تمام وسوسههاي زمين» به سينما باز كرد. جمال اجلالي مجموعا در بيش از 30 اثر سينمايي و سريال يا برنامه تلويزيوني بازي كرد كه در برخي از آنها توانايي و استوارياش را در ارايه درست و استاندارد نقش ميتوان ديد، اما تنها جايي كه مورد توجه قرار گرفت در نظرسنجي از منتقدان و نويسندگان مجله «فيلم» بود كه بازياش در نقش پزشك معتاد فيلم «آرايش غليظ»؛ (حميد نعمتالله/1392) را پسنديدند و عنوان بهترين بازيگر نقش مكمل جشنواره سي و دوم فجر را به وي اعطا كردند. به عنوان نگارنده اين سطور؛ جمال اجلالي را با سريال «مسافر» ساخته سيروس مقدم به ياد دارم، البته نه به خاطر كيفيت آن سريال آببندي شده و اشكانگيز، بلكه به خاطر چهره و صداي ايشان. در اواخر دهه 70 سريال ديگري (در قلب من/حميد لبخنده) هم پخش ميشد كه بازخورد و استقبال زيادي داشت و او هم يكي از بازيگران مكمل كار بود. اما در سينما جمال اجلالي فرصت پيدا كرد تا جدا از همكاري با چند فيلمساز توانمند، نقشهاي كاملتر و دقيقتري به دست آورد و توانايياش را نشان دهد ازجمله در «آرايش غليظ» كه يكي از متفاوتترين معتادهاي سينما را بازي كرد و در «تابو» به عنوان نقش دوم اثر خسرو معصومي شخصيت گنگستر پير عاشق را بسيار خوب ترسيم كند. و نكته آخر، زندهياد جمال اجلالي صداي محشري داشت. گونهاي صداي بم وقارمند كه ميتوانست در نقشهاي قهرمان، ضد قهرمان يا شرور تاثيرش را بر مخاطب بگذارد. روحش شاد.منتقد سينما