• 1404 سه‌شنبه 10 تير
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6082 -
  • 1404 سه‌شنبه 10 تير

يادداشتي بر «شب بگرديم» مجموعه داستان علي خدايي

درهم‌تنيدگي زمان و مكان

فاطمه سعيدي

«شب بگرديم» مجموعه 15 داستان از علي خدايي است كه اين يادداشت، مي‌كوشد عناصر «زمان» و «مكان» را در بعضي از داستان‌هاي كتاب بررسي كند.
نويسنده در داستان‌هاي مجموعه «شب بگرديم» شهر را هنگام شب براي خواننده به تصوير مي‌كشد و رابطه دروني و شخصي خود را با مكان و زمان روايت مي‌كند.
در داستان «شب بگرديم» از اين مجموعه آمده است: 
«سي و چند سال است كه شب‌ها پياده‌روي مي‌كنم. به غير از مسيرهاي روزانه كاري چند مسير را شب‌ها انتخاب مي‌كنم، گاهي بين مسيرها قرعه‌كشي مي‌كنم گاهي براي رسيدن به مسيرهاي دور تاكسي مي‌گيرم و وقتي پياده مي‌شوم تازه پياده‌روي شروع مي‌شود. مسيرها هركدام داستاني دارند. اينكه چگونه انتخاب شدند، چگونه پيدا شدند و از كي جلب‌توجه كردند تا دائمي شدند.»ص٧٩
بنا برنظر محققان چهار نوع زمان داريم: 
الف) زمان اسطوره‌اي: زمان اسطوره‌اي نوعي ازليت است، زيرا رشته‌اي از لحظات كه در پي هم مي‌آيند نيست.
ب) زمان نجومي: مفهوم زمان به دليل گردش اجرام سماوي در ذهن شكل مي‌گيرد. اجزاي زمان نجومي عبارتند از سال، فصل، ماه و نام ماه‌ها، هفته و نام روزهاي هفته، بخش‌هاي شبانه روز، گذشته، اكنون ‌و آينده.
ج) زمان تاريخي: ترتيب دقيق وقوع هر رويداد و زمان آن را بيان مي‌كند. زمان تاريخي بيانگر رويدادهاي مختلف در حوزه‌هاي فرهنگي، اجتماعي و سياسي يك كشور يا قوميت به ترتيب وقوع است. 
د) زمان فلسفي: يكي از مسائل مورد بحث ميان فلاسفه همبستگي بين زمان و مكان است. علامه دهخدا در لغت‌نامه، ذيل مدخل «زمان» آورده است: زمان مقدار حركت فلك و افلاك است. زمان و مكان دو امري هستند كه در ذهن از وجدان هيچ حادثه‌اي منفك نمي‌شوند.
از نظر عده‌اي از فلاسفه زمان در مفهوم فلسفي خود با مكان داراي مفهومي مشترك است كه اين امر سبب هم‌بافتي اين دو واژه مي‌شود. فيلسوفاني چون كانت، الكساندر و برگسن معتقدند نبايد فضا (مكان) و زمان را از يكديگر جدا دانست. واقعيت، جمع بين فضا و زمان است. در نظريه نسبيت اینشتين نيز هرگز نمي‌توانيم درباره فضا صحبت كنيم بدون آنكه نامي از زمان ببريم. 
«احمد اخوت زنگ‌زده بود ظهر مي‌آيد در خروجي بيمارستان كنار تنديس علي‌اكبرخان تا يك جلد از كتاب تازه‌اش، به انتخاب مترجم، را بدهد به علي خدايي.» (ص۷) 
 داستان «يك مهماني يك رقص» با اين جمله شروع مي‌شود.
مكان در اين داستان بيمارستان است و شخصيت داستان در حال تست ورزش خاطرات كوهنوردي خود را به ياد مي‌آورد، همچنين شهر اصفهان توصيف و معرفي مي‌شود و نويسنده به‌ مرور خاطراتش در مكان‌هاي مختلف مي‌پردازد: سي‌وسه پل، خانه ظل‌السلطان، عالي‌قاپو، قيصريه، نقش جهان.
يك مهماني يك رقص درباره مهماني (بيمار) است كه به رقص (راه رفتن و دويدن روي تردميل) دعوت شده است. دعوتي كه در آن ساعت‌هاي پاياني عمر مهمان فرامي‌رسد. تا اين قسمت زمان داستان نجومي و مكان فيزيكي است. اما از اينجا به بعد زمان و ‌مكان، اسطوره‌اي مي‌شوند. 
«يكي- دو ساعت بعد از رفتن دكتر، احمد بلند شد و لباس پوشيد و از در زد بيرون. در آينه آسانسور خودش را مرتب كرد و از كوچه پشت مطبخ رفت ميدان. درشكه‌ها دور ميدان مي‌چرخيدند. بعضي‌شان روبه روي قيصريه نشسته بودند و ناشتايي مي‌خوردند. با خودش گفت «چه زود صبح شد.» و رفت كنار درشكه‌چي‌هايي كه منتظر مشتري بودند و گپ مي‌زدند. ديد همه دارند به قصه همكارشان گوش مي‌كنند كه ديشب تمام شهر را به يكي نشان داده كه فارسي نمي‌دانسته. آخر شب هم او را برده وسط خيابان حافظ كنار كوچه باريك و تاريك فرني‌فروشي و خداحافظي كرده. احمد گفت «بعد چي شد؟»
«رفت توي كوچه، اون كوچه ته نداره، روزها هم تاريكه.» احمد گفت «من تو تاريكي هم ترجمه مي‌كنم.» و دسته كتاب‌هايش را نشان داد.» (ص١٢) 
يكي از ويژگي‌هايي كه مكان را در داستان خاص مي‌كند، تأثير عاطفي، دروني و حسي است.
داستان «در كنار زاينده‌رود» با اين عبارت شروع مي‌شود: «بازي‌هاي شبانه در زاينده‌رود. با شركت جمالزاده، محمد حقوقي، ارحام صدر، زاون قوكاسيان و علي خدايي.»
اين داستان روايت شبگردي‌هاي نويسنده به ياد هنرمندان درگذشته معروف و قديمي اصفهان است. در اين داستان نويسنده خاطراتش را هنگام عبور از چهلستون، كفاشي‌هاي خيابان سپه، پل خواجو و سي‌وسه پل و ديدار با دوستانش در اين مكان‌ها مرور مي‌كند. در پايان اين داستان هم با توصيف اسطوره‌اي از مكان و زمان  روبه‌رو مي‌شويم: 
«تا زماني كه هستيم رودخانه و پرنده‌ها و پل‌ها هستند. در اصفهان مي‌گويند حتي وقتي كه نباشيد هم رودخانه‌ها و پرنده‌ها و پل‌ها هستند. در اصفهان در كنار اين رودخانه. شب‌ها همه هستند. همه با نيم‌رخ‌هاي روشن.» (ص٢١) 
 در داستان «ديوار نوشته‌ها» دليل شب‌گردي‌هاي راوي آورده شده است: «من مردي پنجاه‌ساله‌ام. سال‌هاست در اين شهر بزرگ تنهايي زندگي مي‌كنم. مدت‌هاست كه همسرم را از دست داده‌ام.» (ص٢٢) 
او به عكاسي علاقه‌مند است و نگاهي فلسفي به زمان، مكان و آدم‌ها دارد: «با دوربين عكاسي‌ام هنوز هم عكس مي‌گيرم اما نه مثل گذشته. ياد گرفته‌ام از عابران نيز در كنار بناها عكس‌هايي بگيرم. اين كار لحظات خاصي را مي‌طلبد. دوست ندارم هر عابري در عكس من باشد.» (ص٢٣) 
راوي بعد از مدتي به خواندن سفرنامه‌ها علاقه پيدا مي‌كند و به جست‌وجوي مكان‌ها و محل‌هايي مي‌رود كه شاردن، تاورنيه و ديگران از آن‌ ياد كرده‌اند. هنگام عبور از پل نوشته‌هاي روي غرفه‌هاي پل را مي‌خواند. «شايد هر كدام از اينها نامي داشته است. شايد هر كدام براي خودش شكل معبدي را داشته است كه در آنجا مي‌نشسته‌اند، مي‌ايستاده‌اند و به شرق يا به غرب، به طلوع يا غروب خورشيد خيره مي‌شده‌اند و بعد روي ديوارها نام يكديگر را حك مي‌كرده‌اند، با تيغه يك چاقوي جيبي كه ميوه‌اي با آن پوست كنده شده بود.» (ص٢٧) 
او براي رهايي از يكنواختي زندگي گاهي روي پل بساط دست‌فروشي پهن مي‌كند و شهرش را به عابران نشان مي‌دهد. «غرفه‌هايي كشيده، طولاني و پر از فراموشم نكن.» (ص٣١) 
داستان ماگنوليا داستان تغييرهاست. سه جا را براي كاشت ماگنوليا در نظر گرفته‌اند: «روبه‌روي هتل كوروش و رستوران صحرا، ميدان مجسمه و بيمارستان خورشيد.» (ص٣٢) 
«همين‌ كه درِ دروازه شيراز مجسمه شاه عباس را گذاشتند، همبرگرفروشي‌ها رفتند ناف دروازه و پيتزافروشي‌ها هات‌داگ‌فروشي‌ها آنجا باز شدند. پس رستوران صحرا خوابيد.» (ص٣٣) 
در اين داستان همراه با تغييرمكان‌ها، فعاليتي كه تابه‌حال در آن رخ مي‌داد، تغيير مي‌كند. آدم‌ها پير مي‌شوند و فضاها عوض مي‌شوند: 
خب، پيري رسيده است ديگر، كه ناگهان يك بو در همان مسيرِ صدايي كه مي‌گفت اينجا و اينجا و اينجا، به همه مي‌گيرد.» (ص٣۵) 
در داستان‌هاي «شب بگرديم» نمي‌توان زمان و مكان را از هم جدا كرد و زمان و مكان همبستگي دارند. نويسنده در اين مجموعه به ديدگاه فلسفي درباره زمان و جنبه ارتباطي بين زمان و مكان توجه داشته است.
«هر مسير نكته پنهاني دارد كه آرام‌آرام پيدا مي‌شود. جبري كه با راه رفتن‌هاي شبانه به‌تدريج واضح مي‌شود، مثل حل يك معادله.» (ص٧٩.) 
در داستان‌هاي مجموعه «شب بگرديم» در هم تنيدگي مكان و زمان با رويدادها و شخصيت‌ها به‌گونه‌اي است كه نمي‌توان جداگانه به آنها پرداخت. گويي نويسنده گونه ديگري از زمان و مكان را به ما معرفي مي‌كند كه تركيب و تلفيقي است از اسطوره، نجوم، تاريخ و فلسفه.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون