بازار بيپناه؛ وقتي شغل، امنيت نميدهد
حسامالدين شيخي|در بازارچهاي قديمي در جنوب تهران، نانوايياي هست كه كارگرش هر ماه اميدوار است قراردادش تمديد شود. بيمه ندارد، حقوقش با تاخير پرداخت ميشود و به گفته خودش: «نه از كار ميشه دل كند، نه بهش دلخوش بود.» اين روايت فقط يكي از هزاران است. در همين كوچهپسكوچههاي شهرهاي كوچك و بزرگ، كارگران و كارفرمايان خُرد، بدون پشتوانه روشن قانوني، اقتصادي يا اجتماعي، روزگار ميگذرانند. آنها نه جزو طبقه رسمي و تشكليافته كارگرياند، نه از حمايتهاي مشخص دولت يا نهادهاي بيمهگر برخوردار. در حقيقت، آنها همان طبقهاي هستند كه هميشه در گزارشها و وعدهها «در اولويت» قرار دارند، اما در واقعيت، اغلب از قلم ميافتند. طبق گزارش اخير ايسنا، سه دغدغه اصلي كارگران امروز ايران، امنيت شغلي، درمان و معيشت است. اما واقعيت اين است كه در بسياري از مشاغل خرد، اين سه مولفه مدتهاست كه از هم پاشيدهاند. افزايش حداقلي حقوق - حتي اگر تا ۴۵درصد هم اعلام شود- وقتي بدون بيمه، با قراردادهاي موقت و بدون پشتيباني صنفي باشد، بيشتر شبيه مُسكن است تا درمان. در اين شرايط، كسب و كارهاي خُرد نيز خود گرفتارند. خياطي در نيشابور ميگويد: «نه توان اخراج دارم، نه توان پرداخت بيمه. فقط دعا ميكنم كه اتفاقي نيفتد.» اين جمله شايد تلخ باشد، اما صادق است: كارفرماي خرد هم از نظر حقوقي و مالي بيپناه است؛ رابطه او با كارگر، نه براساس ساختار حمايتي، بلكه بر پايه «وفاداري» و «روابط شخصي» شكل ميگيرد و اين، خطرناك است. آنچه ناديده گرفته ميشود، فرسايش اجتماعي اعتماد است. وقتي امنيت شغلي وجود ندارد، مردم فقط بيكار نميشوند، بلكه اميدشان هم تحليل ميرود. آنها ديگر نه براي فردا برنامهريزي ميكنند، نه براي آينده پسانداز. بيثباتي شغلي، آغازگر بيثباتي اجتماعي است. ما در رسانهها، درباره سياست، اقتصاد كلان و مسائل فرهنگي زياد مينويسيم، اما بايد بيشتر درباره اين خردهروايتهاي هر روزه بنويسيم. درباره كارگري كه هر ماه با اضطراب سر كار ميرود. درباره كارفرمايي كه حتي جرات استخدام ندارد. اينها لايههاي زنده زندگياند و بيثباتيشان، بيثباتي همه ماست. چه ميتوان كرد؟ پاسخ قطعي ساده نيست. اما گام اول، ديدن مساله است؛ با صداقت و بياغراق. نهادهاي بيمهگر بايد به سراغ بازارهاي خُرد بروند، نه اينكه منتظر باشند كارفرما داوطلبانه بيايد. تشكلهاي صنفي بايد زنده و فعال باشند، نه كاغذي و ما در رسانه، بايد روايتگرِ دقيق و منصف رنج كساني باشيم كه هر روز بدون امنيت، سر كار ميروند. كارگر آن نانوايي در پايان گفت: «ما دنبال پول زياد نيستيم؛ دنبال اينيم كه يه روز نياييم و ببينيم كارمون هنوز سر جاشه.» و اين، خواسته زيادي نيست.روزنامهنگار