واكاوي تصميم امريكا براي تعليق محدود تحريمهاي نفتي پس از آتشبس
فريب ديپلماتيك ترامپ ؟
ليلا لطفي
به دنبال آتشبس ايران و اسراييل، دونالد ترامپ، رييسجمهور امريكا اعلام ميكند كه تحريمهاي نفتي ناظر به فروش نفت ايران به چين را برميدارد و ايران ميتواند به چين نفت بفروشد تا صرف بازسازي جنگ كند. ترامپ در ادامه صحبتهايش گفته بود كه امريكا ميتواند به چين نفت بفروشد؛ اما ترجيح ميدهد كه مانع فروش نفت ايران به چين نشود .روز پنجشنبه 5 تير ماه نيز ويتكاف اعلام ميكند كه تحريمهاي ايران در حوزه فروش نفت به چين، روز چهارشنبه برداشته شده است و ايران ميتواند نفت به چين بفروشد. ويتكاف ميگويد: حذف اين تحريمها نوعي حسنظن است در راستاي ادامه مذاكرات با ايران و امضای توافق جامع است؛ توافقي بر مبناي صفر شدن غنيسازي از سوي ايران. در پس اين اظهارات چند سوال مطرح است؛ ايران تاكنون چقدر در فروش نفت دستش بسته بوده است؟ يا چين تاكنون چقدر تحت تاثير تحريمهاي امريكا از خرید نفت سرباز زده است؟ در اين دور جديد با برداشتن تحريمهاي امريكا چقدر به درآمد نفتي ايران اضافه ميشود؟ و سوالاتي از اين دست. از نگاه بسياري از كارشناسان و پژوهشگران حوزه نفت حذف تحريمهاي مطرح شده از سوي امريكا تاثير چنداني بر روابط تجاري ايران و چين در حوزه نفت نخواهد گذاشت. امريكا طبق يك مثل قديمي صرفا «روغن ريخته را نذر امامزاده كرده است». «اعتماد» درگفتوگويي مفصل با احسان حسيني، پژوهشگر صنعت نفت در مورد اظهارات اخير رييسجمهور امريكا پيرامون امكان فروش نفت ايران به چين گفتوگو كرده است.
مرور تجارت نفتي ايران
آيا واقعا اثر برداشته شدن تحريمهاي نفتي و فروش نفت ايران به چين، نوعي امتياز براي ايران محسوب ميشود؟ يعني اثر مثبتي بر فروش نفت ايران به چين دارد يا نه؟ حسيني، پژوهشگر صنعت نفت براي پاسخ به سوال، پرسشي ديگر مطرح ميكند و ميگويد: اصلا اثر تحريم نفتي امريكا در دولت ترامپ بر فروش نفت ايران به چين چقدر بوده است؟ كه حالا اگر اين تحريم برداشته شود، اين اثر منفي هم از بين خواهد رفت. او سپس توضيح ميدهد: دولت ترامپ از ابتداي كار خودش در ۲۰ ژانويه سال ۲۰۲۵ كه مراسم تحليف انجام شد؛ تاكنون ۱۱ بسته تحريمي بر شبكه فروش نفت ايران اعمال كرده كه در اين ۱۱ بسته، ۲۵۶ تحريم جديد بر افراد، شبكهها و نفتكشهاي مرتبط با فروش نفت ايران و محصولات نفتي ايران اعمال كرده است. حسيني گذري بر سرانه تحريمهاي ترامپ در فشار حداكثري ۲ عليه ايران ميزند و درباره سرانه تعداد تحريمهايي كه در هر ماه اعمال شده توضيح ميدهد: در دوره ترامپ تقريبا ما ماهي ۵۱ تحريم جديد را تجربه كرديم. او تحريمهاي دوره ترامپ را با دوره بايدن مقايسه ميكند. مرور دوره بايدن؛ دورهاي كه بعد از جنگ اوكراين، بايدن تحريمهاي نقطهزن را بر شبكه فروش نفت ايران اعمال كرد، نشان ميدهد كه تعداد تحريمهاي ماهانه ترامپ نسبت به دوره بايدن بيش از سه برابر است. البته بايدن تحريمها را شل نگرفته بود؛ ترامپ با تعداد و شدت بيشتري تحريم كرده است. حسيني در ادامه درباره جزييات تحريمهاي ترامپ ميگويد: تاكنون چهار فاز تحريمي عليه ايران اعمال شده است. فاز اول، تحريم ناوگان سايه و شبكه نفتكش ايران بوده. فاز دوم، تحريم شبكه خريداران نفت ايران در چين بوده كه شامل پالايشگاههاي كوچك چيني شده؛ سه پالايشگاه تحريم شدهاند. فاز سوم، فشار حداكثري ۲ ترامپ است كه ناظر بر تحريم شبكه فروش فرآوردهها و محصولات پتروشيمي ايران بوده. فاز چهارم هم مربوط به تحريم شبكه بانكي سايه ايران است كه در صورت تحريم، نقل و انتقالات پول را انجام ميداد. پس در چهار فاز، ۱۱ بسته تحريمي و ۲۵۶ تحريم جديد را عليه ايران اعمال كرده است.
فروش نفت در دوره برجام
مرور تاريخ نشان ميدهد؛ در دوره برجام يعني در دورهاي كه تحريم نفت و فرآوردهها، ميعانات و مايعات گازي تعليق شد؛ فروش نفت و محصولات نفتي ايران روزانه 3 ميليون بشكه بود. حسيني با اشاره به اين آمار ميگويد: طبق آمارهاي موسسه كپلر، اين رقم اكنون به ۲.۶ ميليون بشكه در روز رسيده است. البته پيشتر در مقطعي كوتاه فروش نفت ايران تا ۵۰۰ هزار بشكه هم كاهش پيدا كرده بود. اما مدتي است فروش نفت روند صعودي دارد و آن را هم حفظ كردهايم. اكنون رقم ۴۰۰ هزار بشكهاي هم كه ايران كمتر نسبت به دوره برجام ميفروشد، به خاطر افزايش مصرف نفت و محصولات نفتي در داخل كشور است. حسيني ميافزايد: پس ايران حداكثر نفت و محصولات نفتي خودش را ميفروشد. با اين تفاسير كه اكنون فقط نفت را به چين ميفروشيم . اما در گذشته به اروپا و شرق آسيا، مثل كره و ژاپن ميفروختيم. پس ايران مشكلي از اين جهت ندارد. يعني تحريمهايي كه ترامپ اعمال كرده، اثري روي فروش نفت نگذاشته است. اين پژوهشگر حوزه نفت به گزارشي از رويترز اشاره ميكند و ميگويد: ترامپ ۱۱ بسته تحريمي عليه ايران اعمال كرده، اما فروش نفت ايران در نيمه نخست سال ۲۰۲۴، فقط ۱۰۰ هزار بشكه كاهش پيدا كرده است. فروش نفت ايران به چين از ۱.۴۸ ميليون بشكه به ۱.۳۸ ميليون بشكه رسيده است. آن هم در شرايطي كه ترامپ فشاري سه برابر بيشتر از بايدن در حوزه نفت اعمال كرده بود. الان رقم فروش نفت ايران به چين، دو برابر زمان اجراي برجام است.
چطور نفت فروختيم؟
حسيني، پژوهشگر صنعت نفت با اشاره به تجربه تحريمهاي نفتي در دوران رياستجمهوري دونالد ترامپ، تاكيد ميكند كه تحريمهاي موسوم به «فشار حداكثري ۲» عملا بياثر بودهاند و لغو آنها نيز نميتواند امتيازي واقعي براي ايران تلقي شود. او با استناد به آمار فروش نفت، هشدار ميدهد كه نبايد در دام فريبهاي تكراري دولت پيشين امريكا افتاد. او ميافزايد: در دورهاي كه امريكا و شخص ترامپ از برجام خارج شدند، فروش نفت ايران از دو ميليون و دويست هزار بشكه به كمتر از ۲۰۰ هزار بشكه در روز كاهش يافت. در مدت حدود شش ماه، فروش نفت روزانه كشور حدود دو ميليون بشكه افت كرد. اين كاهش عمده در جريان اجراي سياست فشار حداكثري اول رخ داد. اما در دوره فشار حداكثري دوم، تنها حدود صد هزار بشكه كاهش ثبت شد. اين آمار نشان ميدهد كه مرحله دوم اين سياست، به دلايل مختلف، تاثيرگذاري پيشين را نداشته است. حسيني معتقد است: وقتي تحريمهاي فشار حداكثري بر صادرات نفت ايران به چين بياثر بودهاند، لغو همين تحريمها نيز نميتواند امتياز خاصي براي ايران ايجاد كند؛ چراكه در همين دوره، ايران همچنان در حال فروش حداكثري نفت خود به چين بوده است. او با اشاره به دلايل تداوم صادرات نفت ميگويد: با وجود برخي انتقادات به عملكرد وزارت نفت، اين نهاد از تاكتيكهايي بهره گرفته كه موجب تداوم فروش نفت شده است. از جمله اين اقدامات، استفاده از شبكههاي مويرگي فروش، بهكارگيري نفتكشهاي كوچكتر، تخليه در بنادر كوچك چين، انتقال نفت از كشتي به كشتي در چند مرحله، تركيب نفت ايران با ساير محمولهها و همچنين تغيير در اسناد مربوطه است. اين اقدامات موجب شده ايران در زمينه فروش نفت، عملكرد قابل قبولي داشته باشد.
تمايل چين به خريد نفت ايران
حسيني درباره دلايل تمايل چين به خريد نفت از ايران نيز توضيح ميدهد: پس از آغاز جنگ تعرفهاي امريكا عليه چين در دوره ترامپ، نياز پكن به تامين پايدار انرژي افزايش يافت. بر اساس اسناد امنيت ملي امريكا، مهار چين در اولويت نخست واشنگتن قرار دارد؛ بنابراين حتي پرونده ايران نيز از منظر تقابل با چين مورد بررسي قرار ميگيرد. چين براي حفظ امنيت انرژي خود و تنوعبخشي به منابع واردات نفت، راهبردهايي را دنبال ميكند.
وي ميافزايد: چين نفت مورد نياز خود را از سه پايگاه اصلي تامين ميكند: نخست روسيه، دوم ايران و سوم كشورهاي متحد امريكا از جمله عربستان و عراق. با شدت گرفتن تنشها ميان چين و امريكا، پكن سعي كرده است وابستگي خود به متحدان امريكا را كاهش دهد. از سوي ديگر، با وجود برداشت عمومي از اتحاد چين و روسيه، اين دو كشور داراي اختلافات استراتژيك هستند. پس از جنگ اوكراين، چين واردات نفت از روسيه را افزايش داد، اما اكنون و همزمان با طرح موضوع آتشبس، واردات از روسيه دوباره در حال كاهش است.
به باور حسيني، وقتي دو منبع مهم واردات نفت چين يعني روسيه و متحدان امريكا تضعيف ميشوند، تنها گزينه باقيمانده براي تضمين امنيت انرژي پكن، ايران است. هر چند چين از برخي كشورهاي كوچك ديگر نيز خريدهايي انجام ميدهد، اما مجموعه شرايط بينالمللي و اقدامات فني ايران، موجب شده منافع دو كشور همسو شود. همين موضوع سبب شده سياست فشار حداكثري دوم دولت ترامپ عملا كارايي خود را از دست بدهد.
فريب ديپلماتيك
حسيني، پژوهشگر صنعت نفت با اشاره به تمايل چين به خريد نفت از ايران تاكيد ميكند: در چنين شرايطي، لغو تحريمهاي بياثر نميتواند امتيازي واقعي براي ايران به شمار آيد. نگراني جدي آن است كه اظهارات اخير ترامپ، تلاشي براي فريب ديپلماتيك ايران باشد؛ مشابه آنچه در مذاكرات پيشين با امريكا تجربه شد. به گفته حسيني، در آستانه دور ششم مذاكرات، تنها چند روز پيش از آغاز، اسراييل به ايران حمله كرد و در عمل مشخص شد كه روند مذاكرات تحت فريب طراحي شده بود.
او با استناد به گزارشهاي منتشر شده در والاستريت ژورنال و آكسيوس ميگويد: هدف ترامپ از تعامل ديپلماتيك، ايجاد فرصت براي تقويت اسراييل و آمادهسازي آن جهت اقدام نظامي عليه ايران بوده است. اكنون نيز نگراني وجود دارد كه با طرح پيشنهادهاي نمايشي براي بهبود روابط با ايران، مجددا اسراييل در پسزمينه آمادهسازي حمله باشد.
نگراني دوم
حسيني، پژوهشگر صنعت نفت هشدار ميدهد: خطر دوم اين است كه ايران با اعتماد به امريكا، اقدام به فروش نفت از كانالهاي رسمي به چين كند. در چنين حالتي، اين كانالها توسط امريكا شناسايي خواهند شد و در نتيجه، امكان تحريمپذيري آنها به شدت افزايش مييابد.
كما اينكه وقتي برجام امضا شد، ايران صادرات نفت را از شبكه رسمي و شفاف تحت نظارت امريكا انجام ميداد و پول را دريافت ميكرد. اما پس از خروج امريكا از برجام همه آن شبكهها بسته شد، يك شوك به ما وارد شد و تا ما بياييم مسيرهاي دور زدن تحريم را دو مرتبه احيا كنيم، طول كشيد و ما با شوكهاي تورمي وحشتناك مواجه شديم.
حسيني در ادامه پيشنهاد ميدهد: ايران نبايد به امريكا، به خصوص به ترامپ اعتماد كند. ترامپ غير از ضربات اقتصادي، ضربه محكمي از لحاظ نظامي به ما وارد كرد. پس فروش نفت ايران به چين قطعا بايد در همان كانالهاي قبلي خودش انجام شود. اين پژوهشگر حوزه نفت ميافزايد: اگر ترامپ ميخواهد به عنوان حسن نيت امتيازي به ايران بدهد، اين امتياز بايد براي فروش نفت به هند و اروپا و غيره باشد يا اصلا اگر ميخواهد امتياز بدهد، چه نيازي به فروش نفت است؟ او ميگويد: اگر ترامپ واقعا ميخواهد در جريان تامين مالي بازسازي جنگ به ما كمك كند ۶ ميليارد دلار ما را در قطر آزاد كند؛ پولي كه ما پيشتر در قبالش جاسوسها را آزاد كرديم. هنوز امريكا به وعده قبلي خودش عمل نكرده است. امريكا اگر واقعا صادق است در حرفش - كه صادق نيست - ميتواند منابع بلوكه شده در جاي ديگر را آزاد كند. ما نبايد از يك سوراخ دوبار گزيده شويم، در نتيجه اين نكته مهمي است. از نگاه حسيني اين نگرانيها به معني بسته شدن باب مذاكرات نيست. بايد باب ديپلماسي هميشه باز باشد. بايد هوشيار باشيم؛ نبايد مثل گذشته دل خوش كنيم و بيگدار به آب زنيم. نبايد بگذاريم يكبار ديگر غافلگيرمان كنند.
بزرگترين تامينكننده نفت چين
اين پژوهشگر صنعت نفت توضيح ميدهد كه ايران سال گذشته ميلادي، بزرگترين تامينكننده نفت چين از طريق دريا بوده است؛ يعني ايران از روسيه و عراق و عربستان هم بيشتر به چين نفت صادر كرده است. يعني هيچ موقع در تاريخ فروش نفت اينگونه نبوده است كه ايران بزرگترين تامينكننده نفت چين باشد.
او ميگويد: در شرايط فعلي به نظر ميرسد چين تنها گزينه ايران براي همكاري است تا بتوان وارد تعاملات راهبرديتري با اين كشور شد و از فشارهاي ترامپ و همچنين فشارهاي نظامي اسراييل كاسته شود. او معتقد است در آن صورت ايران ميتواند با قدرت و در موقعيتي برابرتر پاي ميز مذاكره بنشيند. به گفته او، اكنون كه كشور از نظر نظامي و اقتصادي آسيب ديده است، پيش از هر چيز بايد مسيري فراهم شود تا دست ايران براي مذاكره بازتر باشد و بتواند امتيازي به دست آورد.