مديريت استرس در روزهاي سخت بيماري
غزل لطفي
دوستي وقتي فهميد من بيمار هستم يك توصيه كرد: «نگراني زهر است نخوريد. از هر چه بترسيد با نگراني زودتر به آن دچار ميشويد.»وقتي مبتلا به بيماري صعبالعلاجي ميشويم يكباره با چندين نوع اضطراب مواجه هستيم كه با توجه به اينكه تلاطمهاي رواني، باعث تشديد بيماري و اختلال در روند درمان است، بايد بتوانيم از عوامل تنشآفرين، فاصله بگيريم. بيماري و به خصوص بيماريهاي سختدرمان، خودشان اولين مهمترين عامل ترس و اضطراب هستند؛ ناشناخته بودنهاي اوليه كه ناشي از عدم آگاهي از بيماري و درمان است، همچنين سخت و طولاني بودن مسير درمان، داروهاي بسيار قوي و شيميدرماني كه تهيه، مصرف و عوارض جانبي آنها هر كدام مشغوليتهاي خاص ذهني خود را دارد، وحشت از عدم حصول سلامتي به جهت سختي بيماري و... همه و همه عوامل استرسزا هستند كه همراه با سلولهاي سركشي كه جسم را تهديد ميكنند به آزار و خراشيدن روح، مشغول ميشوند. تجربه من در اين شرايط، كمك گرفتن از تراپيست، پرسيدن واضح سوالاتم از انكولوژيستم براي رفع ابهامات ذهني در مسير درمانم، صحبت با افرادي كه بيماريهاي مشابه داشتند و موفق به درمان كامل و قطعي شدند و همصحبتي با خانواده و دوستان نزديك بود. در واقع هر آنچه باعث درگيري ذهني بود را بيان ميكردم تا بتوانم از ترسهايم عبور كنم. مهم است كه دلمشغوليهاي بيمار، درك شود!پس از تنشهاي دروني و ذهني، نوبت به مديريت عوامل استرسزاي خارجي است كه شامل همه مواردي ميشود كه چه در خانواده و چه جامعه، باعث اضطرابآفريني ميشود. مديريت اين عوامل در افراد مختلف، متفاوت است. برخي دوري گزيدن از اطلاع يافتن را انتخاب ميكنند كه به عقيده من در انتخاب اين روش، بايد بهطور صريح به اطرافيان گفته شود كه در چه مواردي نميخواهم اطلاع داشته باشم. همچنين عدم دنبال كردن اخبار نيز كمك ويژهاي به كم شدن استرس ميكند. همه آنچه در بالا گفته شد پيرامون شرايط عادي بود، اما گاهي مثل اين روزها درگير شرايطي خاص هستيم. شرايط جنگي اين روزها از جمله اين مواقعي است كه علاوه بر اينكه خود اتفاقات استرسآفرين هستند فكر كردن به برخي پيامدهاي آن هم ميتواند بار رواني بالايي داشته باشد. مهمترين سوالاتي كه در شرايط جنگي به ذهن بيماران ميرسد، اين است كه اگر دارو كمياب يا ناياب شود چه كنيم، چطور روند درمان بايد پيگيري شود، اگر نياز به درمانهاي تهاجمي مثل جراحي است در شرايط ويژهاي كه در آن هستيم امكان انجام جراحي هست يا به تاخير انداختن و پيگيري موقت دارو به صلاح خواهد بود؟ و موارد متعددي ديگر كه در دسترس بودن پزشك معالج، ويزيتي مخصوص طرح شرايط و نقشهراه درمان در اين شرايط، آرامش بيمار را به ارمغان ميآورد. هر فرد بيماري با توجه به موقعيت شخصي خود ممكن است تجربههاي گوناگوني داشته باشد و بيان آنچه برايش نگراني ميآفريند و پيدا كردن راهحل يا حداقل همصحبتي كه بتواند گوش شنوايش باشد به مديريت استرسش كمك ميكند. مهم اين است كه بدانيم اضطراب بيش از آنچه در زماني كه در سلامتي هستيم موجب آزار بيمار سخت خواهد بود و خود بيمار اولين درمانگر خودش خواهد بود اگر به استرس و مديريت آن آگاهانه نگاه كند.