نگاهی به فیلم «سه جلد» به مناسبت اکران آنلاین
موضوعی که ابتر ماند
فرزانه متین
فیلم «سه جلد» به نویسندگی و کارگردانی مهدی اسماعیلی یکی از پرحاشیهترین فیلمهای سال گذشته بود و به تازگی از طریق اکران آنلاین در پلتفرم فیلمنت دراختیار مخاطبان قرار گرفته است.
فیلم پس از سه سال از زمان ساخته شدن، درنهایت در آبان ۱۴۰۳ اکران شد که مانند اکثر آثار اجتماعی دوران دولت قبلی زیر تیغ سانسور رفت، از این رو ما با یک اثر ۷۸ دقیقهای و تکهتکه روبهرو هستیم. باران کوثری، شاهرخ فروتنیان و آتیلا پسیانی در این اثر هنرنمایی کردهاند.
داستان درباره زن جوانی به نام مینو است که بر اثر تجاوز، حامله شده و تلاش میکند خود را از این وضعیت نجات دهد. سه جلد که در ژانر درام و اجتماعی است دست روی یک سوژه ملتهب گذاشته اما بیشتر به مبهم بودن قوانین به این مورد خاص پرداخته است از یکسو شنیدهها حاکی از آن است کسانی که متاسفانه مورد تجاوز قرار میگیرند مطمئنا بعد از این قضیه تست خواهند داد و از دادگاه نامه سقط جنین قانونی خواهند گرفت که اصلا به این مورد اشاره نشده است. به نظر میآید در فیلم بیشتر از آنکه به این موارد از جنبه قانونی به آن پرداخته شود یا با یک قاضی یا راهنما مشورت گرفته شود، شلوغکاری دیده میشود تا برای مخاطب این سوال پیش نیاید که مینو با بازی باران کوثری که این قضیه را به کلانتری گزارش داده، چرا حامله شدنش را گزارش نکرده تا بتواند سقط جنین قانونی کند. بدین دلیل که مینو به عنوان یک مددکار اجتماعی، از این مسائل آشنایی دارد اما اسماعیلی خواسته که یک اثر فمنیستی ارائه دهد اما جزيیات از چشمانش دور مانده است.
از این رو میتوانگفت سه جلد هیچ تلاشی در نزدیک کردن مخاطب با سوژه اصلی فیلم نکرده است و دايم ما را با یک ملودرام شخصیت محورِ زنی به شدت زخم خورده روبهرو میکند و حالا به پیشنهاد دوستانش که همگی مددکار هستند گوش میدهد و از چاله به چاه میافتد. ازسوی دیگر، یکی از تمهای اصلی فیلم، تقابل بین مرگ و زندگی است؛ جنینی که مینو آن را از روی ناچاری با خود حمل میکند و در مقابل پدر یکی از بچههای پرورشگاه به نام نهال که در آستانه اعدام قرار دارد. مرگ او میتواند باعث زندگی بخشیدن به جنین شود. مینو با گوش دادن به همکارانش، با پدر نهال معاملهای انجام میدهد اینکه در قبال گرفتن حضانت نهال، با او در زندان ازدواج کند و درنهایت اینگونه به فرزند مینو مشروعیت داده میشود.
اما سوال اساسی این است که مینو به دلیل شغلش و آگاهی با همه این مسائل چگونه میتواند زیر بار چنین تصمیمی برود. مینو این کار را انجام میدهد اما با تصور مرگ پدر نهال، از گفتن حقیقت سر باز میزند و همه چیز خوب پیش میرود تا اینکه پدر نهال، عفو میخورد و آزاد میشود و حالا مینو در موقعیتی قرار میگیرد که نه راه پس دارد و نه پیش و باید این ماجرای پیچیده را مدیریت کند و از اینجاست که تعلیق به روند کند داستان تزریق میشود اما ناگهان با تیراژ پایانی فیلم روبهرو میشویم.
فیلمهای اجتماعی که در این دهه اخیر ساخته شدهاند به نوعی در حال منعکس کردن مشکلاتی هستند که روزانه مردم با آن دست و پنجه نرم میکنند نه درصدد سیاهنمایی هستند و نه بزرگنمایی، بلکه بازتابی از مشکلات جامعهاند اما مهدی اسماعیلی، هرگونه حوادث ناگوار تلخ و اجتماعی را در کنار هم در فیلمش گنجانده است که هم به نوعی بزرگنمایی کرده و هم سیاهنمایی در آن دیده میشود. کارگردان برای نشان دادن انزوای یک فرد با یک معضل ناگوار نتوانسته جذابیتهای سینمایی را نشان دهد، بلکه تا توانسته بدبختیها را پشت سر هم در یک مدت زمان کوتاه به اثرش اضافه کرده است.
بهزعم من سه جلد که استعاره از شناسنامه (سجل) دارد بیشتر به سه جلد و هویت مینو، نهال و پدر نهال تمرکز دارد. در فیلم با هویت مینو و نهال (کودکی سرشار از خشم از نبودِ پدر) روبهرو هستیم اما ما هیچ نشانی از پدر نهال نداریم حتی کاراکتر وی دیده نمیشود و فقط به اسم پدر نهال او را میشناسیم و نمیدانیم چرا مرتکب قتل شده، چرا چند روز مانده به قتل، خانواده مقتول حاضر به بخشش نیستند و چرا ناگهان، او را بخشیدند؟ سه جلد فیلمی بیسر و ته است که دچار شعارزدگی شده است.
تنها نکته قوت فیلم، بازی درخشان باران کوثری است که میتوان گفت به ندرت از میان بازیگران زن جوان، کسی میتوانست از پس چنین نقشِ آشفته حال، دچار اختلال پس از سانحه و درنهایت منزوی برآید.