• 1404 دوشنبه 26 خرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6068 -
  • 1404 يکشنبه 25 خرداد

آثار ايران در مصر

اشاره - كتاب «آثار ايران در مصر»، يكي از نادرترين و نفيس‌ترين كتاب‌هايي است كه از حضور آثار هنر باستاني ايران از خوشنويسي گرفته تا نقاشي و صنايع دستي ايران در موزه‌ها و كتابخانه‌هاي مصر با چيدمان توصيفي و تصويري سخن مي‌گويد. سيدمحمد باقر نجفي، سياح و نويسنده اين كتاب نفيس و بسيار ارزشمند، در بخشي از «پيشگفتار» اين كتاب، ضمن اطلاع‌رساني از وضعيت كار پژوهشي در كشور مصر و ايران، به شرح روش تحقيق خود پرداخته كه اين تجربه براي همه پژوهشگران، به ويژه براي نوآموزان پژوهش در فرهنگ و آثار باستاني ايران و مصر، مي‌تواند به عنوان مرجع بسيار مهمي مورد استفاده قرار گيرد.

تيرماه ۱۳۵۶ خورشيدي، توفيقي حاصل شد كه به سوي قاهره طي طريق كنم. از آن روزها به يادم نمانده است كه انگيزه سفر چه بود؟ مي‌دانم مي‌خواستم به شوق و ذوق، مهد فرهنگ عرب را بنگرم. سرزمين الازهر، مركز كشاكش تمدن‌ها و فرهنگ‌هاي متعدد. با مردمي انس بگيرم كه در راه پيدا كردن هويت فرهنگي خود، عميقا با همه فرهنگ‌ها انس گرفت و عاقبت خود را در فرهنگ اسلامي- عربي بارور نمود. مصر اين باروري را بي‌زحمت به دست نياورد و بي‌تجربه از آن همه سلطه‌هاي فرهنگي روميان، يونانيان، قبطيان خارج نشد، آنچه برايم مهم بود، شناخت چگونگي حفظ عربي- اسلامي آنها در برخورد با فرهنگ و تمدن غرب بود. شايد براي شناخت اين موضوع مي‌بايست با سلطه فرهنگ تركي- اسلامي عثماني‌ها در مصر آشنا شوم و اينكه چگونه آنها توانسته‌اند قرن‌ها مصر را پل پيروزي خود در شمال عربي آفريقا نمايند. بي‌ترديد تركان عثماني به عنوان ناقلان فرهنگ ايراني و شبه‌قاره هند، هجوم فرهنگي خود را به مصر بارورتر مي‌كردند و از اين طريق مصر به عنوان مركز كشاكش سه فرهنگ اسلامي: عربي، تركي و ايراني درآمد و هنوز از اين همه پريشاني‌ها و تشتت‌ها خارج نشده بود كه در برابر مهاجمان غربي قرارگرفت. آنچه  بعدها در مصر به آن پي بردم، عدم شكست مصر در رسيدن به يك هويت فرهنگي بود كه هيچ‌يك از كشورهاي عربي چنين توفيقي حاصل نكردند و حتي تركان كه خود يك پايه مستحكمي براي چنين نتيجه‌اي بودند، هويت خود را به فراموشي سپردند و ديگر هيچ تلاشي براي يافتن ساختي متناسب با ديرينه تاريخي‌شان از خود نشان ندادند. سفر به مصر، سفر به فرهنگ مصر بود و اگر بخواهيم به روشني ياد بياورم كه در هنگام سفر چه مي‌انديشيدم، مي‌توانم بگويم فقط مي‌فهميدم كه: «يك جوان ايراني به مدرسه مي‌رود.»... وسعت موضوعات براي همه پژوهندگاني كه از اطراف و اكناف جهان به ديدار مصر مي‌آيند، خيره‌كننده و پرابهت است. اينجا ميراث فرهنگ كشوري است كه سهم بسزا و اساسي در اعتلای تمدن شرقي داشته است... 
شيوه تحقيق اين سياح مبتني بر مشاهده بود، نخست در موزه‌ها و كتابخانه‌ها فهرستي از آثار ايران تهيه كردم و آنگاه با ملاحظه مستقيم از خصوصيات هر اثر يادداشت‌هايي برمي‌داشتم. آنگاه به سراغ دفاتر، فهرست‌ها و اسناد موجود در بايگاني‌ها مي‌رفتم و به سرعت آنچه را ضبط آنها ممكن بود، به تهيه فيش مبادرت مي‌ورزيدم. از اين ‌طريق و با مباحثه‌ها و مجالست با هنرشناسان، نسخه‌شناسان و آثارشناسان مصري نواقص را تكميل مي‌كردم و بر اهميت تحفي كه ممكن بود از آن به سادگي گذشته باشم، ره مي‌يافتم و بازنگري و دوباره‌نويسي مي‌كردم. در قاهره هرچه از اين راه به دست مي‌آمد، بي‌آنكه فرصتي براي نظم بخشيدن به آن داشته باشم به ايران ارسال مي‌داشتم. كتاب‌ها و مقاله‌هايي كه به هر نحوي با اين شناسايي‌ها مرتبط بود تهيه مي‌كردم، مي‌خواندم و ذيل يادداشت‌ها مي‌نگاشتم. تهيه عكس و اسلايد از اهم اين آثار سخت‌ترين مرحله پژوهشي اين سياح بود. آنان‌كه دست‌اندركار شناخت آثار تاريخي هستند، مي‌دانند كه تهيه اسلايد از كاشي‌ها، ظروف سفالين، مرقعات خط، نسخه‌هاي خطي و... آن‌هم در ميان گنجينه‌هاي دربسته و مراقبت‌هاي شديد، چه مشكل صعبي است. خاصه آنكه تامل داشتم كه كليه آنها در نور فضاي آزاد عكسبرداري شود و اين امر مستلزم خارج‌كردن آثار و بردن آنها در حياط يا پشت‌بام‌ها بود. با هزاران ترس، ولي با شوقي كه سر را در راهش نهاده بودم، جسورانه‌ترين كار ممكن را تحقق دادم... بيش از ۱۰۳۸ اسلايد و عكس تهيه كردم و با هزاران ترس و لرز از مقررات فشرده جامعه‌اي كه هنوز از حالت جنگ خارج نشده بود... راهي وطنم شدم... تكميل نواقص مستلزم آن بود كه باردگر به ديار مصر سفر كنم... و اين آخرين سفر من بود كه چشمانم مراكز فرهنگي و هنري آنها را ديد، تيرماه ۱۳۵۷.
ازمرداد سال۱۳۵۷ تا آذر۱۳۵۷ مجلد نخست كتاب را در تهران آماده طبع كردم و انجمن آثار ملي افتخار داد آن را در مجموعه انتشارات خود منتشر نمايد... ولي افسوس، شادروان دكتر مصطفوي درگذشت و قلب همه ما جريحه‌دار شد. مابقي كارهاي پژوهشي تا سال ۱۳۵۹ در شهرم خرمشهر تكميل شد، ولي آتش جنگ و آوارگي اين سياح، زندگي و كتابخانه مرا درهم پيچيد و دربه‌در شهرها شدم... اسلايدها و دستنويس‌هاي كتاب را مانند كودكان كوچكم با خود به اين‌سوي و آن ديار مي‌كشاندم تا عاقبت پس ‌از ۹ سال، اكنون توفيق حروفچيني آن را پيداكردم. اگرچه ميكروفيلم‌هاي ۳۶۰ نسخه‌ خطي منحصر به‌ فرد از دارالكتب قاهره و صدها اوراق تحقيقاتي... و ده‌ها مقاله و گزارش و عكس كه در اين ‌خصوص تهيه كرده‌ بودم... در ويرانه‌هاي شهر و خانه‌ام از بين رفت... نمي‌توانم از گفتن اين حقيقت روحي طفره روم كه گاهي اين و لحظاتي آن متقابل، مرا از شوق و تصميم و اراده در تداوم چنين پژوهشي با آن همه مشكلات باز نداشت...، فروردين۱۳۶۶، مارس۱۹۸۷كلن- آلمان‌غربي.    
منبع: كتابخانه‌هاي شماره يك 
و ايرانشناسي مجلس

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون