تحليل نتايج تيم ملي و يك سوال بزرگ
مخفي كردن ضعفهاي فني و مديريتي پشت برد برابر تيمهاي ضعيف
از زمان آغاز دوره دوم سرمربيگري امير قلعهنويي بر تيم ملي فوتبال ايران، آمار و ارقام ظاهرا خيرهكنندهاي از نتايج به ثبت رسيده است. درصد پيروزي بالا و كارنامهاي كه روي كاغذ درخشان به نظر ميرسد، اميدها را براي موفقيتهاي بزرگ در جام ملتهاي آسيا و مقدماتي جام جهاني زنده نگه داشته است. اما با نگاهي عميقتر به جزييات اين آمار، نقشهاي پنهان آشكار ميشود كه نه تنها از مبهم بودن موفقيت حكايت دارد، بلكه زنگ خطري جدي را براي آينده فوتبال ملي به ويژه در رقابتهاي سطح بالا مانند جام جهاني به صدا درميآورد.
دو روي سكه نتايج
دادههاي موجود تفاوت چشمگيري ميان عملكرد تيم ملي در مواجهه با دو دسته از حريفان را نشان ميدهد: تيمهايي با رنكينگ بالاي ۶۰ فيفا (كه عموما تيمهاي ضعيفتر يا با سطح پايينتر محسوب ميشوند) و تيمهايي با رنكينگ زير ۶۰ فيفا (كه نماينده تيمهاي قدرتمندتر و معمولا در سطح جهاني هستند). در ۲۲ بازي انجام شده مقابل تيمهايي كه رنكينگ فيفاي آنها ۶۰ يا بالاتر بوده، تيم ملي ايران موفق شده است در ۲۱ بازي به پيروزي دست يابد. اين آمار خيرهكننده، نشاندهنده توانايي تيم در غلبه بر حريفان پايينتر از خود و كسب حداكثر امتياز در بازيهايي است كه انتظار پيروزي ميرود. اين نتايج به ظاهر، اعتماد به نفس و انسجام تيم را به نمايش ميگذارد و باعث رضايت هواداران و مسوولان فوتبال ميشود. كسب چنين آمار درخشاني، به تيم ملي اين فرصت را ميدهد تا در مسابقات مقدماتي و مراحل اوليه تورنمنتها با سهولت نسبي پيشروي كند. البته رجوع به متن همان بازيها نشان ميدهد جزيياتي نگرانكننده وجود دارد، مثل خوردن دو گل از قرقيزستان يا دادن آن همه موقعيت به كرهشمالي. اما چالش اصلي و نگراني بزرگ زماني نمايان ميشود كه به عملكرد تيم ملي در برابر تيمهاي رنكينگ زير ۶۰ فيفا نگاه ميكنيم. در ۱۱ بازي انجام شده مقابل اين دسته از حريفان، تيم ملي ايران تنها موفق به كسب ۴ پيروزي شده است. يعني در تقريبا 75درصد بازيها مقابل تيمهاي كمي قدرتمندتر، تيم ملي نتوانسته به پيروزي دست يابد. تازه نبايد فراموش كرد ايران تاكنون تنها با يك تيم داراي رنكينگ زير 20 بازي كرده. اين تناقض آماري، زنگ خطري جدي است كه نشان ميدهد تيم ملي در مواجهه با فشارهاي واقعي، سرعت بالاي بازي و تاكتيكهاي پيچيدهتر حريفان، دچار مشكل و آسيبپذيريهاي آن آشكار ميشود.
زنگ خطر براي جام جهاني
اوج نگراني از اين آمار در ارتباط با جام جهاني است. نكته حايزاهميت اين است كه اكثر قريب به اتفاق تيمهاي حاضر در جام جهاني، داراي رنكينگ فيفاي زير ۶۰ هستند. اين يعني تيم ملي ايران كه موفق به صعود به جام جهاني شده با حريفاني روبهرو خواهد شد كه دقيقا در دستهاي قرار دارند كه تيم ملي در برابر آنها عملكردي نگرانكننده و ضعيف داشته است. سرمايهگذاري روي نتايج درخشان در برابر تيمهاي ضعيفتر درحالي كه در برابر تيمهاي قدرتمندتر توانايي كسب پيروزي نداريم، ميتواند منجر به يك فاجعه در بزرگترين رويداد فوتبالي جهان شود. اين آمار نشان ميدهد كه تيم ملي در دوران امير قلعهنويي هنوز نتوانسته «محك جدي» خود را پس دهد و تواناييهاي واقعي خود را در برابر تيمهاي همسطح يا بالاتر از خود به اثبات برساند. آيا اين مشكل به دليل كمبود بازيهاي تداركاتي با تيمهاي قدرتمند است؟ يا به ضعفهاي تاكتيكي و فني تيم در مواجهه با سيستمهاي پيچيدهتر برميگردد؟ يا شايد فشارهاي رواني بازيهاي بزرگ بازيكنان را تحت تاثير قرار ميدهد؟
واقعيت فوتبال ما
نتايج تيمهاي ملي در همه ردههاي سني حاكي از آن است كه ما با مديريت فعلي فدراسيون در حال طي كردن دوران افول هستيم. حذف تيمهاي نوجوانان، جوانان و اميد، شكست تيمهاي ملي فوتبال ساحلي و فوتسال و همينطور وضعيت اسفبار برگزاري ليگ همگي نشاندهنده آن است كه آنچه پشت «صعود به جام جهاني» و «سهامتيازهاي تيم ملي» مخفي شده بخش تاريك فوتبال ايران است. طبق آماري كه بالا ذكر شد حتي همين صعود به جام جهاني هم رويه تاريكي دارد كه نبايد مورد فراموشي قرار بگيرد. كافي است در همين مسابقات انتخابي جام جهاني به دو ديدار رفت و برگشت مقابل ازبكستان اشاره كنيم كه تيم ملي نتوانست از پس رقيب منطقهاي بربيايد. حتي در بازي دو تيم در تهران، شاگردان قلعهنويي عقب افتادند و در آخرين دقايق شكست را با تساوي عوض كردند. شكست ايران مقابل قطر كه شعارهاي ضدايراني «ايراني اسمع» عنابيها را دوباره در شبكههاي مجازي به راه انداخت هم در همين كتگوري دستهبندي ميشود.
نتيجهگيري
باتوجه به اين تحليل آماري، ضروري است كه تغييراتي در دست فرمان اداره فوتبال و مسائل فني تيم ملي ايجاد شود وگرنه بايد قيد نتيجه آبرومندانه در جام جهاني را بزنيم. نياز است همه از رسانهها تا كادرفني و مسوولان فدراسيون فوتبال و وزارت ورزش، نگاهي واقعبينانه به وضعيت تيم ملي داشته باشند. درخشش در برابر تيمهاي رده پايين نبايد باعث چشمپوشي از نقاط ضعف ساختاري فوتبال ايران شود. براي موفقيت در مراحل بالاتر جام ملتها و بهويژه در جام جهاني، بايد نگاه متفاوتي تا آنچه امروز وجود داشته، حاكم شود. البته كه همه ميدانند دستهايي در كار است كه وضع موجود فوتبال حفظ شود، چراكه گويا نان برخي آدمها از همين راه تامين ميشود. همين چند روز پيش بود كه علي خضريان، نماينده مجلس براي دومينبار دست به افشاگري زد و گفت: «فوتبال ايران گروگان مافياي اقتصادي است.» اگر قرار به موفقيت در جام جهاني باشد بايد از قائم شدن پشت برد مقابل تيمهاي با رنكينگ بيشتر از 60 دست برداريم و تكاني به فوتبال بدهيم. برنامهريزي براي بازيهاي تداركاتي با تيمهاي قدرتمندتر و ارزيابي دقيق تواناييهاي فني و تاكتيكي تيم در مواجهه با فشارهاي واقعي، يكي از راهها براي تبديل اين «زنگ خطر» به فرصتي براي رشد و آمادگي واقعي براي رويدادهاي بزرگ آينده است. راهحل ديگر همانطور كه گفته شد ضرورت تغيير در ساختار فوتبال كشور است. در غير اين صورت، روياي درخشش در جام جهاني ممكن است به كابوسي از شكستهاي پياپي تبديل شود.