• 1404 دوشنبه 9 تير
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6059 -
  • 1404 دوشنبه 12 خرداد

در جست‌وجوي ميراث فراموش شده

مهدي دهقان‌منشادي

اكنونِ نسل ما در حالي سپري مي‌شود كه لحظه‌هاي زندگي در ميان پنجه‌هاي سختِ ناترازي انرژي  در تنگنا قرار گرفته و به نفس افتاده است. قرار گرفتن بخش بزرگي از ايران در كمربند خشك و بياباني جهان باعث شده تا از ديرباز شرايط زندگي مردم اين سرزمين تحت تاثير شرايط جغرافيايي و اقليمي سخت قرار بگيرد و ناترازي انرژي شرايط را سخت‌‌تر كند. با وجود شرايط نامساعد زيست در جغرافياي مركزي ايران، قرن‌هاي متمادي همزيستي مسالمت‌آميز با محيط جريان داشته است و ساكنان اين قلمرو وسيع همچون كيمياگران خردمند توانسته بودند به مدد تيزهوشي خود و با به كار بستن روش‌هايي منحصربه‌فرد، محدوديت‌ها را به فرصت تبديل كنند. در زمانه‌اي كه دستاورد  اديسون هنوز موفق به چرخاندن پره‌هاي پنكه و كولر و به كار انداختن كمپرسورهاي خنك‌كننده در مناطق بياباني ايران نشده بود، ساكنان سختكوش آن با استفاده از تكنيك‌هايي بومي توانسته بودند زندگي آرام توام با آسايشي را براي خود رقم بزنند. آنها از راه آزمايش و خطاهايي كه نسل اندر نسل انجام شده بود به اين نكته دست يافته بودند كه محيط به‌رغم سنگ‌اندازي‌هايش، خود بسترساز خلاقيت‌هاي محيطي است.  اقليم گرم و خشك ايران مركزي با آفرينش سازه‌هاي خشت و گلي، بناهاي گنبددار، خانه‌هاي داراي حياط مركزي آراسته با باغچه و جانمايي هوشمندانه فضاها و استفاده از عناصر خاصي چون بادگير و زيرزمين، زندگي همسو با پايداري را رقم زده بود كه هنوز هم نمونه‌هاي متعددي از آن در شهرهاي ايران، خسته از جفاي روزگار به حيات خود ادامه مي‌دهند تا شاهدي باشند از خردمندي ايراني و فرهنگ و تمدن ريشه‌دار ايران. امواج تمدني جديد كه با نام پرآوازه مدرنيته و تجدد خودنمايي كرد طي صد سال گذشته مانند يورش مغول و تازي و همچون امواج ماكروويو، رشته‌هاي تمدن ايران مركزي را به پنبه بدل و الياف مصنوع تمدني را جايگزين آن كرد. كويرنشينان همانند ديگر مردم ايران، به نسيان تكنيك‌هاي بومي خود گرفتار آمده و به مرور زمان اجزاي سازه‌هاي زندگي خود را تغيير دادند و حتي برخي را دور انداختند. آهن و سيمان و آجر جاي خشت و گل را گرفتند، بام‌ها و سقف‌هاي گنبدي تخت شدند، حياط مركزي جاي خود را به حياط شمالي يا جنوبي داد، بادگيرها فرو ريختند و كولر آبي و بعدها كولر گازي در صدر خانه جاي گرفت و خانه‌هاي كم انرژي‌خواه، وابسته به انرژي نفت و برق و گاز شدند. در بطن اين دگرديسي كالبدي- معماري ويران‌كننده دو چيز ناخوشايند‌تر از همه بود: يكي ناديده گرفتن جهت‌ فضاها در ساختمان و ديگري بي‌توجهي به فضاي زيرزمين و پشت‌بام.چيدمان فضا به دورِ حياط مركزي به نورگيري اتاق‌ها و گرفتن روشنايي و گرما كمك مي‌كرد. همين چيدمان باعث مي‌شد تا اتاق‌ها و فضاهاي آفتابگير با دريافت انرژي زياد خورشيد در زمستان مورد استفاده قرار گيرد و فضاهاي نِسِر و پشت به آفتاب كه از سايه و خنكي برخوردار بودند به عنوان فضاي تابستانه، محلِ زيست و استراحت خانوار باشد.
در ايران مركزي كه فصل گرما فراتر از دوره تابستان است، وجود زيرزمين و پشت‌بام خانه محل‌هايي را فراهم مي‌كرد تا خانواده‌ها ظهر، بعدازظهر و شب‌هاي خود را با آسايشي نسبي سپري كنند. در اغلب خانه‌هاي سنتي ايرانِ مركزي به خصوص يزد و كاشان و كرمان، زيرزمين وجود داشت كه به عنوان فضاي زيست و استراحت، مهم‌ترين قسمت خانه‌ در طول روزهاي گرم و طاقت‌فرساي تابستان بود. خنكي زيرزمين در فصل تابستان به علت آن است كه زمين درجه حرارت‌هاي بسيار سرد يا گرم را جذب و ذخيره كرده و با فاصله زماني فصلي آن را منتقل مي‌كند. از اين رو درجه حرارت زمستاني خاك در فصل تابستان به عمق خاك مي‌رسد و با انتقال به فضاي زيرزمين باعث خنكي آن مي‌شود. بنابراين زيرزمين خانه‌هاي سنتي مناطق گرم و خشك در تابستانِ تفتيده، چنان زهري از گرما مي‌گرفت كه انسان ساكن در آن، گاهي براي رهايي از سرماي كرخ‌كننده‌ راهي جز گريز از آن نداشت. همچنين طراحي زيرزمين در خانه‌هاي سنتي به گونه‌اي بود كه از طريق ارتباط با بادگير، حياط، حوض و باغچه، محيط آرام و مطبوعي براي استراحت فراهم مي‌شد. بهترين نوع زيرزمين آن بود كه درب آن رو به شمال باز شود، زيرا علاوه بر بهره‌گيري از بادهاي ملايم شمال، از تابش شديد خورشيد در امان مي‌ماند. زيرزمين خانه‌هاي قديمي علاوه بر اينكه محل استراحت تابستاني افراد خانه بود به عنوان محل نگهداري مواد خوراكي يا جاي دادن لوازم و وسايل غير ضروري منزل مورد استفاده قرار مي‌گرفت. در فصل تابستان ديوار اتاق‌هاي خشت و گلي در طول روز گرماي زيادي جذب و ذخيره مي‌كرد و در هنگام شب بازتاب گرما از ديوارها صورت مي‌گرفت، بنابراين فضاي اتاق‌ها در هنگام شب براي استراحت غير قابل تحمل بود. خانواده‌ها براي فرار از اين گرما و كسب آسايش به پشت‌بام‌ها مي‌رفتند و از آنجا به عنوان محل خواب استفاده مي‌كردند. در آنجا خانواده مي‌توانست از نسيم‌هاي خنك شبانگاهي و آسمان صاف پر ستاره لذت ببرد و فرصتي براي انديشيدن عميق پيدا كند.
مدرنيته با مبنا قرار دادن الگوهايي عمومي به ساخت و سازهايي ضد بومي مبادرت كرد و عناصر سازگار با اقليم گرم و خشك يكي‌يكي پس زده شدند. شهرنشينان مركز ايران بعد از ناديده گرفتن عنصر خشت و گل و الگوي حياط مركزي خانه‌ها و متعلقات آن، به گونه‌اي غريب از مزاياي استفاده از پشت‌بام و زيرزمين غافل ماندند. با گسترش سبك جديد زندگي به تدريج زيرزمين خانه‌ها به انباري براي نگهداري اشيايي مانند بطري خالي، جعبه ميوه و وسايل مستهلك براي روز مبادا تبديل شد و ناگاه با رواج الگوي پيلوت در معماري خانه‌ها اين فضاي بوم‌محور به‌طور كامل حذف شد تا در هياهوي عصر جديد، ميراثي از گذشته‌هاي دور ايران از نظرها پنهان بماند. ساكنان شهرهاي ايران مركزي در شرايط ناترازي انرژي در تابستان سوزان مي‌توانند حداقل در ساعات قطعي برق در زيرزمين خانه خود ساكن شده و از كلافگي وارهند. ممكن است آنها با اندكي تامل، ميراث گذشته خود را به خاطر بياورند و اگر خردمندانه به واكاوي موضوع بپردازند شايد بازگشت به برخي الگوهاي گذشته و همزيستي پايدار با محيط را در سر بپرورانند از آن رو كه «هر كسي كو دور ماند از اصل خويش/ بازجويد روزگار وصل خويش». 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون