مدرك بيرو مهم هست اما...
اگر خشمتان خالي شد بيخيال بيرو شويد!
تيترها زده شد و محتواها وايرال! شوخيها به حد اعلاي خود رسيد و پاي وزارت علوم و مديران دانشگاه خرمآباد وسط آمد. حالا اگر صلاح ميدانيد بيخيال بيرانوند شويد!
بله! اصلا چيز خوبي نيست كه يك ورزشكار روي آنتن زنده بگويد با ده، بيست، سي، چهل رفتم دانشگاه دكترا بخوانم. بد است كه ساختار آموزشي ايران اينطور برود زير سوال. جالب نيست كه گوينده اسم رشتهاش را هم به درستي نداند و مقطعش را هم نشناسد. همه اينها قبول! ولي مگر بيرانوند نظام آموزشي را به اين روز انداخته؟ مگر او اولين نفر است؟ چرا بعد از اين همه سال كه نظام آموزشي كشور در سراشيبي سقوط قرار گرفت تازه يادمان آمد فرياد وا دانشگاهها سر بدهيم؟ چرا بيرانوند را سيبل كرديم؟ اين همه مدرك دكتراي قلابي را مگر بيرانوند داده بيرون؟ بيرانوند در بدترين حالت ميشود يكي از كساني كه از چرخه معيوب نظام آموزشي در كشور و باگهاي قانوني استفاده كرده تا سربازياش را به تاخير بيندازد و بتواند در تيم ملي و باشگاهش بازي كند. حالا بيرو مقصر است يا مقامات وزارت علوم؟ بيرانوند مقصر است يا دولتهايي كه در همه اين سالها سر كار بودند؟ بيرو مقصر است يا نظام كنكور و سازمان سنجش و شوراي عالي انقلاب فرهنگي و چه ميدانم هزار نهاد ديگر كه دانشگاه را به اين روز انداختند؟ البته كه بيرو مقصر است ولي نه مقصر شرايط به وجود آمده. نه آن اندازه كه نشان داده ميشود. آنهايي كه سربازي رفتهاند، ميدانند اكثر بچههاي ليسانس حاضر در پادگان به خاطر فرار از خدمت رفتند دانشگاه و ليسانس گرفتند. كار به جايي رسيد كه آنقدر تعداد ليسانسهها زياد شد كه در ارتش ديگر به فارغالتحصيلان كارشناسي درجه افسري ندادند، چون متوجه شدند اگر همه را افسر كنند ديگر سربازي باقي نخواهد ماند. چرا آن موقع كسي حرفي نزد؟ چرا وقتي دانشگاهها همينطور مثل قارچ سر از زمين درآوردند كسي نگفت چه به روز نظام آموزشي كشور خواهد آمد؟ ولي خب نه از دوشنبه شب كه آن برنامه تلويزيوني پخش شد كه از ابتداي سال كه بيرانوند از پرسپوليس رفت او مقصر همه چيز بوده. الان اصطلاحا فحشخور بيرانوند ملس است. توليد محتوا در مورد او وايرال ميشود و خوب لايك ميگيرد. هرچه تندتر بهتر! يك نفر مينويسد تازه به دوران رسيده و آن يكي ميگويد چشمانش گرسنه هستند. يكي پولپرست مينامدش و ديگري به خاطر اظهاراتش در مورد مدرك تحصيلي او را شارلاتان خطاب ميكند. ولي همه اينها به خاطر چيست؟ به خاطر اينكه رفته با استقلال مذاكره كرده و بعد هم رفته تراكتور؟ به خاطر اينكه پول بيشتر خواسته؟ به خاطر اينكه مثل همه ما ضعفها، ترسها و آمالي دارد؟ همه داستان سر همين يك كلمه است: اغراق! واكنشها به داستان مدرك تحصيلي بيرانوند واقعا بيش از اندازه است و دليلش هم نگراني از وضعيت نظام آموزشي كشور نيست. باور نميكنيد؟ ببينيد يك هفته بعد كه سوژه جديدي در مورد بيرو يا ديگران پيش ميآيد چند نفر همچنان يادشان هست كه پيگير وضعيت وزارت علوم و دانشگاهها در ايران باشند. ببينيم يك ماه بعد، دو ماه بعد چند نفر ديگر بدو بدو خودشان را ميرسانند به دانشگاه خرم آباد تا با رييس آن دانشگاه در مورد مدرك يكي از دانشجويانش صحبت كنند.
به اندازه بودن آن چيزي است كه فراموش شده. اينكه به هر چيزي به همان اندازه كه استحقاقش را دارد پرداخته شود. مدرك بيرو يا اينكه چطور تحصيل كرده مهم هست اما نه آنقدر كه همه را درگير كرده است. بيرانوند دروازهبان تيم ملي است و براي ورزش كشور زحمت كشيده. ضعفهايي دارد و اشتباهاتي! نه بيشتر از همه ما! منتها شايد اين روزها ما فرد ديگري را پيدا نميكنيم كه اينطور بيهزينه خشممان را روي سرش خالي كنيم. چه در ورزشگاه چه در فضاي مجازي.