بهشتيپور: رويكرد دوگانه ترامپ نوعي بازي رواني-رسانهاي براي تحتتاثير قرار دادن افكار عمومي است و بس
حديث روشني
درحالي كه هنوز مكان و زمان مشخصي براي دور ششم مذاكرات غيرمستقيم ميان ايران و امريكا اعلام نشده، فضا همچنان تحت تاثير پيامدهاي دور پنجم و ابتكاراتي است كه توسط ميانجيگري عمان در واپسين لحظات به طرفين ارايه شد. به گفته ناظران و مقامات رسمي كشورمان، اين مرحله از مذاكرات يكي از حرفهايترين و پيچيدهترين دورههاي گفتوگوهاي تهران و واشنگتن از آغاز رايزنيها بوده است. مرحلهاي كه گرچه بدون نتيجه نهايي به پايان رسيد، اما به نظر ميرسد بسترساز ايدههايي تازه براي عبور از بنبست ميان طرفين شده است. با اين همه، دو محور اصلي در ثقل ايدههاي مطرحشده در محافل رسانهاي و تحليلي برجسته شده است: نخست، پيشنهاد تشكيل كنسرسيوم هستهاي منطقهاي براي نظارت و مديريت فرآيند غنيسازي در ايران و دوم، تعليق موقت غنيسازي براي بازهاي مشخص. اگرچه ناظران مدعياند اين ايدهها نشانههايي از احتمال دستيابي به راهحلهايي براي توافق هستند، اما با خطوط قرمز اعلامشده ازسوي جمهوري اسلامي ايران در تعارضاند. تهران از ابتداي مذاكرات غيرمستقيم با ايالاتمتحده، انجام اصل غنيسازي را حقي مسلم و غيرقابل مذاكره ميداند. از سوي ديگر، ناظران مدعياند كه هر دو ابتكار مطرحشده توسط ميانجي عماني، انجام غنيسازي را در خارج از خاك ايران لحاظ كردهاند؛ گزارهاي كه با تاكيد تهران بر عدم پذيرش آن، كم و كيف اجرايش را در هالهاي از ابهام قرار داده است. در اين ميان، گروهي از تحليلگران با اشاره به ايده تشكيل كنسرسيومي كه ساير كشورها ازجمله امارات و عربستان را به مشاركت در آن وا ميدارد، بر اين باورند كه اجتماع كشورهايي كه پيشينه چندان مثبتي در روابط ميان خود ندارند، نميتواند انتظارات مثبتي از اجراي چنين ايدهاي ايجاد كند. در همين راستا مساله تعليق در برابر تعليق نيز ازجمله گمانهزنيهايي است كه ناظران معتقدند احتمالا در ميان پيشنهادات مسقط جاي دارد، اما تحليلگران بر اين باورند كه در اين ايده نيز، همچون پيشنهاد تشكيل كنسرسيوم، ابهاماتي وجود دارد كه ممكن است اجراي آن را نامحتمل كند. به ادعاي اين دسته از تحليلگران، طبيعتا تهران انتظار دارد درقبال هر نوع تعليقي كه در برنامه هستهاياش انجام ميدهد، ما بهازايي از واشنگتن دريافت كند؛ گزارهاي كه به دليل تجارب گذشته و فقدان اعتماد كافي ميان طرفين، نميتوان چشمانداز چندان مثبتي براي اجرايي شدنش متصور شد. با اين حال، همزمان با تشديد گمانهزنيها در باب چگونگي حل مناقشات ميان تهران و واشنگتن، ريچارد نفيو، معمار تحريمهاي ايران، در يادداشتي درباره چگونگي حل اين اختلافات تاكيد كرده است كه هيچ توافقي بدون عبور طرفين از برخي خطوط قرمز ممكن نيست و مدعي شد اگر ايران خواستار لغو تحريمهاست، بايد به نظارتهاي گستردهتر و محدودسازي فعاليتهاي هستهاي تن دهد. اين درحالي است كه ناظران ضمن اشاره به خطوط قرمز ايران ميگويند با گذشت پنج دور مذاكرات ميان ايران و امريكا، همچنان نشانهاي از ايجاد اعتماد ميان طرفين ديده نميشود؛ گزارهاي كه احتمالا تمامي پيشنهادهاي مطرحشده براي برونرفت از بنبست كنوني به آنجا ختم خواهد شد. به اين بهانه، روزنامه اعتماد در راستاي ارزيابي كم و كيف پيشنهادهايي كه براي حل پرونده هستهاي ميان تهران و واشنگتن توسط ميانجي عماني مطرح شده، با اميرعلي ابوالفتح، كارشناس مسائل امريكا و حسن بهشتيپور، تحليلگر مسائل بينالملل، گفتوگو كرده است.
ابوالفتح در گفتوگو با «اعتماد»، ضمن تاكيد بر خطوط قرمز ايران يعني انجام غنيسازي در خاك كشورمان، پذيرش هرگونه ابتكاري از سوي تهران را منوط به رعايت اين اصل حياتي ميداند. بهشتيپور اما با رويكردي مثبت نسبت به پيشنهادات مطرحشده، بر اين باور است كه هر نوع ابتكاري كه منجر به تعليق يا توقف موقت غنيسازي در ايران شود، در صورتي قابل عملياتي شدن است كه مابهازاي متقابلي ازسوي واشنگتن دريافت كند.
اميرعلي ابوالفتح: اجراي ايده كنسرسيوم مشروط به مشاركت فعال تهران و تداوم غنيسازي در ايران گزينه قابل تأملي است
اميرعلي ابوالفتح، كارشناس مسائل امريكا در پاسخ به سوال «اعتماد» در باب تشريح جزييات ادعايي منتشر شده درباره پيشنهادات ابتكارات عماني براي پيشبرد مذاكرات گفت: من اطلاعاتي فراتر از آنچه در رسانهها منتشر شده، دراختيار ندارم، اما در هر صورت، ميانجيگري ماهيتي روشن دارد؛ ارايه پيشنهاداتي براي نزديك كردن ديدگاههاي طرفهاي درگير. اينكه جزييات اين پيشنهادها چه بوده، مشخص نيست و من نيز از آنها اطلاعي ندارم. به گفته ابوالفتح با اين همه در حال حاضر برخي موارد در رسانهها مطرح شده، اما از سوي منابع رسمي تاييد نشده است؛ براي مثال، موضوعاتي مانند تعليق سه ساله غنيسازي، توقف موقت برنامه هستهاي يا انتقال مواد غنيشده از كشور مطرح شده كه البته بيشتر در حد گمانهزنيهاي رسانهاي باقي ماندهاند. آنچه از سوي مقامات رسمي اعلام شده اين است كه پيشنهادي از طرف عمان ارايه شده، اما جزييات اين پيشنهاد هنوز منتشر نشده يا دستكم من از آنها اطلاعي ندارم.
ابوالفتح در پاسخ به ديگر سوال «اعتماد» مبني بر انتشار گمانهزنيهايي مبني بر شكلگيري توافق احتمالي موقت درنتيجه عملياتي شدن پيشنهاداتي كه از سوي مسقط عنوان شده است، تاكيد كرد: ايران بارها اعلام كرده كه آمادگي پذيرش محدوديتهايي در فعاليتهاي هستهاي خود را دارد، مشروط بر آنكه تحريمها رفع شوند. البته جزييات اين محدوديتها، از جمله ميزان، درصد و ابعاد آن، هنوز روشن نيست. آنچه براي ايران اهميت دارد، حفظ زيرساختهاي هستهاي كشور است. حتي اگر براي يك دوره موقت غنيسازي انجام نشود، تاكيد بر اين است كه اين زيرساختها بايد حفظ شوند.
به باور اين كارشناس مسائل امريكا، ايران با برچيده شدن تاسيسات هستهاي مخالف است و آن را خط قرمز خود ميداند. ابوالفتح در ادامه به «اعتماد» گفت: تجربه برجام نيز نشان داد كه ايران در گذشته از غنيسازي ۲۰درصد به حدود ۴درصد رسيد و حتي تغييراتي در كاربرد برخي تاسيسات ايجاد كرد، اكنون نيز آمادگي براي انجام اقدامات مشابه وجود دارد به شرطي كه چارچوب كلي يعني زيرساختهاي تاسيسات هستهاي حفظ شود. درحالي كه در مقابل، طرف امريكايي فراتر از كاهش سطح يا تعداد سانتريفيوژها، خواستار جمعآوري كلي تاسيسات هستهاي ايران است. ابوالفتح در ادامه گفتوگويش با«اعتماد» خاطرنشان كرد: البته كه نگاه آنها (امريكا) تنها معطوف به كميت نيست، بلكه خواهان تعطيلي نيروي انساني فعال در صنعت هستهاي، تغيير كاربري مراكز تحقيقاتي، دانشگاههاي دانشبنيان و حتي حذف آموزش تخصصي در اين حوزه هستند. اين همان چيزي است كه آنها از برچيده شدن فرآيند غنيسازي مدنظر دارند. با اين همه ابوالفتح بر اين باور است در عين حال، ممكن است ايران با تعليق غنيسازي تا سطحي كمتر از سه درصد و نيز كاهش تعداد سانتريفيوژها موافقت كند، اما اصل مساله براي تهران، حفظ توانايي و تداوم غنيسازي در داخل كشور است.
اين كارشناس مسائل امريكا در پاسخ به ديگر سوال «اعتماد» در باب كم و كيف احتمالي طرح ادعايي كنسرسيوم براي مديريت برنامه هستهاي ايران خاطرنشان كرد: به نظر ميرسد ايده تشكيل كنسرسيوم غنيسازي با استقبال مواجه شده و در صورت اجراي درست، ميتواند براي ايران نيز مفيد باشد؛ البته به شرطي كه فعاليت غنيسازي در خاك ايران انجام گيرد. اگر قرار باشد اين فعاليتها در كشورهايي مانند امارات صورت گيرد، طبيعتا موضوع متفاوت خواهد بود. مشاركت ساير كشورها در فرآيند غنيسازي، سرمايهگذاري در زيرساختها و حتي ساخت تاسيسات جديد در چارچوب يك كنسرسيوم، فينفسه مشكلي ندارد؛ به ويژه اگر ايران همچنان نقش محوري در غنيسازي داشته باشد. در اين صورت، ديگر كشورها ميتوانند به عنوان شريك فني يا اقتصادي در اين فرآيند حضور داشته باشند. به باور ابوالفتح اما نكته كليدي اينجاست كه تشكيل كنسرسيوم نبايد به معناي برچيدن زيرساختهاي غنيسازي در ايران باشد. اگر قرار باشد در ازاي مشاركت در يك كنسرسيوم، ايران همه توانمنديها و تاسيسات هستهاي خود را كنار بگذارد، به نظر نميرسد كه چنين طرحي ازسوي تهران پذيرفته شود. من معتقدم ايران زير بار چنين شروطي نخواهد رفت.
اين كارشناس مسائل امريكا در پاسخ به سوالي درباره سفر اخير رييسجمهور كشورمان به مسقط در خلال مذاكرات تهران و واشنگتن، گفت: اول اينكه نقش عمان در روند گفتوگوها اساسا در چارچوب وظيفه ميانجيگري تعريف ميشود؛ يعني انتقال پيام ميان طرفهاي درگير. بنابراين اگر پيامي بخواهد به طرف امريكايي از طريق عمان منتقل شود از تهران مخابره ميشود و نيازي به حضور شخص رييسجمهور در مسقط با اين هدف نيست.
به باور ابوالفتح سفر اخير آقاي پزشكيان به عمان، بعيد است كه ارتباط مستقيمي با مذاكرات داشته باشد. سفرهاي روسايجمهور معمولا از ماهها قبل برنامهريزي ميشوند و مسائل تشريفاتي و ديپلماتيك متعددي به دنبال دارند، به همين دليل نميتوان اين سفر را صرفا در راستاي انتقال پيام به امريكا تلقي كرد. ابوالفتح همچنين درباره اظهارات متناقض اخير دونالد ترامپ مبني بر سازنده بودن مذاكرات تاكيد كرد: شخصيت رييسجمهوري امريكا ايجاب ميكند كه هر بار مواضعي متناقض درقبال ايران اتخاذ كند، به گونهاي كه در روزهاي نخست، ادعاهايش عجيب و عصبيكننده بهنظر ميرسيد و گاه با يك جملهاش بازار ارز ايران را بههم ميريخت، اما طي سه، چهار ماه اخير، روزنامهنگاران، فعالان اقتصادي و حتي سياستمداران با منش او آشناتر شدهاند. بسياري از سخنان او بيشتر براي جلبتوجه رسانههاست تا ارايه طرح يا موضعگيري مشخص. اين كارشناس مسائل امريكا در ادامه گفتوگويش با «اعتماد» خاطرنشان كرد: با اين حال، نميتوان چندان به اين اظهارات ترامپ اعتماد كرد. نمونه سوريه براي ما سنگ محك است. ترامپ در مورد سوريه اعلام كرد كه تحريمها را برميدارد، وزارت خزانهداري و وزارت خارجه امريكا نيز برخي معافيتها را اعمال كردند. اما برداشته شدن كامل تحريمها نيازمند همراهي كنگره است و تاكنون هيچ نشانهاي از تمايل كنگره به لغو تحريمها ديده نشده است. شايد در مورد تعليق برخي تحريمها با ترامپ مخالفت نكنند، اما لغو تحريم هنوز تحقق نيافته است. حال وقتي در مورد سوريه، كه درگير تغيير رژيم شده و روابطي هم با امريكا برقرار كرده، كنگره حتي قدمي براي لغو تحريم برنداشته، بديهي است كه در مورد ايران نيز نميتوان انتظار زيادي داشت. ترامپ با تكرار اين ادعاها كه مذاكره ميكنيم و توافق نزديك است، بيشتر به دنبال تاثيرگذاري بر افكار عمومي و افزايش فشار رواني بر طرف مقابل است تا ارايه يك راهحل واقعي. ابوالفتح تشريح فضاي كلي مذاكرات و با هدف آگاهسازي افكار عمومي به «اعتماد» گفت: در مجموع، تحليل و ارزيابي ما از روند مذاكرات اين است كه بدون ترديد گرهها و بنبستهايي وجود دارد؛ اگر اين اختلافات نبود، تاكنون توافقي حاصل شده بود. بنابراين، وجود اختلافات امري قطعي و در عين حال طبيعي است، اما نكته مهم اين است كه تلاشهايي همچنان در جريان است. اينكه گفته ميشود دور بعدي مذاكرات قرار است برگزار شود حتي اگر زمان و مكان دقيق آن اعلام نشده باشدخود نشانه مثبتي است. همه ميدانند كه دور ششم در پيش است، هرچند مشخص نيست كجا برگزار خواهد شد و اين جزييات در برابر اصل ادامه مذاكرات اهميت كمتري دارد. به گفته اين تحليلگر مسائل بينالملل ادامه گفتوگوها نشان ميدهد كه طرفين هنوز به رسيدن به توافق اميدوارند، حتي اگر اختلافات در آينده بيشتر هم شود تا زماني كه اصل مذاكره برقرار است، ميتوان گفت كه احتمال توافق همچنان وجود دارد. ممكن است اين مسير ماهها يا حتي سالها طول بكشد، اما ادامه گفتوگو بهتر از توقف كامل مذاكرات است. لذا همينكه صحبت از برگزاري دور ششم و احتمال دور هفتم ميشود، نشانهاي است از اينكه روند، هرچند آهسته و پيچيده، اما به سمت جلو حركت ميكند.
حسن بهشتيپور: تعليق غنيسازي منوط ميشود به بازه زماني پيشنهادي و امتيازهايي كه امريكا دراختيار ايران قرار ميدهد
حسن بهشتيپور در پاسخ به سوال «اعتماد» در باب چالشهاي احتمالي اجرا شدن طرحهاي پيشنهادي براي مديريت برنامه هستهاي ايران گفت: واقعيت اين است كه در حال حاضر نميتوان با قطعيت در مورد جزييات طرحهاي پيشنهادي طرف ميانجي گمانهزني كرد. اما با استناد به برخي گمانهها ميتوان به ارزيابيهايي اوليه اشاره كرد، به ويژه در مورد طرح پيشنهادي تشكيل كنسرسيوم بايد گفت اگر غنيسازي در چارچوب كنسرسيوم در خاك ايران انجام شود، اين راهكاري قابل قبول و حتي مطلوب به شمار ميرود. در اين صورت، كشورهاي منطقه نيز ميتوانند در آن مشاركت داشته باشند. به باور بهشتيپور با اين همه اين پرسش مطرح ميشود كه مشاركت آنها با چه هدفي انجام ميگيرد؟ يكي از اهداف ميتواند انتقال فناوري و دانش باشد؛ به اين معنا كه اين كشورها با سرمايهگذاري در اين پروژه، هم مشاركت مالي داشته باشند و هم از نظر علمي و فني درگير شوند. اين مشاركت ميتواند با آموزش نيروهاي متخصص از كشورهاي مشاركتكننده همراه باشد. اين تحليلگر مسائل بينالملل در ادامه تشريح چالشهاي طرح كنسرسيوم تاكيد كرد اين مساله براي كشورهاي منطقه نيز جذابيت دارد، چراكه معمولا فناوريهاي پيشرفته ازسوي كشورهاي غربي دراختيار آنها قرار نميگيرد. بنابراين، انتقال دانش فني ميتواند يكي از انگيزههاي مهم مشاركت در چنين كنسرسيومي باشد.
به گفته بهشتيپور دومين چالش مربوط به محل مصرف اورانيوم غنيشده در اين كنسرسيوم است. در اين راستا سوال اين است كه سوخت توليدشده در اين چارچوب براي چه اهدافي و چه نيروگاههايي استفاده خواهد شد؟ بهطور معمول، سوخت هستهاي براي رآكتورهايي استفاده ميشود كه توسط شركتهاي خاصي توليد شدهاند و اين سوخت نيز معمولا توسط همان شركتها تامين ميشود. بنابراين، بايد پيشاپيش مشخص شود كه سوخت توليدشده در كنسرسيوم قرار است در كجا به مصرف برسد. اين موضوع نيز يك چالش فني و حقوقي مهم است.
اين پژوهشگر مسائل بينالملل در ادامه به «اعتماد» گفت: سومين چالش نيز به حضور يا عدم حضور امريكا در اين كنسرسيوم بازميگردد. اگر امريكا بخواهد در اين مشاركت حضور داشته باشد، با موانع قانوني همچون قانون كاتسا مواجه خواهد بود؛ قانوني كه هرگونه همكاري با ايران را به شدت محدود ميكند. لغو اين قانون نيز از اختيارات رييسجمهور خارج است و نيازمند راي مستقيم كنگره است. بنابراين، ورود امريكا در اين فرآيند در وضعيت فعلي عملا با موانع جدي حقوقي و سياسي روبهرو است.
بهشتيپور در ادامه و در مورد ايده تعليق در برابر تعليق نيز خاطرنشان كرد: پيشتر نيز چنين طرحي مطرح بوده و اكنون ايران ممكن است آن را بپذيرد، اما پرسش اصلي اين است كه اين ايده ادعايي دقيقا شامل چه مواردي خواهد شد؟ آيا منظور تعليق غنيسازي ۶۰درصدي است يا تعليق 20درصد؟ آيا فقط فعاليتهاي بالاي 5درصد معلق ميشوند يا كل فرآيند غنيسازي؟ و آيا اين تعليق به طور داوطلبانه و در يك بازه زماني مشخص (مثلا 6 ماه يا يك سال) انجام ميگيرد يا خير؟ به باور بهشتيپور پذيرش چنين طرحي ازسوي ايران بستگي كامل به اين دارد كه در مقابل آن چه امتيازاتي دريافت خواهد كرد. آيا امريكا در مقابل، صادرات نفت و پتروشيمي ايران را آزاد خواهد كرد؟ آيا دسترسي به نظام مالي بينالمللي و داراييهاي بلوكهشده ايران فراهم ميشود؟ اينها پرسشهايي كليدي است كه پاسخ به آنها سرنوشت چنين طرحهايي را مشخص ميكند.
به گفته اين تحليلگر مسائل سياست خارجي در مورد تعليق غنيسازي ۶۰ يا ۲۰درصد، ميتوان گفت ايران احتمالا آمادگي پذيرش دارد، اما به شرطي كه مشخص شود چه چيزي در ازاي آن به دست ميآورد. حتي در مورد تعليق كامل هم اگر بازه زماني مشخصي درنظر گرفته شود و تعهدات طرف مقابل روشن باشد، امكان بررسي و حتي پذيرش وجود دارد. بهشتيپور در ادامه تاكيد كرد: اين پيشنهادها ميتوانند براي ايران فرصتي فراهم كنند تا در يك دوره تنفس، به بازسازي اقتصاد كشور بپردازد، اصلاحاتي در نظام بانكي، مالياتي، بيمهاي و توليدي انجام دهد و توان چانهزني خود را افزايش دهد. اما همه اينها مشروط به اجراي دقيق و متقابل تعهدات طرف مقابل است.
اين كارشناس مسائل بينالملل در ادامه گفتوگويش با «اعتماد» خاطرنشان كرد: در حال حاضر، ميتوان گفت بحث تعليق در برابر تعليق ذيل همان چارچوب اقدام در برابر اقدام قرار ميگيرد. اينكه ايران حاضر باشد حتي براي مدتي كوتاه غنيسازي را به طور كامل تعليق كند، بستگي به تعهدات متقابل دارد. تجربه تعليق داوطلبانه در سال ۱۳۸۲ وجود دارد و نبايد فراموش كرد كه آن تجربه هر چند با انتقاداتي همراه بود، اما به واقع اقدام نادرستي هم محسوب نميشد، چراكه شرايطي فراهم شد كه دانشمندان هستهاي ما توانستند دستاوردهاي مهمي داشته باشند و در همان دوران، تعداد زيادي سانتريفيوژ توليد شد.
با اين همه به گفته بهشتيپور اگر امروز قرار باشد بار ديگر تعليقي در برنامه هستهاي صورت بگيرد، قطعا در داخل كشور با مخالفتهايي روبهرو خواهد شد. ازسوي ديگر اين عدم شفافيت در مورد منافع قابل دريافت از تعليق، يكي از موانع اصلي براي تصميمگيري در اين باره است، بهويژه در شرايطي كه زمان نيز نقش مهمي ايفا ميكند؛ يعني بايد ديد اين تعليق براي چه بازهاي درنظر گرفته ميشود و آيا در اين فاصله زماني، ايران ميتواند منافع ملموسي را دريافت كند يا خير. اين پژوهشگر مسائل بينالملل در پاسخ به ديگر سوال «اعتماد» در باب همزماني سفر آقاي پزشكيان به مسقط پيش از برگزاري دور ششم مذاكرات تاكيد كرد: به باور من پرونده هستهاي اكنون و از مسير شوراي عالي امنيت ملي دنبال ميشود. در اين ساختار، كميتهاي ويژه به رياست آقاي شمخاني مسوول پيگيري امور است و تيم مذاكرهكننده از جمله آقاي عراقچي با اين كميته هماهنگ هستند. به گفته بهشتيپور قطعا اطلاعرساني به رييسجمهور نيز انجام ميشود.
بهشتيپور در ادامه به «اعتماد» گفت: در مورد سفر اخير آقاي پزشكيان به عمان نيز به نظر نميرسد كه ايشان در ارتباط با مذاكرات هستهاي ماموريتي داشتهاند. تمركز سفر عمدتا بر مسائل دوجانبه، طرحهاي مشترك اقتصادي و نيز موضوعات منطقهاي مانند وضعيت خليجفارس، يمن و غزه بوده است، چراكه عمان كشوري است كه با حفظ تعادل، هم با ايران رابطه دارد و هم با امريكا و بهويژه انگليس و به همين دليل از موقعيت ممتازي براي ايفاي نقش واسطهگر برخوردار است. سفر رييسجمهور ايران به اين كشور، به احتمال قوي، با هدف توسعه همكاريهاي اقتصادي و بررسي راهكارهاي دور زدن تحريمها صورت گرفته است.
بهشتيپور در بخشي ديگر از گفتوگوي خود با «اعتماد» با اشاره به اظهارات اخير رييسجمهور امريكا خاطرنشان كرد: ترامپ معمولا با فضاسازيهايش بازي رواني و رسانهاي انجام ميدهد؛ هدف اصلي او تحت تاثير قرار دادن افكار عمومي، هم در داخل امريكا و هم در خارج از آن است. در داخل امريكا، او ميخواهد با اين ادعاها و اظهارات جنجالي، دستاوردهايي به نمايش بگذارد و محبوبيت خود را تقويت كند. در خارج از كشور، به خصوص در ميان افكار عمومي ايرانيان، سعي دارد فضا را به گونهاي مديريت كند كه آنها را دچار ترديد يا سردرگمي كند. به باور اين كارشناس مسائل سياست خارجي، بنابراين بايد هوشمندانه و دقيق در مقابل چنين اظهاراتي عمل كرد، چراكه رييسجمهور امريكا در پي دستاوردهاي تبليغاتي و فشار رواني است. به گفته بهشتيپور اين سياست، نمونهاي از اعمال همان سياست هويچ و چماق است كه امريكا به صورت همزمان درقبال ايران و ديگر طرفهاي مذاكرهكننده خود اجرا ميكند. يعني هم وعده و امتياز ميدهد و هم تهديد و فشار را ادامه ميدهد، به نحوي كه طرف مقابل همواره در وضعيت فشار و ابهام باقي بماند و مجبور به پذيرش خواستههاي امريكا شود.