اولين جشن ملي بومگرديهاي ايران با حضور 500 واحد بومگردي در روزهاي آخر ارديبهشتماه در كرمان برگزار شد. اين استان تاريخي در ارگ راين، كوير شهداد، باغ قاجاري شاهزاده ماهان و ارگ بم ميزبان شركتكنندگان بود. در حاشيه اين جشنواره، رويداد بينالمللي راه ادويه شامل نمايشگاه گردشگري خوراك و ادويه، سوغات و اقوام ايراني هم در ميدان تاريخي ارگ شهر كرمان برگزار شد. براي اين گردهمايي بزرگ شعار «ايران خانه همه ماست» انتخاب شده بود. در حاشيه اين رويداد سهروزه با «محمد جهانشاهي» دبير كميته ملي طبيعت گردي و گردشگري سبز ايران گفتوگو كرديم. كسي كه پايداري را، اولويت و مبناي توسعه گردشگري ميداند و جريانهاي خارج از اين نگرش را، عامل دور شدن گردشگري از اصالت و ارزشهاي حقيقي. با همين رويكرد هم ايده ثبت روزي را به نام بومگرديها در تقويم رسمي كشور مطرح كرده است. روزي كه امسال براي نخستينبار در كرمان با گردهمايي فعالان اين بخش از سراسر كشور جشن گرفته شد. او در اختتاميه اين گردهمايي، تنديس «بوم ماندگار» را به دليل طرح ايده ثبت روز ملي بومگردي در تقويم رسمي كشور، دريافت كرد.
ايده ثبت روز ملي بومگرديها در تقويم از كجا شكل گرفت؟
ثبت اين روز، حاصل تجميع بروندادهايي از دل رويدادها و اتفاقات پيرامون بحث بومگردي در كشور بود. با توجه به افزايش درك عمومي جامعه نسبت به اين شكل از خدمات گردشگري و گستردگي اقامتگاهها در سطح كشور، به اين نتيجه رسيدم كه اين ظرفيت و امكان بهرهبرداري جديتر وجود دارد و ميتواند به عنوان يك فعاليت چند بعدي، جايگاه ويژهاي در ساختارهاي اقتصادي و اجتماعي داشته باشد و با هويتي مجزا، صاحب يك مناسبت اختصاصي در تقويم رسمي كشور باشد. اوايل سال ۱۴۰۲، اين ايده را با دكتر شالبافيان، معاون سابق گردشگري و ياور عبيري، رييس جامعه حرفهاي اقامتگاههاي بومگردي كشور مطرح كردم. اين آغازي بود بر يك فرآيند چندماهه كه تلاش زيادي را در پي داشت. پس از فراز و فرودهاي فراوان، ثبت اين روز در تقويم رسمي سال گذشته در شوراي فرهنگ عمومي كشور صورت گرفت. ابتدا ۱۵مهر كه همزمان با روز روستا است، براي روز بومگرديها مطرح بود اما در نهايت، همان پيشنهاد ابتدايي پذيرفته شد و ۳۱ارديبهشت به عنوان روز بومگرديها در تقويم رسمي كشور به ثبت رسيد.
بومگرديها چه جايگاه و تاثيري در توسعه گردشگري پايدار دارند؟
واقعيت اين است كه ارزش گردشگري در دنياي امروز، به ميزان پايدار بودن آن بستگي دارد. يعني بررسي كنيم كه فعاليتهاي گردشگري در وهله اول تا چه اندازه به دنبال حفظ تعادل بين مولفههاي اقتصادي، زيستمحيطي و اجتماعي هستند. بُعد ديگر اين مولفهها مسائل فرهنگي است. در دهه 50 ميلادي، بانك جهاني نخستين پروژه خود را با هدف به كارگيري گردشگري در توسعه جوامع محلي در شمال آفريقا و كشورهاي تونس و مراكش به اجرا درآورد. طي اين 70 سال - به ويژه از دهه 90 ميلادي به بعد- شاهد شكلگيري گفتمانهاي جدي پيرامون گردشگري جامعه محور در چارچوب مفاهيمي چون گردشگري پايدار هستيم. تونس و مراكش امروز جزو كشورهايي هستند كه رشد مناسبي را تجربه كردهاند. تونس در سال گذشته بيش از 10 ميليون گردشگر ورودي داشته و مراكش در 5 سال گذشته جايگاه درآمدي خود را از رتبه 41 به 31 جهاني ارتقا داده است. اين دو كشور در شمال آفريقا نمونههاي موفقي از گردشگري پايدار را با تمركز بر تجربهگرايي و خلاقيتهاي بومي، رقم زدهاند. حساسيتهاي نظام برنامهريزي و اجرايي گردشگري اين كشورها نسبت به ملاحظات زيست محيطي، فرهنگي و اجتماعي در كنار مسائل اقتصادي، محسوس است. در كشور ما با توجه به شرايط حاكم بر پهنه سرزميني كشور و چالشهاي جهاني از جمله تغيير اقليم از طرفي و كميت و كيفيت نظام حكمراني گردشگري كشور از سوي ديگر، اهميت توجه به شاخصهاي پايداري صدچندان ميشود.
به نظر شما بومگرديها براي حفظ اصالت، محيطزيست و كارآفريني از پس هدف خودشان برآمدهاند؟
بومگرديها از جنبههاي گوناگون اهميت بسياري دارند. اول اينكه محصول ساختارها و نظامهاي اجتماعي و فرهنگي با اصالتي هستند، يعني عناصر هويتي قوي دارند و مورد دوم اينكه مدلي براي تبديل اين عناصر به ارزشهاي مادي هستند. شغل ايجاد كردهاند و ارزش افزوده اقتصادي دارند. نكته مهم اينجاست كه گردشگري را به بخشهاي مختلف جامعه پيوند دادهاند و در عين حال گستردهترين واحد خدمات گردشگري در كشور محسوب ميشوند. هيچ كدام از تاسيسات گردشگري كشور تا اين اندازه در گستره كشور حضور ندارند و هيچ يك از بخشها اين دامنه وسيع از گيرندگان خدمات را ندارند. در اقامتگاههاي بومگردي نمونههاي بسيار موفقي را از منظر كارآفريني داريم كه اثرات بسيار گستردهاي بر بهبود كمي و كيفي محيط پيرامون خود داشته و افزون بر صاحب بومگردي، دهها شغل براي افراد يك روستا ايجاد كرده است.
با اين خصوصياتي كه بيان كرديد چطور ميتوان نقش بومگرديها را در بخش گردشگري پررنگتر از پيش كرد؟
در همين رويداد جشن ملي بومگرديها در كرمان، شاهد يكي از گستردهترين بازتابهاي خبري بوديم. در كنار ارزشهاي خبري كه رسانههاي رسمي به دنبال آن بودند، هزاران محتواي اينستاگرامي توليد و منتشر شد. پلتفرمهاي پر مخاطبي مثل جاجيكا و اسنپ تريپ و برخي از پر مخاطبترين صفحهها و گروههاي مجازي، نسبت به اين رويداد و بهطور كلي بومگرديها واكنشهاي بسيار مثبتي داشتند. اين رويداد از جنبههاي مختلف، توان و تاثير بومگرديها را به لحاظ ارزشهاي اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي، در گردشگري كشور نشان داد. ارتباط خوبي بين جامعه و اين بخش از خدمات گردشگري وجود دارد. اين بخش توانسته موفق به جذب طبقات مختلف اجتماعي شود. از طرفي به نسبت ديگر بخشها، آثار منفي كمتري بر محيط و طبيعت پيرامون خود ميگذارند. البته منظور اين نيست كه اين مدل اشكالاتي ندارد، اتفاقا ايرادهاي جدي به برخي جنبهها و نظامهاي كاركردي آن وارد است، اما در مجموع بومگرديها برآيند مثبتي در گردشگري كشور دارند. شخصا اعتقاد دارم ارزشهاي اين بخش در اين رويداد براي بسياري از مخاطبان اين خدمات، مشخصتر و قابل دركتر شد و سهم قابل توجهي در ارتقاء جايگاه گردشگري، در بخشي از افكار عمومي داشت. سهمي كه كمتر بخشي در گردشگري، توانايي بازنمايي آن را دارد. بومگرديها در تكميل پازل ارزشهاي نهفته در گردشگري كشور، بسيار نقشآفرين هستند و حالا ميتوانند با اعتماد به نفس بيشتري در كنار ساير اركان زنجيره گردشگري، در بهبود شرايط گردشگري، مشاركت داشته باشند.
از نقش بومگرديها در ارزشهاي نهفته گردشگري گفتيد، فكر ميكنيد اين مراكز چقدر توانستهاند فرهنگ فراموش شده ايراني را به گردشگري يادآوري كنند؟
با توجه به ماهيت شكلگيري بومگردي در گردشگري، و اينكه امروز بعد از دودهه فعاليت غيررسمي و يكدهه فعاليت رسمي با چارچوب و نظامنامه مشخص، به نظرم اين مراكز دچار يك سري تعارضات جدي هستند. اول اينكه اگر به ماهيت مردمي بودن و بومي بودن اين محيطها نگاه كنيم، متوجه ميشويم قرار بوده يك خانواده ايراني با مختصات فرهنگي و بومي خود بسته به جغرافياي زيستي كه دارد، ميزبان گردشگراني باشد كه علاقهمند به استفاده از اين خدمات هستند. ماهيت بومگرايانه اين خدمات كه تركيبي از معماري، رفتار و آداب، توليدات بومي در بخشهايي از جمله خوراك يا صنايع دستي است، عامل تفاوت اين بخش از خدمات گردشگري شده و محصولي كاملا ايراني ارايه ميدهد. سازگاري اين خدمات با بوم يعني محيط طبيعي، فرهنگي و اجتماعي، مزيت اصلي بومگرديهاست كه به لحاظ اقتصادي هم، مزايايي ايجاد ميكند. اما يكي از اشكالات جدي بر فرآيند توسعه و گسترش بومگرديها در ايران، جريانها و رويكردهايي است كه استانداردهاي نامتناسب را در فرآيند شكلگيري اين خدمات قرار داده است. امروز ماهيت خانه بودن اين محيطها به اقامتگاه بودن تغيير پيدا كرده است. ميبينيم كه در شش فصل ضوابط اقامتگاههاي بومگردي 18 سر فصل و نزديك به 140 آيتم ديده شده است. يك بومگردي بايد دقيقا مثل يك هتل در بخشهاي ساختمان و تاسيسات، تجهيزات، خدمات، ايمني، آموزش و... ملاحظات جدي داشته باشد تا سطحبندي شده و مشمول اخذ استانداردهاي لازم شود. در حالي كه مساله بسيار سادهتر از اين حرفهاست و نياز به اين مكانيزمهاي پيچيده و اين حجم از بروكراسي نيست. البته براي ساخت و ايجاد يك اقامتگاه كه ميخواهد خدمات مشابه بدهد لازم است برخي اصول رعايت شود اما در خانهاي كه زندگي جريان دارد و به بخش مهمانپذيري و مهماندارياش، بعد اقتصادي داده، اصل بر ادامه همان روندهايي است كه پيشتر هم وجود داشته. بهطور طبيعي وقتي ما در يك خانه زندگي ميكنيم متناسب با نوع و سطح فرهنگمان، با مسائل بهداشتي، ايمني، پذيرايي و مهمانداري ميكنيم. اين خانه در دل خود همه اين موارد را متناسب با بوم خود دارد. ميماند برخي ملاحظات كه باعث ميشود ريسك كار را كاهش دهد و تابآوري بيشتري را در اين كسب و كار خانگي و خانوادگي رقم بزند. مثل آشنايي با بازاريابي يا برخي مسائل مالي و حتي آموزشهاي كوتاهي پيرامون افزايش كيفيت ميزباني؛ كه در همه اين موارد توجه به اصالت رفتار و اصالت محيط، اصل مهمي است. هدايت بومگرديها در مسيرهاي پيچيده استانداردسازي، به ارزشها و اصالتهاي اين محصول صدمه وارد كرده است.
با اين توضيح شايد لازم باشد بدانيم اصولا فرق بين خانههاي بومگردي با اقامتگاههاي بومگردي چيست؟
فكر ميكنم بايد خانههاي بومگردي را از اقامتگاههاي بومگردي جدا كرد. بومگرديها صرفا جايي براي اقامت نيستند. ارزش آنها به توليد تجربه است. تجربههاي زيستي در تعامل با زيستبوم و زيستمنداني كه ميزباني ميكنند و ارتباط موثري با محيط پيرامون خود دارند. پايه بسياري رفتارها، برآمده از دانش بومي مقصد است. مواجهه خانههاي بومگردي با محيط زيست، محيط اجتماعي و محيط فرهنگي خود و حتي نسبت به مواجهه با ميهمان كه دغدغه جدي در گردشگري است، به نسبت استانداردهايي كه ما تعريف ميكنيم، بسيار موفقتر است. فكر ميكنم ما و فعالان بومگردي كشور با توجه به تجربيات دو دهه گذشته به خوبي درك كردهايم كه بايد حساب اين كسب و كار خانگي و خانوادگي را از ديگر فعاليتهاي اقتصادي كه مختصات و استانداردهاي مشخص و لازمالاجرايي دارند جدا كنيم.
تبديل خانههاي بومگردي به اقامتگاهها چقدر در افزايش تابآوري روستاها از فعاليتهاي گردشگري اثر دارد؟
درك ارزشهاي نهفته در اين خدمات بسيار اهميت دارد. اين فقط يك كسب و كار كوچك نيست. اين يك كسب و كار كوچك خانگي، خانوادگي در لايههايي از اجتماع است كه سازگاري بيشتري با محيط پيرامون و بوم خود دارند. به واسطه تغيير اقليم آمارهاي 50ساله شرايط نگرانكنندهاي دارد. متوسط بارندگي كشور در دهه 80 به حدود 130 ميليمتر رسيده يعني حدود نصف ميانگين بلندمدت و در همين بازه زماني ما با افزايش2 درجه سانتيگرادي دما مواجه هستيم. گرماي بيشتر، بارش كمتر، يعني تبخير و از دست رفتن بيشتر منابع آب قابل استفاده و پايدار. به اين شرايط، وضعيت مديريت منابع آبي و كيفيت شاخصهاي پايداري محيط زيست را اضافه كنيم. نتيجه اين شرايط افزايش كانونهاي فرسايش بادي و افزايش سالانه يك ميليون هكتار به عرصههاي بياباني كشور است. همچنين گسترش آتشسوزيها در مراتع و جنگلهاي كشور كه بهطور متوسط بيش از 20 هزار هكتار را سالانه به كام نابودي ميكشد. كاهش جمعيت روستايي كشور يعني اينكه روستاهاي ما كه نقش مهمي در توليد مواد غذايي دارند و نقش اصليتر آنها در پايداري بيشتر سرزمين است، از دست ميروند. بيش از نيمي از 59 هزار آبادي كشور خالي از جمعيت است. رهاسازي روستا، فرصت بيشتري به ناپايداري سرزمين ميدهد. اين مساله در مرحله اول گسترش بيابانها را در پي دارد و آسيبپذيري اين محيطها از منظر زيستمحيطي و بعد از منظر اجتماعي و اقتصادي و ساير حوزهها را افزايش ميدهد.
تقويت و گسترش خانهها و اقامتگاههاي بومگردي، نقش موثري در تقويت معيشت جوامع محلي به ويژه در روستاها دارد. فعاليت نزديك به 3700 بومگردي در كشور كه بيش از 80 درصد آنها در محيطهاي روستايي هستند - حتي اگر تعداد كمتري از اين آمار فعال باشند- به خودي خود بر افزايش تابآوري روستاها اثر دارد. علاوه بر كاركرد اقتصادي، بومگرديها به دليل نقش عناصر فرهنگي و هويتي و دانش بومي، نقطه اتكايي براي حفظ اين ارزشهاست.
تبديل خانههاي بومگردي به اقامتگاه و پر رنگتر كردن نقش اقامتي نسبت به ديگر ارزشهاي ملموس و ناملموس، خطاي بزرگي است. بايد براي كاهش صدمات و تقويت آثار مثبت و چند وجهي بومگرديها جديت بيشتري به خرج داد. اين وظيفه بر دوش ساختار و اركان تصميمساز است. چه در بخش دولتي و چه نهاد تشكيلاتي بومگرديها. بايد نقش و كاركرد اصلي بومگرديها از جنبههاي مختلف درك شود و براي افزايش اين اثرات جسارت و تلاش جديتري داشته باشيم. در اين سالها زحمت بسياري براي بهبود فضاي كسب و كار بومگرديها كشيده شده است. حمايتهاي خوبي از طرف برخي نهادها به ويژه وزارت ميراث فرهنگي، گردشگري و صنايع دستي شده از جمله برداشتن برخي از مهمترين موانع و برخي الزامات كه واقعا نيازمند اين سطح از سختگيريها نبودند يا اصلاح فرآيندها و نيز كاهش سرعت افزايش قيمتها در بحث نهادههاي انرژي. اما همچنان اين روند نيازمند تغيير رويكردهاي بنيادي است تا بستر مناسبتري براي ايجاد ارزش افزوده از دل بوم كشورمان با مشاركت مردم ايران فراهم كند.
روزنامهنگار و پژوهشگر تاريخ و ميراث فرهنگي