چشمانداز مذاكرات بنبست ديپلماتيك يا فرصتي شكننده؟
عارف دهقاندار
مقدمه
دور پنجم مذاكرات ايران و ايالاتمتحده با ميانجيگري عمان در رم، بدون دستيابي به نتيجه خاصي به پايان رسيد و اين مساله بار ديگر عمق شكاف و اختلافنظر ميان دوطرف را آشكار كرد. اين مذاكرات، كه در سايه تنشهاي منطقهاي و اختلافات ريشهدار بر سر برنامه هستهاي ايران برگزار شد، با وجود فضايي به ظاهر حرفهايتر نسبت به دورههاي پيشين كه دكتر عراقچي آن را بيان نمود، نتوانست به نتيجهاي برسد. عباس عراقچي، وزير امور خارجه كشورمان، پيش از عزيمت به رم در توييتي صريح اين مساله را بيان نمود كه «اگر طرف مقابل به دنبال اين است كه ايران سلاح هستهاي نداشته باشد، ميتوانيم به توافق دست پيدا كنيم، اما اگر طرف مقابل به دنبال اين است كه غنيسازي در ايران نباشد، توافقي در كار نخواهد بود.» عراقچي اذعان داشت كه توپ در زمين امريكاييهاست و آنها بايد تصميم بگيرند و دست از زيادهخواهيها بردارند.
چرا مذاكرات هستهاي به لبه شكست رسيد؟
همانطور كه پيشتر نيز بيان شده، محوريترين چالش مذاكرات، مواضع امريكاييها در قبال غنيسازي در ايران است. دولت دونالد ترامپ خواستار توقف كامل غنيسازي در ايران شده است، درحالي كه باتوجه به پيشرفتهاي اخير ايران در صنعت هستهاي و حق غنيسازي ايران در چارچوب معاهده منع گسترش تسليحات هستهاي (NPT)، چنين خواستهاي غيرواقعبينانه و به دور از واقعيات روي زمين است. عليرغم پيشنهادهايي كه ايران براي اعمال محدوديت بر حجم و خلوص اورانيوم ارايه كرده، ازجمله حفظ غنيسازي در سطحي كه صرفا براي نيازهاي غيرنظامي كافي باشد (مانند خلوص زير ۵درصد)، با اين حال امريكاييها عنوان داشتهاند كه هرگونه غنيسازي، حتي محدود، ميتواند مبنايي براي برنامه تسليحاتي در آينده باشد. اين درحالي است كه ايران تاكيد دارد هدفش صرفا صلحآميز است و بازرسيهاي آژانس بينالمللي انرژي اتمي ميتواند اين ادعا را راستيآزمايي كند. ترك زودهنگام مذاكرات رم توسط استيو ويتكاف، مذاكرهكننده ارشد امريكايي و سكوت واشنگتن پس از مذاكرات، نشاندهنده فقدان اراده جدي از سوي امريكاييها براي رسيدن به يك توافق معقول و منطقي است. اين رفتار، همراه با ديدارهاي پيشين ويتكاف با مقامات اسراييلي، از جمله رييس موساد، حكايت از هماهنگي امريكا با اسراييل و فشارهاي خارجي براي حفظ اين مواضع غير واقع بينانه دارد. چنين رويكردي، احتمال دستيابي به توافق را بهشدت كاهش داده و مذاكرات را به لبه بنبست كشانده است.
فشار حداكثري و گسترش برنامه هستهاي ايران
سياست فشار حداكثري امريكا، كه از خروج اين كشور از برجام در سال ۲۰۱۸ آغاز شد، نهتنها برنامه هستهاي ايران را متوقف نكرد، بلكه منجر به پيشرفت در برنامه هستهاي كشور شد. اين پيشرفتها، همراه با دانش بومي هستهاي، ايران را اكنون به «آستانه هستهاي» رسانده و نوعي «بازدارندگي هستهاي نهفته» ايجاد كرده است. اين بازدارندگي، اهرمي استراتژيك در برابر تهديدات نظامي اسراييل و امريكاست، بهويژه در شرايطي كه اسراييل بارها از حمله به تاسيسات هستهاي ايران سخن گفته است. از منظر واقعگرايانه، توقف كامل غنيسازي به معناي افزايش خطر حمله نظامي به ايران است. به همين دليل، ايران تحت هيچ شرايطي حاضر به پذيرش چنين خواستهاي نخواهد بود. ايران معتقد است كه اگر امريكا صرفا نگران دستيابي ايران به سلاح هستهاي است، اين هدف با محدوديتهاي قابل راستيآزمايي و بازرسيهاي آژانس تامين ميشود، بدون نياز به حذف كامل غنيسازي. پيشنهادهايي مانند تشكيل كنسرسيوم هستهاي غيرنظامي با مشاركت كشورهايي مانند عربستانسعودي مطرح شده، اما پذيرش آنها ازسوي ايران به تضمينهاي قوي براي رفع تحريمها، امنيت در برابر مداخله نظامي و عدم دخالت بازيگر سوم در فرآيند اجراي ايده كنسرسيوم بستگي دارد. كشورهاي خليجفارس نيز به ترامپ هشدار دادهاند كه درگيري نظامي با ايران ميتواند سطح تنش در منطقه را بالا برده و هزينههاي سنگيني را به كشورهاي عربي تحميل كند، اما اين هشدارها تاكنون نتوانسته موضع حداكثري امريكا را تعديل كند.
چشمانداز آينده: ديپلماسي در لبه پرتگاه
مذاكرات رم، با وجود فضايي كه عباس عراقچي آن را «يكي از حرفهايترين دور مذاكرات» توصيف كرد، نتايج قابلتوجهي را به همراه نداشت. ميانجيگري عمان و تلاشهاي بدر البوسعيدي براي ايجاد فضايي سازنده، اگرچه تاثيرگذار است، اما در برابر شكاف عميق مواضع دوطرف ناكافي بوده است. بيانيه عمان درباره اميد به «توافقي پايدار و شرافتمندانه» بيش از آنكه واقعي باشد، ديپلماتيك به نظر ميرسد. منابع ديپلماتيك احتمال توافق قطعي پيش از تابستان را اندك دانسته و اين بدبيني باتوجه به اصرار امريكا بر خواستههاي غيرواقعبينانه و تهديدهاي مداوم اسراييل تقويت ميشود. ايران با شفافيت مواضع خود را در رم بيان كرد و بر حفظ غنيسازي به عنوان خط قرمز تاكيد نموده است. اين موضع، ريشه در تجربه تاريخي ايران دارد: تحريمهاي اقتصادي و فشارهاي خارجي، ايران را به سمت خودكفايي در غنيسازي سوق داده و اين برخلاف رويكرد كشورهاي ذرهاي مانند امارات است كه اورانيوم وارد ميكنند. اگر بناست توافقي صورت بگيرد و پايدار باشد، ايران ميبايست از مزاياي اقتصادي آن در عمل بهرهمند گردد. طبيعتا حتي در صورت توافق، اگر ايران از اين مزايا بهرهمند نگردد، به سرعت ميتواند به وضعيت كنوني بازگردد يا حتي دكترين هستهاي خود را بازنگري كند. امريكاييها بايد اين واقعيت را بپذيرند كه دانش هستهاي در ايران بومي بوده و قابل حذف نيست و هرگونه عقبنشيني از سوي ايران، دايمي نخواهد بود.
نتيجهگيري
دور پنجم مذاكرات هستهاي در رم، بار ديگر عمق اختلافات ميان ايران و امريكا را نشان داد. واقعيتي كه امريكاييها بايد بدان توجه كنند، اين است كه سياست فشار حداكثري نهتنها منجر به توقف برنامه هستهاي ايران نشده، بلكه با پيگيري راهبرد «بازدارندگي هستهاي نهفته» از سوي ايران، هزينه هرگونه اقدام نظامي عليه ايران را بالا برده است. پيشنهادات مياني مانند محدوديتهاي قابل راستيآزمايي يا كنسرسيوم هستهاي، در سايه بياعتمادي عميق و زيادهخواهيهاي امريكا، شانس اندكي براي موفقيت دارند. ايران با تكيه بر دانش هستهاي بومي و تجربه دهههاي گذشته، حاضر به عقبنشيني از حقوق مسلم خود نيست و هر توافقي بايد حق غنيسازي ايران را به رسميت بشناسد. ديپلماسي كنوني، با وجود تلاشهاي عمان، در لبه پرتگاه قرار دارد و بدون تغيير اساسي در رويكرد امريكا، چشمانداز توافق پايدار تاريك است. مذاكرات آينده، اگرچه ممكن است ادامه يابد، اما در سايه تهديدات اسراييل و بياعتمادي متقابل، راهي دشوار در پيش دارد. پژوهشگر امنيت بينالملل