• 1404 شنبه 3 خرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6051 -
  • 1404 شنبه 3 خرداد

خود انتقادي ايراني

اول مقابله با پديده رايج خود‌شيفتگي و دوم تعديل ميل به افراطي‌گري؛ دو بيماري سياسي كه فضاي سياسي اجتماعي قرن بيستم ميلادي را تصاحب و با انواع ايسم‌هاي سياسي خودنمايي مي‌كرد.  «قصه ايراني » اين دو مشكل در كشور عزيزمان ايران قصه عجيبي است. درست از فرداي پيروزي نهضت مشروطه كه همگان فكركردند دوران استبداد تاريخي در ايران ديگر پايان يافته و وارد دوره «بلوغ سياسي» شده‌ايم به يك‌باره شاهد هجوم انواع بيماري‌هاي سياسي به ويژه افراط‌گري و خودشيفتگي احزاب و رجل سياسي دربرابر يكديگر بوديم.  به اين‌ترتيب «دموكراسي ايراني » از همان ابتدا ضعيف و رنجور ‌زاده شد و جوهر و انديشه سياسي درايران به‌جاي گفت‌وگو و تعامل فزاينده با يكديگر با هدف تعالي ايران به يك كارزار سياسي ويرانگر تبديل شد و عملا نهاد «سياست ايراني» از اساس تخريب و ويران شد.  احزاب سياسي به‌جاي مسووليت‌پذيري و مسووليت‌شناسي ملي با تكيه بر افراطي‌گري و خودشيفتگي‌هاي مرسوم ايراني آنچنان بي‌كفايتي و عقبگردي از خود نشان دادند كه همه ملت، روشنفكران و نيرو‌هاي مختلف سياسي دوباره كاسه گدايي برداشته و دنبال يك مستبد جديد به‌نام رضاخان دويدند! تا حداقل كيان و اساس ايران را از نابودي قطعي نجات بدهد!  شوربختانه آنكه همين تجربه شكست خورده در نهضت مشروطه را دوباره در نهضت ملي نفت به‌رهبري دكتر مصدق و كاشاني نيز با هزينه‌هايي به‌مراتب سنگين‌تر تكراركرديم و با شكست دردناكي در تحقق آرزوي بزرگ « دموكراسي ايراني» روبه‌رو شديم!  درحقيقت اين «دو مشكل تنفسي» (خودشيفتگي و افراطي‌گري) در دوره‌ها و فرازهاي مختلف سياسي در ايران «جان سياست » و جان «دموكراسي ايراني»  را در ايران گرفتند. به عبارت ديگر اگر ما در همان اولين «انقلاب ايراني» يعني مشروطه با اين دو بيماري سياسي به‌طور نهادمند و ساختارمند برخورد مي‌كرديم ديگر نيازي به تكرار انقلابات بعدي نبود و هم‌اينك نيز در نوك قله پيشرفت جهاني به ويژه در سطح قاره آسيا حتي جلوتر و بالاتر از چين يا ژاپن يا هند ايستاده بوديم! هم اينك نيز اكثر علما و دانشمندان علوم سياسي در ايران گفت‌وگوي انتقادي (انتقاد سازنده) نهادمند وتحمل‌پذير را سنگ زيرين اصلاح جامعه و برون‌رفت از بحران‌هاي عظيم اجتماعي مي‌دانند. سنگي كه در جامعه ايراني خيلي كمياب است و كمتر وجود تاريخي داشته و به چشم آمده است.  به جرات مي‌توان گفت كه شرايط امروزين جامعه ايران به‌شكل عجيب و بي‌سابقه‌اي نيازمند فوري به يك لايروبي وخودانتقادي گسترده؛ صادقانه وهمگاني از هر نوع طيف وسليقه سياسي فكري فلسفي دارد. امري كه يكي از ملزومات جبري براي برون رفت از بحران‌هاي مختلف است. ايرانيان بايد يك‌بار براي هميشه با « خودشيفتگ» خاص ايراني وداع كنند و با سلام به «خود انتقادي» پاي به دوره تحمل‌پذيري؛ دگرپذيري و واقع‌گرايي سياسي بگذارند. درحقيقت آنچه در طول تاريخ ديروز ما همواره به ايران ضربه زد «خودشيفتگي »بود و آنچه ابزار نجات امروز ماست «خود انتقادي »است. هم اينك افراط‌گرايي كه حادترين نوع مرض سياسي به‌شمار مي‌آيد برخلاف تصور برخي نه تنها ابزار نجات كشور نيست بلكه عامل تهديد دربرابر جامعه امروز ايراني است . در حال حاضر افراطي‌گري با هر طعم و سليقه سياسي «موجوديت ايران » را تهديد مي‌كند. چه باستان‌گرايان شاهنشاهي باشند چه اسلام‌گرايان مخالف دموكراسي يا نسل زد كه به سبب عصبانيت از وضع موجود درصدد است بنياد همه چيز را برهم زند. جامعه ايراني بايد به هرقيمت با نگاه هوشمندانه به تاريخ و سرنوشت خود بيش از آنكه فكر مي‌كند مسوولانه‌تر از قبل بينديشد و برخورد كند.  تا بعد از دوقرن تعارضات طاقت‌فرساي سياسي و اجتماعي؛ جان سالم به‌در ببريم و بر سر يك سفره بنشينيم. «سفره‌اي ايراني» كه مملو از صفا و صميميت و صداقت و همدلي براي اعتلاي نام ايران باشد .
روزنامه‌نگار و تاريخ پژوه

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون