ادامه از صفحه اول
قدرت ايراني
اثر بخشي آن در سرنوشت خود و پرهيز از هرگونه دوقطبيسازي يا ستيز اجتماعي پي برده و از آن دوري ميكنند . در حقيقت برخلاف صفويه (تاسيس ايران متحد متكي بر بافت بومي و ارزشي مردم) در دوره قاجار و پهلوي سياست «ايران گرايي » بيشتر مبتني برتامين منافع سياسي؛ دربارها و بنيادهاي بيگانه با ارزشها و روحيات عموم مردم ايران و همراهي و نزديكي با فرهنگ قدرتهاي بيگانه بود . در حالحاضر كه جهان شاهد بازگشت مدبرانه و هوشمندانه ما به عرصههاي مختلف همكاريهاي بينالمللي است؛ تقويت همهجانبه ايده «جهان ايراني »يك امر انكارناپذير است . هماكنون نيز شاهد يك رويش ودرخواست ملي هوشمندانه براي برپايي دوباره «جهان ايراني » حاصل از خودآگاهي؛ مسووليتشناسي و تجميع خردمندانه نيروي همه ايرانيان در عرصه داخلي وخارجي هستيم . يك «جهان ايراني » ساختارمند و نهادينه شده متكي بر ارزشهاي ماندگار و سترگ ايراني واسلامي است . ارزشهايي كه نماد و سمبل آنها مزين به اشعار گرانسنگ و بيبديل شاعراني همچون فردوسي و سعدي و حافظ و مولانا و... است . اين درحالي است كه براي يكپارچهسازي انرژيهاي متراكم وخلاق فرهنگي در داخل براي پيشبرد «جهان ايراني » به همكاري و همافزايي بيشاز پيش با يكديگربه ويژه در عرصه جهاني نيازمنديم. واقعيت آن است كه جهانيسازي «جهان ايراني »قبل از هرچيز به يك ديپلماسي روزآمد و كارآمد فرهنگي نياز دارد.ديپلماسي كه مسير و عرصههاي فرهنگي ايران را در نظام بينالمللي بهصورت حرفهاي دوباره؛ بارگذاري و بازگشايي كند. همه ميدانيم كه ايران دروازه تاريخ وتمدن جهاني است و مهمترين ويژگي قدرت ايراني نيز در فرهنگ وتمدن ديرپاي جهاني آن نهفته است . در «سنت سياسي ايران » هميشه اين فرهنگ ايراني بوده كه پيشرو و بسترساز اصلي قدرت ايراني در صحنههاي جهاني بوده و هست . جهان همواره در برابر منابع عظيم قدرت فرهنگي ايران سرتعظيم فرود آورده. از منشور كوروش كبير گرفته تا اشعار بيبديل فردوسي و سعدي و مولانا و بالاخره «قاليچه ايراني » كه آن را بزرگترين نماد وسمبل فرهنگ وهنر ايراني ميدانند . بدينترتيب دنيا با اين «حافظه تاريخي » كه از ايران و ايرانيان دارد هميشه پذيراي بازرگانان، سياستمداران، معماران، صنعتگران، نويسندگان و هنرمندان بزرگ ايراني بوده و هستند . «قدرت ايراني » هم اينك براي تولد و حضور دوباره و پرافتخار خود در عرصه جهاني نياز به كمك و همراهي هوشمندانه و خردمندانه همه ايرانيان دارد. دنيا زماني به «قدرت ايراني » احترام ميگذارد و آن را بهرسميت ميشناسد كه در مرحله اول خود ايرانيان با وحدت عملي و كارساز خود؛ دوباره تاريخساز شوند .
روزنامهنگار وتاريخ پژوه
دروغهاي ترامپ
قاسم سليماني و ابومهدي المهندس كه قهرمانان مبارزه با داعش در منطقه بودند به دستور ترامپ و توسط ارتش امريكا در فرودگاه بغداد به شهادت رسيدند. اكنون ترامپ مدعي مبارزه با داعش است. در همان حالي كه يك فرمانده معروف داعش را رييسجمهور سوريه ميداند.
چرا ترامپ چنين دروغهايي ميگويد؟
۱- براي فهم مخاطب خود ارزش و اعتباري قائل نيست. از اهانت به شعور مخاطب ابايي ندارد. مخاطبي كه براي ترامپ هواپيماي ۴۰۰ ميليون دلاري كادو شتيل ميدهد. پيداست كه عقلش را به دست ترامپ داده تا ترامپ از مرمرهاي كاخش تعريف كند و بگويد من كه در صنعت ساختمان سررشته دارم قدرت استفاده از اين مرمرهاي گرانقيمت را ندارم!
۲- اين دروغها را ميگويد تا از ايرانهراسي وسيلهاي بسازد تا هر چه بيشتر بتواند سرمايهها و اموال كشورهاي عربي منطقه را غارت كند. از هر فرصتي براي غارت سود بجويد. وقتي ارتش عراق، كويت را در ۱۱ مرداد ۱۳۶۹ (دوم آگوست سال ۱۹۹۰) اشغال كرد، يك روز بعد كلين پاول، رييس ستاد مشترك ارتش امريكا و ديگ چني، وزير دفاع و دونالد رامسفلد، معاون وزير دفاع به رياض رفتند. به ملك عبدالله وليعهد وقت كه به دليل بيماري ملك فهد مسوول اداره عربستان بود؛ مثل نقش محمد بن سلمان فعلي، قبل از مذاكره درباره اشغال كويت توسط ارتش عراق، فيلمي را نشان دادند كه هفت لشكر عراق آماده حمله به عربستان هستند. ۵۰ ميليارد دلار به ارزش همان وقت! از عربستان گرفتند تا حامي عربستان باشند. وقتي عربستان نسبت به قطر موضع تهاجمي گرفت، روابطش را قطع كرد. قطر را محاصره كرد. امير قطر به امريكا رفت. قرارداد ۵۰۰ ميليادر دلاري با امريكا امضا كرد. ارتش تركيه را (كه نماينده ارتش امريكا در منطقه است) به قطر دعوت كرد. ميخواهم بگويم اصل و اساس چپاول سرمايههاي كشورهاي منطقه است. دروغ هم سكه رايج است.
و اما باطل السحر دروغ، آمادگي ايران در همه عرصههاست. از جمله توسعه كشور كه بايد ميزان سنجش همه وجوه ديگر باشد و البته موضعگيري روشن و شفاف مثل پاسخ پزشكيان به ترامپ كه به ترامپ دروغگو ياد داد كه كدام كشور براي منطقه ما خطرناك بوده و هست!