درباره حكم تتلو
هنگام بازجويي روي توافق تأكيد دارند، براي بازداشت متهمان فراري يا خارج از حوزه صلاحيت، اين توافقها را انجام ميدهند.
به لحاظ شرعي هم مصداق امان دادن ميشود و بايد به قول و قرار وفادار بود. حتي در جنگهاي صدر اسلام هنگامي كه يك مسلمان به يكي از سپاه دشمن امان ميداد، آن را رعايت ميكردند، منطق اين رفتار نيز وفاي به عهد است و نميتوان گفت كه كسي كه وعده داده براي خودش بوده و خلاف آن عمل كنند. در واقع از وعده نبايد براي فريب استفاده كرد، چنين رفتاري زيربناي اخلاقي جامعه را متزلزل و مختل ميكند. تجربه اين رفتار در گذشته هست. در پرونده فاضل خداداد از اين ترفند استفاده شد، گرچه وعدهدهنده مقام قضايي يا حتي پليسي نبود، ولي در سطحي بود كه بايد به وعده او عمل ميشد. يا پس از آمدن به ايران اجازه ميدادند كه برگردد و وعده را نفي كنند، مگر اينكه با خواست خودش بيايد يا آنكه وعدهدهنده را مجازات ميكردند. در مورد تتلو هم بايد شفافسازي شود كه آيا چنين عهدي بوده است يا خير؟ اگر بلي، مطابق همان عمل شود و اگر كسي خلاف اختيارات خود عمل كرده او را مجازات كنند. فريب دادن ديگران از طريق تخلف از وعده و پيمان پذيرفتني نيست.