كفه سنگين عدم قطعيت ترامپيسم در روابط اعراب و امريكا
عباس پرورده
دونالد ترامپ، رييسجمهور آلمانيتبار امريكا و حاشيهسازترين رييسجمهور تاريخ اين كشور به گواه رتبهبندي تاريخي روساي جمهور ايالاتمتحده و تاريخداناني كه او را در دوره اول رياستجمهورياش يكي از بدترين روساي جمهور تاريخ امريكا رتبهبندي كردهاند، پس از چند ماه رسيدن دوباره به قدرت، همچنان زير ذرهبين است تا ادعاهاي كوچك و بزرگش يا ضد و نقيضگوييهاي رنگارنگش از صلح در اوكراين تا جنگ بيسابقه تعرفهها به كجا ميرسد. هر سفري كه ترامپ انجام دهد، انگار نقطه عطفي در روند تحولات پرسرعت جهان يا حتي سرگرمي براي رسانههاست، اگرچه زير سايه تيرهاي از ترديد، ترديدي كه از كاراكتر دمدمي مزاج ترامپ، حرفهاي عامهپسندش و عدم قطعيت حاكم بر روابط پرتنش بينالملل سرچشمه ميگيرد، عدم قطعيتي كه به خاطر ازسكه افتادن تدريجي اعتبار فرمايشهاي آمرانه ترامپ در جنگ اوكراين و بحران غزه در طول چند ماه گذشته بيشتر هم شده، اگرچه همچنان امريكا و قدرتش در نگاه روسها، چينيها و اروپاييهاي متشخص، بر جهان تعيينكننده به نظر ميرسد. ترامپ اواخر هفته جاري به عنوان اولين سفر خارجي دوره دوم رياستجمهورياش به عربستانسعودي، قطر و امارات سفر ميكند. طبق معمول، دستور كارهاي متعدد و ظاهرپسندي براي اين سفر خاورميانهاي اعلام شده تا حدي كه انتظارات بالايي براي انعقاد قراردادهايي به ارزش ميلياردها دلار را به همراه دارد. در آستانه اين سفر، روزنامه بريتانيايي فايننشال تايمز نوشت: رييسجمهور امريكا آشكارا بيان كرده انگيزه اصلي او جذب دلارهاي نفتي كشورهاي ثروتمند حوزه خليجفارس است و به همين منظور بسياري از مديران ارشد اقتصاد و بازار چون ايلان ماسك، سم آلتمن، مارك زاكربرگ و لري فينك نيز انتظار ميرود به رياض سفر كنند. الگوي رفتاري اين تاجر سياستمدار در افكار عمومي شناخته شده است، همان جنجالآفريني تغيير نام خليجفارس از طرف او چند روز پيش از سفر، گواهي بر خودشيفتگي و رسانهگرايي رييسجمهور امريكاست. از آن دست حرفهايي كه معلوم نيست براساس چه تدبيري گفته ميشود. به هر حال، اگر فرد ديگري در امريكا با شاخصههاي مالوف يك سياستمدار به خاورميانه سفر ميكرد، تحليلگران و ناظران به سراغ قواعد شناخته شدهاي ميرفتند كه براساس تاريخ و پارادايمهاي سياسي استوارند، اما با وجود ترامپ، كفه عدم قطعيت هميشه سنگينتر است. ترامپ تمايل چنداني به گفتن سخنان سنجيده كه از ويژگيهاي سياستمداران است ندارد، برابر دوربينها همچنان خود را فعال بازار و تجارت در دورهاي ميبيند كه كتابهاي پرفروش انگيزشي مينوشت و جيب ناشران امريكايي را پر ميكرد، حرفهايي كه نياز به راستيآزمايي يا پاسخگويي ندارند. اولين گافهاي ترامپ پس از پيروزي بر دموكراتها، لحن دستورياش درباره پايان جنگ اوكراين و روسيه بود. حتي خط و نشان كشيدنهايش تا جايي پيش رفت كه اروپاييها فكر كردند از قافله عقب افتادند و به فكر چارهجويي در برابر امريكاي جديد بودند، اما بعد كه معلوم شد آن همه لفاظي نتيجهاي نداشت، خود ترامپ گفت فكر نميكرد حل بحران اوكراين اينقدر سخت باشد. ترامپ البته از اين دست رفتارهاي رسانهپسند فراوان در كارنامه دارد، شايد يكي از بهيادماندنيترين خاطرات رياستجمهوري اول ترامپ، ديدارش با كيم جونگ اون، رهبر كرهشمالي باشد. ترامپ با جواني چاق، با صورتي گرد و آرايش موهايي شبيه به طرفداران موسقي رپ در يك قاب، ديداري كه در حافظه تاريخ فقط يك عكس يادگاري نچسب از آن مانده و ديگر هيچ. شايد همان يك عكس براي اقناع خودشيفتگي سياسي و احساس خاص بودن ترامپ كافي بود. اگر بخواهيم ترامپ را خلاصه كنيم، شايد بهترين تعبير اين باشد كه او چندان خود را مقيد به ديپلماسي سنتي نميداند، رفتارهايش شبيه سلبريتيهاي سينمايي و فوتبالي است تا يك سياستمدار و اين بيش از آنكه ملاقاتكنندگانش را خوشحال كند، نگران و سر در گم ميكند. اما در ميان همه اين گمانهزنيها، آنچه كه از تلاقي زمان سفر و تحولات به نظر ميرسد، نقطه طلايي سفر، پيدا كردن راهحلي براي جنگهاي بيپايان در خاورميانه با اتكا به ايجاد موازنه ميان خواستههاي اعراب و زيادهخواهيهاي تندروهاي حاكم بر اسراييل باشد، اگرچه به گمان ناظران، ترامپ احتمالا به هدف اصلي خود نخواهد رسيد، يك توافق بزرگ كه منجر به عاديسازي روابط عربستانسعودي با اسراييل شود. در همين رابطه از علي شهابي، يك مفسر سعودي نزديك به دربار سلطنتي نقل شده كه عربستان ميخواهد تمركز اين سفر بر روابط دوجانبه باشد و به تعبير او عاديسازي روابط فعلا در كناري گذاشته شده، مگر آنكه اسراييل اقدامات جدي چون پايان جنگ و تشكيل كشور فلسطيني را انجام دهد. واقعيت تلخ براي ترامپ اين است كه امريكاييها در دو راهي حمايت بيقيد و شرط از اسراييل و حفظ پرستيژ در ميان اعراب و افكار عمومي جهاني براي حفظ موازنه قرار گرفتهاند و به نظر ميرسد پرهيز ترامپ از ديدار با نتانياهو در آستانه اولين سفر خارجياش هم با هدف ممانعت از افزايش انتقادات در ميان دوستان عرب امريكا و مديريت مذاكرات جهت كاهش تنشها و احيانا اجراي پيمان ابراهيم باشد. ترامپ با همه خصوصيات شناخته شدهاش، اينكه سطحينگر است يا خودشيفته، اما يك نكته را به خوبي دريافته، اينكه اين خاورميانه با خاورميانه سال 2017 كه او دنبال يك پيمان سرراست بود فرق كرده. او نميتواند تغيير ديناميك منطقه را ناديده بگيرد كه با رفتارهاي وحشيانه اسراييل در غزه، خشم رهبران عرب را برانگيخته تا جايي كه محمد بن سلمان كه پيشتر در آستانه دستيابي به توافق سه جانبه با امريكا براي عاديسازي روابط با اسراييل بود، عملكرد اسراييل در غزه را نسلكشي خوانده و تاكيد كرده تا زمانيكه كشور فلسطين تشكيل نشود، رياض روابط ديپلماتيك با اسراييل برقرار نخواهد كرد. همچنين ديگر بحث احتمالي نشست ترامپ در اين سفر اين است كه رييسجمهور امريكا با فشار رهبران خليجفارس مواجه خواهد شد تا امريكا به توافقي با ايران درباره برنامه هستهاي اين كشور دست يابد كه از نظر اعراب از بروز جنگي جديد در خاورميانه جلوگيري كند.