• 1404 سه‌شنبه 23 ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6042 -
  • 1404 سه‌شنبه 23 ارديبهشت

نگاهي به نمايش «كولر» به نويسندگي و كارگرداني معين رواقي

دوستي‌هاي ناممكن در زمانه تنهايي‌هاي بي‌پايان

محمدحسن خدايي

اجراي نمايش «كولر» در سالن كوچك تالار مولوي يادآور حال و هواي تجربي تئاترهاي دانشگاهي است. جالب آنكه اين نمايش جمع‌وجور در سال ۱۴۰۳ حضوري موفق در جشنواره «اردي‌بهشت» دانشگاه هنر دامغان داشت و جوايز متعددي را به خانه برد، بنابراين تماشاي اين اثر دانشجويي از دانشجويان تئاتر مشهد، بار ديگر اهميت تئاتر دانشجويي و رويكرد نوجويانه‌اش را به مسائل اجتماعي گوشزد كرده و اين مطالبه ملي را طرح مي‌كند كه چرا برگزاري جشنواره تئاتر دانشگاهي يكي از ضرورت‌هاي بي‌بديل اين روزهاي تئاتر كشور است و مي‌تواند پادزهري راهگشا در مقابله با ابتذال فراگير فضاي تئاتر بدنه باشد. پاسخ به اين پرسش‌ كه چرا چند سالي است جريان دانشگاهي تئاتر به محاق رفته و به‌طور تاسف‌باري از افق هنري كشور ناپديد شده، مي‌تواند روشنگر بسياري از مسائل پيدا و پنهان در رابطه با نسبت تئاتر و آكادمي باشد. تئاتر دانشگاهي فرصتي است تا دانشجويان با زيست جمعي به‌طور طبيعي بياموزند چگونه در كنار هم زندگي كنند و مشغول ساختن تئاتر باشند بي‌آنكه دغدغه گيشه، زندگي هنري‌شان را از نفس انداخته و جسارتشان را كم‌رنگ كند. بي‌شك بدون يك جريان مستدام دانشجويي تئاتر، در آينده شاهد زوال عمومي در عرصه تئاتر كشور خواهيم بود و آدم‌هاي كوتاه قامت، اين فرصت را خواهند يافت كه با وقاحتي مثال‌زدني پا به ميدان تئاتر كشور گذاشته و با تكيه بر رانت و سرمايه‌هاي نامعلوم، مشغول توليد آثاري بي‌كيفيت شوند كه هر چه باشد بي‌شك، تئاتر خوب و شايسته نخواهد بود. اين واقعيتي است تلخ در رابطه با مناسبات توليد تئاتر كه هم‌اكنون در قبال اجراهاي روي صحنه قابل مشاهده است و همچون بدني متاستاتيك در حال سرايت به تمامي اندام‌هاي حياتي تئاتر كشور. بدون بازگشت به اتمسفر راديكال و خلاق تئاتري دانشگاهي، اميد چنداني به گشايش فضاهاي شايسته تئاتر بدنه نخواهد بود و بايد به انتظار هجوم بي‌امان ابتذال و سرمايه‌سالاري به تار و پود نحيف تئاتر بود. خوشبختانه راه ميانبري در اين زمينه وجود ندارد و بازگشت به تئاتر دانشگاهي ضرورتي است بي‌بديل.
 حال با توضيحاتي كه رفت به اجراي نمايش كولر بپردازيم كه در اين وانفساي اجراهاي باكيفيت، حضورش امري است مبارك. فرمي كه گروه اجرايي به‌كار گرفته مبتني است بر رئاليسمي ساده و بي‌پيرايه. نمايش كولر چنان بي‌تكلف بر پشت ‌بام يك خانه چند طبقه آغاز مي‌شود كه گويي همه‌چيز به تمامي واضح و آشكار است و درخواست شخصيت اصلي نمايش از تعميركار كولر در شب سال تحويل براي راه انداختن كولر، امري معمول و مرسوم. اما هر چه به پيش مي‌رويم و بر پيچيدگي روابط و عجيب بودن موقعيت افزوده مي‌شود مي‌توان حدس زد كه وضعيت موجود نامتعارف است و نمي‌توان به راحتي از كنار اين قضيه عبور كرد كه اين آدم‌ها به دليلي نه چندان ساده بر بلندترين نقطه اين ساختمان گرد هم آمده و در حال بحث و گفت‌وگو و مطايبه‌اند. نمايش كولر را مي‌توان بازتابي از تنهايي و تك‌افتادگي يك انسان مستاصل دانست كه فرجام كارش به بي‌باوري رسيده و تمناي برقراري روابط اجتماعي‌اش با غريبه‌ها به ديوار سخت واقعيت موجود برخورد كرده است. جالب آنكه نام اين مرد مستاصل و عجيب كه به تعميركار  زنگ زده و درخواست تعمير كولر را دارد «بامداد خمار» است و به شكل آيرونيك يادآور يكي از رمان‌هاي عامه‌پسند بيست سال اخير فضاي ادبي كشور. شوخي‌هايي كه با نام «بامداد خمار» مابين تعميركار و دوستانش رد و بدل مي‌شود به واقع طنازانه است و نشانه‌اي از فراگيري اين رمان پرفروش در بين جوانان كشور. حال با يك «بامداد خمار» زنده روبه‌رو هستيم كه به عنوان يك موجود زنده انسان كه احساس مي‌كند زندگي‌اش به ته خط رسيده، تصميم گرفته از فضاي پشت‌‌بام خانه‌ در شب سال تحويل، وضعيت رقت‌بارش را براي همسايگان دور و نزديك به نمايش گذارد. بنابراين افرادي كه در سالن كوچك تالار مولوي به عنوان تماشاگر حضور دارند مي‌توانند با تخيل، خود را يكي از همسايگان «بامداد خمار» فرض كرده و با نگاهي خيره، مشغول چشم‌چراني اتفاقات پيشِ رو باشند. از ياد نبايد برد كه حضور مرد تعميركار و دوستانش بر پشت بام خانه و آشنايي با «بامداد خمار» به وقت تعمير كردن كولري كه سال‌هاست از كار افتاده، يك مواجهه ناگزير با «ديگري» است. اين مرد «خودتنهاانگار»، از پس تنهايي و انزوا، به اين نتيجه رسيده كه دست به كنشي راديكال زده و زندگي‌ ملالت‌بارش را به سرانجامي بدون بازگشت رساند. در اين ميان حضور تعميركار و دوستانش كه با علايق و نيازهاي متفاوت، به مثابه «ديگري» حاضر شده‌اند، فرصت و تهديدي است توأمان براي خروج از بن‌بست زندگي. جالب آنكه دوستان تعميركار به تدريج از موقعيت «ديگري» بودن فاصله گرفته و با نمايشي ظاهري از دوستي و رفاقت، از موقعيت مالي مناسب «بامداد خمار» سوءاستفاده مي‌كنند. اين قضيه با اعتراض مرد تعميركار مواجه شده و پول گرفته شده در نهايت پس فرستاده مي‌شود. 
اجرا ترجيح داده فضاي غريب‌آشناي پشت‌بام را همچون محل منازعه نيروهاي حاضر در صحنه در نظر بگيرد و مانند هر جمع كوچك انساني بر اين نكته تاكيد كند كه روابط انساني مي‌تواند واجد همدلي، تضاد و بي‌تفاوتي باشد و آن چيزي كه نجات‌بخش خواهد بود بي‌شك مفهوم كمياب دوستي است. همان خصلت خوب انساني كه «بامداد خمار» با تمامي امكانات و ثروت مادي‌اش، اين روزها فقدانش را حس مي‌كند و در مراوده با تعميركار و دوستان جوانش، آن را طلب مي‌كند و نمي‌يابد. به هر حال در زمانه‌اي به‌سر مي‌بريم كه فاصله‌هاي انساني به راحتي پر نشده و امكان دوستي و رفاقت چندان كه بايد مهيا نمي‌شود. با آنكه «بامداد خمار» حاضر است تمامي امكانات مادي زندگي را در سفر به شمال دراختيار تعميركار و دوستانش بگذارد اما رفتار و تصميم نامتعارفش، مانع از همسفري با آنان در شب سال تحويل مي‌شود. اين شخصيت «خودتنهاانگار»، از خانواده‌اش ثروت فراوني به ارث برده اما فاقد سرمايه اجتماعي است و در نتيجه نمي‌تواند به راحتي رفاقت كند و وارد جمع‌هاي دوستانه شود. پس جاي تعجب نخواهد بود كه بعد از مدت‌ها تنهايي، حتي شده با پيشنهادي وسوسه‌كننده به لحاظ مادي، در پي يافتن دوست باشد و دست خالي بماند.
 طراحي صحنه نمايش كولر را مهنوش جوادي انجام داده است. يك فضاي فشرده در پشت‌بام خانه كه با كولري فرسوده، چند جعبه نوشابه و دبه مواد شيميايي پر شده است. اگر بپذيريم كه فضاي پشت‌بام در شهرهاي بزرگ، امكاني است براي ساكنان ساختمان كه در لحظات ملال و اندوه به آنجا مراجعه كرده و از هواي تازه و چشم‌انداز مطلوب استفاده كنند تا حال و هوايشان عوض شود، مي‌توان دسترسي راحت به پشت بام را نوعي رانت براي افراد دانست كه نصيب همه كس نمي‌شود. با آنكه اجرا در فضاسازي خوب عمل مي‌كند اما در اجراي كولر يك مشكل بنيادين در رابطه با پشت‌بام وجود دارد. اين قضيه معطوف به اين مساله است كه وقتي تعميركار و دوستانش به اين مكان وارد مي‌شوند آن‌چنان كه بايد تحت تاثير فضاهاي اطراف خانه قرار نمي‌گيرند. به عبارت ديگر آنان به‌طور همزمان در اين وضعيت پارادوكسيكال قرار دارند كه تماشا كنند و تماشا شوند، اما به‌جاي پشت‌بام گويي در يك فضاي بسته در كف زمين يا حتي مي‌شود گفت زيرزمين خانه‌ قرار دارند. از اين منظر اجرا نتوانسته از ظرفيت دراماتيك فضاي پشت‌بام به نحو احسن استفاده كند و قسمتي از تضادها و تلاطمات موجود‌‌‌ را معطوف به محيط غيرقابل كنترل اطراف پشت‌بام خانه در نيمه‌شب كند. البته در ابتدا و انتهاي اجرا، «بامداد خمار» رو به همسايگان ايستاده و آنان را خطاب مي‌كند كه به وضعيت اسفناك او بنگرند و همدلي نشان دهند تا شايد اندكي از غم زندگي‌اش كاسته شود. 
 بازيگراني چون معين رواقي، نيما دانش منوچهري، عليرضا فكور يوسفيان، امير‌رضا عرب و حسام منصوري در اين نمايش حضور داشته و در خدمت اجرا هستند، اما همچنان به نظر مي‌آيد كيفيت بازي‌ها فراز و فرود دارد و بعضي بازيگران در اجراپذير كردن نقش‌هاي خود، گرفتار شكلي از بازنمايي‌اند كه باورپذيري را مشكل مي‌كند. در اين رابطه مي‌توان گفت كه در صحنه‌هايي از اجرا كيفيت بازي‌ها ميان تقليد يا تاليف در نوسان است و بازيگران احتياج به تمرين و ممارست بيشتري دارند تا كاملا باورپذير شوند. اما با تمامي اين نكات ذكر شده، كليت نمايش كولر، در خلق يك فضاي پر تنش انساني آن‌هم در شب سال تحويل كه اغلب افراد در كنار خانواده هستند، كمابيش موفق عمل كرده و توانسته به يكي از آثار رئاليستي با رويكرد نقد اجتماعي بدل شود. صد البته به لحاظ روايت در صحنه‌هايي از اجرا، شاهد تكرار و پرگويي شخصيت‌ها هستيم كه مي‌بايست با دراماتورژي تعديل شود. همچنان‌كه انگيزه «بامداد خمار» در پايان دادن به زندگي و برنامه‌ريزي‌هايش در اين رابطه به لحاظ منطق دراماتيك، دچار نابسندگي و عدم انسجام است. 
 اجرا مي‌توانست بيش از اين به «امر غريب» گشوده باشد و از وفاداري به رئاليسم و كمدي موقعيت عبور كند. همچنان‌كه مي‌توانست «ديگري» بودن شخصيت‌ها را نسبت به «بامداد خمار» رنگ و بوي بيشتري بخشد. همان رويكردي كه در آثار نمايشنامه‌نويساني چون آرتور ميلر و هارولد پينتر مشهود است و غريبه‌ها به راحتي بدل به آشنايان نمي‌شوند. به هر حال با توجه به جوان بودن گروه اجرايي و فضاي تجربي نمايش كولر مي‌شود تا حدي از ضعف‌ها چشم پوشيد و از مساله‌مندي‌ اجرا در رابطه با تنهايي انسان در زمانه‌اي اين‌چنين خشن و بي‌عطوفت قدردان بود. روشن كردن كولر به وقت زمستان كاري است كه تنها از پس يك بامداد كه خمار باشد برخواهد آمد.  

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون