• 1404 سه‌شنبه 16 ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6036 -
  • 1404 سه‌شنبه 16 ارديبهشت

گزارش «اعتماد» از سارقاني كه به تازگي دستگير شده‌اند

سرقت با انگيزه ديدن «تتلو » تا پرداخت ديه

فرمانده انتظامي تهران: يكي از گروه‌هايي كه رصد مي‌شوند سارقاني هستند كه پابند الكترونيك دارند و حالا يكي از آنها دستگير شده است

گروه حوادث

هفته گذشته پليس از دستگيري ۲۶۴ سارق و مالخر خبر داد. «عباسعلي محمديان»، فرمانده انتظامي تهران در اين باره گفت: «در اين مرحله از طرح، ۳۷۰ تلفن همراه سالم و ۱۰۰ دستگاه تلفن همراه كه تكه‌تكه شده و از قطعات آنها استفاده مي‌شد، كشف شد. يكي از گروه‌هايي كه ما مرتبا رصد مي‌كنيم، سارقاني هستند كه داراي پابند الكترونيك هستند و حالا يكي از آنها دستگير شده است. اخيرا موتورسيكلت‌ها به خاطر افزايش قيمت بيشتر مورد هدف سارقان قرار مي‌گيرد.» حالا «اعتماد» در اين گزارش با برخي سارقاني كه توسط پليس دستگير شده‌اند، گفت‌وگو كرده است.

 

سرقت كردم تا تتلو را ببينم

در ميان سارقاني كه دستگير شده‌اند، سارقي حضور دارد كه مدعي است سرقت مي‌كرده تا به زندان بيفتد و خواننده مورد علاقه‌اش را كه آنجاست، ببيند. اين سارق به سوالات «اعتماد» پاسخ مي‌دهد.

چرا دست به دزدي زديد؟

به تتلو خيلي علاقه داشتم و تمام كارهايي كه او مي‌كرد را انجام مي‌دادم. مي‌خواستم روي صورتم هم خالكوبي كنم، اما مادرم اجازه نداد. من هم روي حرف مادرم حرف نمي‌زنم. خيلي دوست داشتم تتلو را از نزديك ببينم. اين سرقت‌ها را انجام دادم تا به زندان بروم و تتلو را از نزديك ببينم. شنيده بودم تتلو در زندان اوين است. من مي‌خواهم به زندان اوين بروم.

چطور سرقت مي‌كرديد؟

با چند خلافكار كار مي‌كردم و گوشي موبايل مي‌قاپيدم، چون مي‌خواستم به زندان بيفتم، ترسي از دستگيري نداشتم، اما همه فكر مي‌كردند كه چقدر شجاعم. براي همين از من تعريف مي‌كردند و من كه مدام گل مصرف مي‌كردم بيشتر جوگير مي‌شدم و سرقت‌هاي بيشتري انجام مي‌دادم.

مجبور شدم از خانه شما سرقت كنم،

اگر شرايطم خوب شد پولتان را برمي‌گردانم

يكي ديگر از باندهايي كه شناسايي و دستگير شده‌اند، سارقي جوان به همراه همدستش است كه اسفند ماه سال ۱۴۰۲ از زندان آزاد شده است. اين سارقان از ابتداي امسال از بالكن وارد برخي ساختمان‌ها در شمال و شمال غرب تهران مي‌شدند. آنها طلا، سكه، دلار و اموال قيمتي صاحب خانه را مي‌دزديدند. يكي از آنها به «اعتماد» مي‌گويد: وقتي از خانه‌ها سرقت مي‌كرديم براي صاحب خانه يادداشت مي‌گذاشتم: «مجبور شدم از خانه شما سرقت كنم، اگر شرايطم خوب شد پولتان را برمي‌گردانم. مرا ببخشيد از طرف آقاي...»

‌چرا در خانه‌ها يادداشت مي‌گذاشتيد؟

هر بار عذاب وجدان سراغم مي‌آمد. دلم مي‌خواست سرقت نكنم، اما وقتي همدستم به من يادآوري مي‌كرد كه موعد چك نزديك است، پا روي وجدانم مي‌گذاشتم و دست به سرقت مي‌زدم، اما يا با ماژيك روي آيينه‌ها يا روي كاغذ با خودكار مي‌نوشتم و از آنها طلب بخشش مي‌كردم. آخر يادداشت هم مي‌نوشتم از طرف آقاي «...»

‌شگردتان براي سرقت چه بود؟

شماره پلاك موتور را مخدوش كرده و صورت‌هايمان را با ماسك مي‌پوشانديم. سپس از طريق بالكن وارد خانه‌ها مي‌شديم. شبي كه پليس به ما مشكوك شد و دستگير شديم، در واقع آخرين شبي بود كه قصد سرقت داشتيم. تقريبا پول چك جور شده بود و همان شب به دوستم گفتم، بيا پرونده اين دزدي را ببنديم، اما خب بدشانسي آورديم و همان شب گير افتاديم. حالا هم نه‌تنها اوضاعم بهتر نشده، بلكه دوباره به زندان مي‌روم و پرونده‌ام سنگين‌تر شده است.

‌اسفند ماه ۱۴۰۲ از زندان آزاد شديد، به چه جرمي زندان بوديد؟

درگيري. من تا به حال نان حرام وارد زندگي‌ام نشده بود، اما ناچار شدم به خاطر پرداخت پول ديه، دست به سرقت بزنم.

‌ماجراي ديه چيست؟

اواسط سال گذشته، اتفاق تلخي برايم رخ داد. آن هم درست در روز خواستگاري. رفته بودم آرايشگاه كه به خاطر كوتاهي موهايم با آرايشگر درگير شدم. در جريان درگيري ناگهان چشمم افتاد به قيچي و با آن ضرباتي به دست و پاي مرد آرايشگر زدم. بعد با شكايت او راهي زندان و محكوم به پرداخت ديه شدم.

‌چطور از زندان آزاد شديد؟

بارها از زندان با شاكي تماس گرفتم و از او طلب بخشش كردم. در نهايت او شب عيد راضي شد تا پول ديه را به ‌صورت چك دريافت كند و رضايت بدهد كه تحويل سال كنار خانواده‌ام باشم. من آزاد شدم، اما سررسيد چك، ‌دو‌ماه بعد بود. براي همين پيشنهاد هم‌بندي‌ام كه با من آزاد مي‌شد را پذيرفتم و قرار شد با هم سرقت كنيم.

سارق ۷۰ ساله‌اي كه براي بيستمين بار

دستگير شد

مسن‌ترين سارقي كه در حياط آگاهي ايستاده، ۷۰ سال دارد. او براي بيستمين بار است كه دستگير مي‌شود. اين سارق به سوالات «اعتماد» پاسخ مي‌دهد.

‌چرا با وجود اينكه ۷۰ سال داريد هنوز دست به سرقت مي‌زنيد؟

به من مي‌گويند اژدها. هر وقت شيشه مي‌كشم، توهم مي‌زنم و تصور مي‌كنم اژدها هستم. وارد خانه‌ها مي‌شوم و هر چه داخل خانه باشد جارو مي‌كنم.

‌چطور وارد خانه‌ها مي‌شديد؟

با روش توپي‌زني و تخريب قفل.

‌همدست هم داشتيد؟

نه، من هميشه تنها سرقت مي‌كردم و كسي را با خودم نمي‌بردم. حوصله ندارم كسي در سرقت‌ها همراهم باشد و حواسم را پرت كند.

‌چند سال است كه سرقت مي‌كنيد؟

چهل و پنج سالي مي‌شود. فكر مي‌كنم از ۲۵ سالگي وارد اين كار شدم. كلكسيوني از انواع سرقت در پرونده‌ام دارم از سرقت موتور و ماشين گرفته تا كيف‌قاپي، موبايل‌قاپي و دستبرد به خانه‌ها.

به خاطر تفريح و هيجان سرقت كرديم

كم سن و سال‌ترين باندي كه در محوطه آگاهي قرار دارد، باندي است به نام «شكار» همه آنها ۱۸ سال دارند. سركرده باند به سوالات «اعتماد» پاسخ مي‌دهد.

‌چطور اسم باند را شكار گذاشتيد؟

اگر بخواهيم بين خلافكارها گنده شويم، بايد لقبي داشته باشيم كه ديگران از ما حساب ببرند. براي همين من لقب شكار را روي باند خودمان گذاشتم كه بتوانيم وارد جمع گنده‌لات‌ها و خلافكاران بشويم.

‌چرا با اين سن و سال كم تصميم به سرقت گرفتيد؟

به خاطر تفريح و هيجان دزد شديم. البته بهتر بگويم مي‌خواستيم جا پاي گنده‌لات‌ها بگذاريم. مي‌خواستيم خودي نشان بدهيم و بگوييم كه شجاع و نترس هستيم. نخستين طعمه‌مان دوست خودم بود. وقتي شنيدم گوشي مدل بالا خريده، سر و صورتمان را پوشانديم و از او سرقت كرديم. بعد از هيجان سرقت خوشمان آمد و ادامه داديم.

‌چگونه سرقت مي‌كرديد؟

در خيابان مي‌گشتم و به محض ديدن كسي كه موبايل دستش بود به او حمله‌ور مي‌شدم و موبايلش را سرقت مي‌كردم.

سارقاني كه در قيطريه

موبايل دختر جوان را دزديدند

اين سارقان قبل از دستگيري در يكي از خيابان‌هاي قيطريه از پشت سر گوشي دختر جواني را دزديده و سوار موتور همدستش شده و فرار مي‌كنند. او به سوالات «اعتماد» پاسخ مي‌دهد.

‌سابقه‌دار هستيد؟

نه، اولين‌باري است كه سرقت مي‌كرديم. من و دوستم ۱۸ سال داريم و دو نفر ديگر باندمان زير 18سال سن دارند.

‌انگيزه‌تان از سرقت چه بود؟

هر وقت روانگردان مصرف مي‌كرديم دچار توهم مي‌شديم و حال خودمان نبوديم و دست به سرقت مي‌زديم.

‌ماجراي سرقت از دختر جوان در قيطريه چه بود؟

اولين سرقتي بود كه آن روز انجام داديم. گوشي آن دختر آيفون 11پرومكس بود كه آن را ۱۰ ميليون تومان فروختم و نفري ۲ و نيم ميليون تومان به هر كدام‌مان رسيد و هر چه گيرمان آمد هم خرج كرديم. 2 تا گوشي ديگر هم سرقت كرديم كه هنگام سرقت سومين گوشي، دستگير شديم.

هفت، هشت ميليارد طلا و سكه

در ليف حمام و گلدان يك خانه

يكي ديگر از سارقان كه بين سارقان ديگر حضور دارد ۲۵ ساله است. او سال‌ها قبل قهرمان كشتي بوده است. اين سارق نيز به سوالات «اعتماد» پاسخ مي‌دهد.

‌چه شد كه اقدام به سرقت كرديد؟

من با افراد نامناسبي نشست و برخاست داشتم و شروع كردم به مصرف ترياك و شيشه. كم‌كم متوجه شدم كه آنها سرقت هم انجام مي‌دهند. چند مرتبه همراهشان رفتم و بعد اين كار را ياد گرفتم.

‌شگردتان براي سرقت چه بود؟

از طريق بالكن وارد خانه‌ها مي‌شدم و اموال قيمتي مي‌دزديدم. البته در همه سرقت‌ها خودم تنها بودم.

‌شما كه گفتيد با دوستانتان سرقت مي‌كرديد پس چه شد كه تنها اقدام به دزدي كرديد؟

قبلا با باند كار مي‌كردم، اما هر چه طلا به دست مي‌آوردم بين اعضاي گروه تقسيم مي‌شد. در حالي كه اصل كار را خودم انجام مي‌دادم. يعني بالكن‌روي و سرقت طلاها كار من بود، اما به بقيه يكسان مي‌رسيد. همين شد كه چند ‌ماه قبل پس از آزادي از زندان، تصميم گرفتم به تنهايي سرقت كنم.

‌‌بيشترين پولي كه در سرقت‌ها به دست آورديد، چقدر بود؟

اكثرا وارد هر خانه‌اي مي‌شدم دست خالي برمي‌گشتم. در آخرين سرقت، وقتي وارد يك خانه شدم، آنقدر گشتم تا اينكه به گنج رسيدم. صاحبخانه، طلاهايش را در جاهاي عجيبي جاساز كرده بود. داخل ليف حمام و گلدان. بيش از هفت، هشت ميليارد طلا و سكه بود. خيلي خوشحال شده بودم، اما ۲۴ ساعت بعد از اين سرقت گير افتادم و اصلا فرصت نشد طلاها را بفروشم.

 

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون