شفافيتي كه پيدا نيست
نيوشا طبيبي
انفجار بندرعباس، تكرار هزاران اتفاق ريز و درشتي است كه پيوسته در گوشه و كنار سرزمين ما ميافتد. گاه به خير ميگذرد و كسي آسيبي نميبيند و گاه منجر به بروز فاجعهاي ميشود، مثل بندرعباس و دهها مثال ديگر. سلسله اين گرفتاريها لزوما به تلفات انساني و از دست دادن جانهاي عزيز و از هم پاشيده شدن خانوادهها و تبعات ديگري كه اينچنين حوادثي دارند، ختم نميشود. اغلب داستان طور ديگري است، آرامتر و بيدردسرتر جلو ميرود. اگر رسانهها و مردم فضول خبردار نشوند، كار هم تمام ميشود و عاملان سر به سلامت ميبرند و محصول خود را برداشت ميكنند.
بيشتر مواقع قصه اين طور جلو ميرود: در يك گوشهاي از كشور عدهاي كه از نفوذ و رانت بهره دارند يا توانستهاند نماينده مجلس يا وزير يا مسوول تصميمگيرندهاي را براي انجام پروژهاي قانع كنند، بهرغم تمام موانع حرف خود را به كرسي مينشانند.
حرفهاي آقاي دكتر سلاجقه، رييس پيشين سازمان حفاظت از محيط زيست و همين طور خبر لغو مصوبه مربوط به ميانكاله را وقتي كنار هم ميگذاريد، از ميزان نفوذ و قدرت يك سرمايهگذار گمنام كه نام و نشاني ندارد و شناخته شده هم نيست، حيرت ميكنيد. اينكه براي يك كارخانه آلاينده در منطقهاي حساس از نظر محيط زيست مجوز صادر ميشود، آن مجوز به صورت مصوبه هيات دولت درميآيد، پيش از اينكه درباره مجوز بررسيها لازم انجام شده باشد، وزارت نفت طرح آن را تاييد ميكند، به جاي 7-6 هكتار زمين براي احداث پتروشيمي چندين برابر آن از زمينهاي منابع طبيعي كه جزو مراتع منطقه محسوب ميشوند به سرمايهگذار واگذار ميشود، تعجبآور نيست؟ بعد از جنجال و سر و صدا و فعاليت جوانان دو روستاي مجاور و شوراي روستاي للهمرز، كار ساخت و ساز ادامه پيدا ميكند. حتي براي فعالان محيط زيستي كه در منطقه پيگير وضعيت فعاليت آن بودهاند، دردسرهايي
ايجاد ميشود. تحت فشار رسانهها و مردم و به دليل حساسيتهاي به وجود آمده كار ساخت و ساز كند ميشود اما متوقف نميشود. سرمايهگذار هر وقت احساس ميكند كه مردم و دولت سرشان گرم گراني و مذاكره و دلار و قضاياي مشابه است به سرعت كار را پيش ميبرد و به تخريب مرتع و طبيعت به نفع جيبش و صندوق راي نماينده حامي طرح، مشغول ميشود. ميانكاله يكي از هزاران پروژهاي است كه با هوشياري مردم و فعالان محيط زيست دستش رو شد و جلويش با صرف وقت فراوان و اتلاف سرمايه مادي و معنوي ملي گرفته شد. هزاران پروژه مضر به حال طبيعت و محيط زيست و مردم در سراسر ايران در مكانهايي غلط پا گرفتند و در دورهاي رشد كردند و بعد با مصرف آبهاي زيرزميني و نابودي و آلوده كردن منابع طبيعي و كشتار جانداران، خود به تعطيلي و ركود افتادند و به فقر و مهاجرت و هزار گرفتاري ديگر دامن زدند. بسياري از اين طرحها - همان طور كه آقاي دكتر سلاجقه هم اشاره كردند - با حمايت نمايندگان مجلس جلو ميرود. بسياري از طرحها در كوتاهمدت شغل ايجاد ميكند و باعث خوشحالي مردم منطقه و در نتيجه انتخاب نماينده براي چند دوره بعد ميشود اما به دليل اينكه كاري است مطالعه نشده و اساسا نسبتي با مقوله «توسعه پايدار» و رعايت نكات فني و زيست محيطي و اقليمي ندارد، به خرابي و ناكارايي ميافتد و ميشود مصداق «از قضا سركنگبين صفرا فزود.»
سرمايهگذار ميانكاله تنها نيست؛ صدها مانند او در گوشه و كنار كشور به پشتيباني عدهاي از مديران مياني و نمايندگان مجلس موفق شدهاند كه كار خود را پيش ببرند و ضربات سنگيني به سرزمين و حيات جاري در آن بزنند.
متاسفانه بيشتر آنان در سايهاي از ابهام و ناشناختگي به فعاليتشان ادامه ميدهند، كسي - منظورم ما مردم عادي است - نميداند آنها كيستند كه از چنين نفوذ و ثروتي برخوردارند كه ميتوانند صدها هكتار زمينهاي ملي را بگيرند طرحشان را به هيات دولت ببرند، از نمايندگان كمك بگيرند و «لابي» كنند و دهان منتقدان و رسانهها را هم ببندند و گاهي خرد كنند.
حالا كه با دستور بالاترين مقام اجرايي كشور بالاخره - ظاهرا - پروژه متوقف شده، خوب است قرار بر شفافيت و روشن شدن ابعاد و پاسخ به همه اين سوالها در رابطه با پروژههايي اينچنين بگيرد و نظام و دولت هزينه و آبروي خودشان و منافع ملي را صرف عدهاي سودجوي متنفذ نكنند.