• 1404 يکشنبه 14 ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6033 -
  • 1404 شنبه 13 ارديبهشت

« اعتماد» در گفت‌وگو با نادر انتصار بررسي كرد

نفس‌گيري راند چهارم

موضوعات فني اختلاف ميان ايران و امريكا را عريان كرد و به همين دليل حصول توافق به اراده سياسي واشنگتن منوط است

حديث روشني| بدر البوسعيدي، وزير خارجه عمان روز پنجشنبه با انتشار توييتي از به تعويق افتادن مذاكرات غيرمستقيم ايران و ايالات‌متحده به دلايل لجستيكي خبر داد. اين درحالي است كه قرار بود هيات‌هاي ديپلماتيك دو كشور روز شنبه در رم براي چهارمين‌بار رايزني داشته باشند. همزمان هيات ايراني تلاش داشت تا با نمايندگان اروپايي نيز روز جمعه ديدار كند؛ نشستي كه به ادعاي«ژان نوئل-بارو» وزير امور خارجه فرانسه براي برگزاري آن برنامه‌ريزي نشده بود و به همين دليل برگزار نشد. در اين ميان رويترز به نقل از مقام‌هاي ارشد امريكايي مدعي شد كه زمان و مكان دور تازه رايزني‌ها اعلام مي‌شود؛ رايزني‌هايي كه حالا به واسطه ادعاهاي اخير مقام‌هاي امريكايي و موضع‌گيري مقام‌هاي رسمي كشورمان چشم‌انداز آن در هاله‌اي از ابهام قرار دارد. در اين ميان گروهي با استناد به موضع‌گيري ادعايي اخير مارك روبيو، براين باورند كه ادعاهاي اخير اين مقام ضد ايراني در كنار دور تازه تحريم‌هاي ترامپ عليه نفت و گاز ايران يكي از دلايل تاخير در رايزني‌ها بوده، روبيو اخيرا مدعي شده كه ايران نبايد برنامه هسته‌اي مستقل، برنامه موشكي داشته باشد و مي‌بايست فعاليت‌هاي منطقه‌اي‌اش را متوقف كند. براساس ادعاي او، ايالات‌متحده به ظاهر تلاش دارد تا مدل امارات را در ايران اجرايي كرده و برنامه هسته‌اي را به واردات اورانيوم وابسته نگاه داشته و غني‌سازي در ايران را به ‌طور كامل متوقف كند؛ گزاره‌هاي ادعايي كه مقام‌هاي رسمي كشورمان از‌جمله عباس عراقچي، وزير خارجه از همان ابتدا از آنها به عنوان خطوط قرمز ايران ياد كردند و تاكيد داشته و دارند كه اين متغيرهاي قابل رايزني نبوده و نيست. از همين رو يك مقام ايراني كه خواست نامش فاش نشود در گفت‌وگو با وبگاه رويترز گفت: ادامه برگزاري مذاكرات غيرمستقيم به رفتار امريكا بستگي خواهد داشت. اين وبگاه همچنين به نقل از منابع امريكايي مدعي شد اختلاف‌نظر ميان تهران و واشنگتن به واسطه سه متغيري كه در بالا بدان‌ها اشاره شد، عميق‌تر شده است. به اين بهانه روزنامه اعتماد با هدف بررسي و ارزيابي چشم‌انداز مذاكرات ايران و ايالات‌متحده در شرايطي كه دو بازيگر در باب مسائل فني چون سطح غني‌سازي اختلاف‌نظر‌هايي جدي دارند با نادر انتصار، استاد برجسته و بازنشسته آلاباماي جنوبي گفت‌وگو كرده است. انتصار ضمن تاكيد بر اينكه بروز چنين اختلاف‌نظرهايي ميان تهران و واشنگتن امري طبيعي است، همزمان بر اين باور است مشاركت تروييكاي اروپايي در اين بازه زماني چندان اهميت ندارد، چرا كه مذاكره‌كنندگان اصلي ايران و امريكا هستند و اگر بنا باشد طرف سومي به اين گفت‌وگوها وارد شود آن آژانس بين‌المللي انرژي اتمي است نه دولت‌هاي اروپايي كه احتمال دارد در مقاطعي نيز مانع‌تراشي كنند. مشروح اين گفت‌وگو در ادامه مي‌آيد:

 

در جريان دور سوم رايزني‌ها، هيات‌هاي نمايندگي ايران و امريكا ظاهرا از كليات عبور كرده و با برگزاري نشست فني موازي با نشست سياسي، به مقوله‌هايي ورود كردند كه درباره آن اختلاف‌نظرهايي جدي وجود دارد؛ گزاره‌هايي چون سطح غني‌سازي اورانيوم و چشم‌انداز مواد مازاد حاصل از آن. حال به باور شما آيا مي‌توان گفت به واسطه همين اختلاف‌نظرها دور چهارم رايزني‌ها به تعويق افتاده؛ بالاخص آنكه وزير خارجه و مشاور امنيت ملي ترامپ اخيرا ادعاهاي تندي را عليه كشورمان مطرح كردند.

موضوع مسائل فني اكنون به مراتب مهم‌تر از قبل شده است. به اين دليل كه به نظر مي‌رسد در دو دوره اول مذاكرات، رايزني‌ها درباره چارچوب و كليات رايزني‌ها بود، اما حالا وارد مرحله‌اي شده‌ايم كه جزييات فني در دستور كار قرار گرفته‌اند. آن‌طور كه من مطلع هستم، در دور سوم مذاكرات تيمي فني از سوي امريكا به سرپرستي فردي به نام «مايكل آنتون» حضور داشت. البته خود او در اين حوزه تخصصي ندارد و رياست بخش برنامه‌ريزي سياست خارجي امريكا را عهده‌دار است اما ارتباط نزديكي با دونالد ترامپ دارد. همچنين، در دوران بوش پسر در شوراي امنيت ملي امريكا مسووليتي داشته است. با اين‌چنين چهره‌اي با تيمي راهي مسقط شد كه عمدتا از كارشناسان فني تشكيل شده بود. من اطلاع دقيقي ندارم كه آيا در آن دور مذاكرات، گفت‌وگويي فني انجام شده يا خير؛ همين‌طور از تركيب تيم فني ايران نيز اطلاعاتي در دست نيست. تنها چند تصوير از سه يا چهار نفر از اعضاي تيم ايراني رسانه‌اي شده است. اين در‌حالي است كه در دوران برجام، حضور دكتر علي‌اكبر صالحي به عنوان چهره‌اي فني در تيم مذاكره‌كننده ايران شفاف بود. با اين همه نكته قابل‌توجه اين است كه ما اكنون وارد مرحله‌اي شده‌ايم كه به واسطه ورود به جزييات اختلاف‌ها بالا گرفته و چالش‌ها بيشتر خواهد شد. حال فارغ از اينكه دور چهارم رايزني‌ها به تعويق افتاده، بايد گفت كه در مذاكرات به واسطه اختلاف‌هاي فني ابعاد پيچيده‌تري پيدا كرده است. در اين ميان فراموش نكنيم كه موضع‌گيري آژانس بين‌المللي انرژي اتمي نيز از اهميت بالايي برخوردار است. ايران، عضو اين نهاد است و با آن همكاري دارد، از همين رو آژانس وظيفه دارد اعلام كند كه آيا يك كشور مقررات را رعايت كرده است يا خير. ايالات‌متحده در جايگاهي نيست كه بخواهد مستقيما در امر بازرسي‌ها دخالت داشته باشد؛ گرچه كشوري زورگو تلقي مي‌شود، اما نقش اصلي در زمينه نظارت و راستي‌آزمايي، برعهده آژانس باقي خواهد ماند. حتي اگر توافقي امضا شود، همچنان اين آژانس بين‌المللي است كه بايد بازرسي‌ها را انجام داده و گزارش‌هاي نظارتي خود را منتشر كند.

فارغ از اختلاف‌نظرهايي كه بدان اشاره كرديد، در باب چشم‌انداز رايزني‌ها ادعاهاي بسياري است، گروهي مدعي‌اند ايران خواهان توافق موقت است تا بستر براي توافق بلندمدت هموار شود و گروهي ديگر از بازتعريف برجام 2 مي‌گويند، به باور شما آيا مذاكرات به‌طور رسمي ذيل توافق هسته‌اي (برجام) دنبال مي‌شود يا در قالبي جديد و مجزا تعريف خواهد شد؟ اگر ذيل برجام تعريف مي‌شود، چرا ترامپ در سال 2018 از اين توافق خارج شد؟

به باور من، توافق احتمالي آينده ميان ايران و امريكا تفاوت‌هايي با برجام خواهد داشت. دليل اين تفاوت نه‌فقط در محتواي مذاكرات، بلكه در بستر سياسي آن نهفته است. شخص دونالد ترامپ از واژه «برجام» بيزار است، چراكه اين توافق در دوره رياست‌جمهوري باراك اوباما و با محوريت حزب دموكرات به نتيجه رسيد. با اين حال، اگر توافقي ميان ايران و امريكا حاصل شود، احتمال دارد برخي مفاد آن مشابه برجام باشد و برخي ديگر تفاوت‌هايي اساسي داشته باشند. اين مقايسه البته صرفا در چارچوب مسائل هسته‌اي مطرح است كه در آن برخي تشابهات و در عين حال، اختلافاتي جزيي يا كلي با برجام قابل انتظار است. نكته مهم‌تر اما، ماهيت چنين توافقي است. چه آن را «موقت» بناميم و چه «بلندمدت»، بايد بپذيريم كه هر توافقي با امريكا، ماهيتي ناپايدار دارد. از يك‌سو، رييس‌جمهور بعدي امريكا مي‌تواند به‌ راحتي از توافق خارج شود. حتي رييس‌جمهور فعلي نيز مي‌تواند توافقي را كه خود امضا كرده، لغو كند. حتي اگر اين توافق در كنگره به تصويب برسد و از نظر ساختاري رسمي‌تر از برجام قلمداد شود، باز هم امكان دارد با تغيير اراده سياسي يا اكثريت حزبي در كنگره، نقض شود. ايالات‌متحده پيش از اين نيز چنين در باب معاهداتي مهم‌تر از توافق برجام چنين تجربه‌اي را ثبت كرده است. بنابراين، بحث درباره اينكه توافق موقتي است يا بلندمدت، از نظر من چندان منطقي نيست. در واقع، مفهوم «بلندمدت» در مذاكره با امريكا جايگاهي ندارد. اگر توافقي بتواند دو يا سه سال پايدار بماند، مي‌توان آن را توافقي موقت و قابل اتكا تلقي كرد. در اين بازه، امكان كاهش نسبي تحريم‌ها نيز وجود دارد. به نظر مي‌رسد ايران اميدوار است اگر چنين توافقي دو يا سه سال دوام بياورد و در اين مدت روابط ميان تهران و واشنگتن بهبود يابد، در چنين شرايطي نه رييس‌جمهور و نه كنگره امريكا به‌راحتي اقدام به لغو آن نخواهند كرد، چراكه در چنين شرايطي، مسيري آغاز شده كه تداوم آن براي خود طرف امريكايي نيز جذاب خواهد بود.

با اين همه در شرايط كنوني شاهد چند صدايي در امريكا هستيم، آيا صداهاي ضد ايراني مي‌تواند فرآيند رايزني‌ها را تحت تاثير قرار دهد؟

بله در ميان مقامات دولت ترامپ و حتي در كنگره امريكا، نوعي دودستگي درخصوص ايران وجود دارد. اما بايد توجه داشت كه ترامپ، برخلاف بسياري از روساي‌جمهور پيشين امريكا، در صورتي كه تصميم به انجام كاري بگيرد، توانايي آن را دارد كه با فشار، نمايندگان حزب جمهوري‌خواه را با خود همراه سازد. او حتي قادر است تا حدودي دموكرات‌ها را تحت فشار قرار دهد، از همين رو در صورتي كه توافقي با ايران حاصل شود و لازم باشد كه در سنا به تصويب برسد، نيازمند راي موافق دو سوم اعضاست. به عبارت ديگر، حتي اگر ترامپ موفق شود تمامي سناتورهاي جمهوري‌خواه را پشت سر خود داشته باشد، همچنان به حدود ده راي از ميان نمايندگان دموكرات نياز دارد. به باور من، ترامپ توان آن را دارد كه بخشي از دموكرات‌ها را نيز با خود همراه كند، چرا كه در درون حزب دموكرات نيز شكاف‌هايي ديده مي‌شود كه ممكن است به نفع او عمل باشد. در تيم فعلي ترامپ نيز افرادي حضور دارند كه كاملا مطيع و هماهنگ با او هستند. براي نمونه، افرادي نظير آقاي استيو ويتكاف كه در خط مقدم قرار گرفته‌اند، به‌شدت از ترامپ تبعيت مي‌كنند. اين درحالي است كه چهره‌اي مانند آقاي روبيو، وزير خارجه كنوني امريكا، تاكنون هيچ نقش فعالي در مذاكرات با ايران نداشته است. اين وضعيت تفاوت آشكاري با مذاكرات گذشته دارد؛ زماني كه وزارت خارجه امريكا نقشي محوري و مستقيم در گفت‌وگوها ايفا مي‌كرد. امروز هدايت مذاكرات در اختيار چهره‌هايي است كه لزوما از ساختار رسمي ديپلماسي پيروي نمي‌كنند. اين ويژگي تاحدي به سبك حكمراني شخص ترامپ برمي‌گردد كه اگر اراده كند، مي‌تواند صداي مخالفان توافق احتمالي با ايران را در درون ساختار قدرت امريكا خاموش كند يا به حاشيه براند. در عين حال، نبايد نقش گروه‌هاي ذي‌نفوذ، به‌ويژه لابي‌هاي يهودي در امريكا را ناديده گرفت. اين گروه‌ها همچنان تاثيرگذارند و در روند تحولات پيرامون ايران، حضوري فعال دارند. هرچه مذاكرات جدي‌تر مي‌شود، بنيامين نتانياهو، نخست‌وزير اسراييل تهديدهاي خود عليه ايران را شدت مي‌بخشد و به حاميان خود در كنگره فشار مي‌آورد تا مواضع سخت‌گيرانه‌تري اتخاذ كنند. با اين حال، بايد صبر كرد و ديد كه روند مذاكرات، كه تاكنون با تصميم و اراده چند فرد كليدي پيش رفته، درنهايت به چه نتيجه‌اي خواهد داشت.

يكي از ادعاي مطرح شده كه اخيرا خبرگزاري رويترز بر آن تاكيد دارد، قرار گرفتن گزينه مرتبط با برنامه موشكي ايران روي ميز مذاكرات است، به ادعاي اين خبرگزاري از آنجايي كه رايزني در اين باره از‌جمله خطوط قرمز ايران محسوب مي‌شود، تاكيد احتمالي واشنگتن بر آن مي‌تواند پاشنه‌آشيل گفت‌وگو‌ها باشد، ارزيابي شما در اين باره چيست؟

موضوع برنامه موشكي ايران، به ميزان پافشاري طرف امريكايي به‌طور مستقيم مرتبط است. وقتي از «موضوع موشكي» صحبت مي‌شود، بايد اين مساله با دقت بيشتري تعريف و چارچوب آن مشخص شود. ايران پيش‌تر اعلام كرده است كه برنامه موشكي برايش خط قرمز محسوب مي‌شود، اما اينكه اين خط قرمز دقيقا تا كجا امتداد دارد و چه مواردي شامل آن مي‌شود يا نمي‌شود، نيازمند تبيين دقيق‌تري است. براي مثال، ممكن است ايران حاضر باشد درباره برخي ابعاد برنامه موشكي خود، در چارچوب منطقه‌اي وارد بحث شود. اما اگر طرف امريكايي صرفا بر محدودسازي برنامه موشكي ايران تمركز داشته باشد و همزمان توان موشكي و تسليحاتي ديگر كشورهاي منطقه را ناديده بگيرد، طبيعتا اين امر از سوي ايران پذيرفتني نخواهد بود. در حال حاضر به نظر مي‌رسد گفت‌وگوهاي محدودي درباره موضوع موشكي صورت گرفته و اگر اين بحث در آينده به طور جدي‌تري دنبال شود، ايران احتمالا بر منطقه‌اي شدن آن تاكيد خواهد كرد. در چنين حالتي، ايران انتظار خواهد داشت كه كشورهاي ديگري همچون عربستان‌سعودي و برخي كشورهاي عرب منطقه، چه به‌صورت مستقيم و چه غيرمستقيم، وارد اين گفت‌وگوها شوند، چراكه تسليحات و توان موشكي بسياري از اين كشورها نه ‌تنها كمتر از ايران نيست، بلكه در برخي موارد حتي بسيار فراتر از توان موشكي ايران ارزيابي مي‌شود. در واقع، از ديدگاه ايران، نمي‌توان موضوع موشكي را به شكل مجرد و در خلأ بررسي كرد؛ بلكه اين مساله بايد در يك بستر منطقه‌اي و با مشاركت ذي‌نفعان اصلي مطرح شود. در غير اين صورت، نتيجه‌گيري عادلانه و پايدار ممكن نخواهد بود. با اين حال، هنوز روشن نيست كه منظور دقيق طرف امريكايي از طرح موضوع موشكي چيست. شايد تمركز اصلي آنها بر موشك‌هاي بالستيك دوربرد يا توان بالقوه كلاهك‌هاي هسته‌اي باشد. اما اين موارد در حد گمانه‌زني باقي مانده است.

اگر فرض را بر آن بگذاريم كه ايران و امريكا به توافقي احتمالي دست يابند، به باور شما دو بازيگر در حوزه راست‌آزمايي ازچه مكانيسم‌هايي پيروي خواهند كرد، آيا آن‌گونه كه ادعا مي‌شود ايالات‌متحده خود مي‌خواهد بر برنامه و فعاليت هسته‌اي ايران نظارت كند يا اين وظيفه برعهده بازرسان آژانس گذاشته خواهد شد؟

ابتدا اين نكته را بگويم كه اظهارنظر اخير آقاي عراقچي مبني بر اينكه آژانس بين‌المللي انرژي اتمي نبايد در روند فعلي مذاكرات دخالت كند، به‌وضوح ناظر بر اين واقعيت است كه در شرايطي كه ايران و امريكا هنوز به توافق نهايي نرسيده‌اند، نقش آژانس در فرآيند سياسي-مذاكره‌اي، محدود و غيرمستقيم است. به باور من، اين موضع‌گيري كاملا منطقي است. مادامي‌كه گفت‌وگوها ادامه دارد و هنوز چارچوبي رسمي ميان دو طرف شكل نگرفته، آژانس جايگاهي در اين مرحله از تصميم‌سازي ندارد. اما اگر مذاكرات درنهايت به سرانجامي مثبت منتهي شود و توافقي حاصل گردد، موضوع راستي‌آزمايي، وارد فاز اجرايي خواهد شد. در اين نقطه، تنها نهادي كه به‌طور قانوني صلاحيت راستي‌آزمايي و نظارت بر تعهدات ايران را دارد، آژانس بين‌المللي انرژي اتمي است؛ نهادي كه براساس مفاد ان‌پي‌تي همچنين توافق‌نامه‌هاي پادماني، مسووليت اصلي نظارت بر فعاليت‌هاي هسته‌اي كشورهاي عضو را برعهده دارد. امريكا، به عنوان يكي از بازيگران اصلي مذاكرات، هيچ جايگاه قانوني براي ايفاي نقش در فرآيند راستي‌آزمايي ندارد. تنها در صورتي مي‌توانست چنين نقشي ايفا كند كه ايران به‌ صورت داوطلبانه از آژانس خارج شده و عضويت خود در ان‌پي‌تي را لغو كند. در آن صورت، مانند وضعيت فعلي كره‌شمالي، ايران مي‌توانست به ‌طور مستقيم با امريكا وارد مذاكره شود و چارچوبي مستقل از آژانس را
در پيش گيرد؛ هرچند چنين حالتي با پيامدهاي حقوقي و سياسي گسترده‌اي همراه خواهد بود. اما در شرايط فعلي راستي‌آزمايي صرفا مي‌تواند توسط نهاد پادماني انجام شود. آژانس تنها مرجع بين‌المللي قانوني است كه حق دارد گزارش‌هايي درخصوص پايبندي يا تخطي ايران از تعهدات هسته‌اي‌اش منتشر كند.

پس از سه دور رايزني، شاهد انفعال تروييكاي اروپايي بوديم، آن‌هم در شرايطي كه چين و روسيه به عنوان متحدان ايران به نوعي در پس زمينه گفت‌وگوها فعال بودند، دليل اين انفعال چيست و چرا سه كشور اروپايي كه پيش‌تر و در دوران رياست نخست ترامپ براي احياي برجام تلاش داشتند امروز مشاركتي ندارند و سكوت كرده‌اند، آيا اين انفعال در قاب استراتژي ترامپ قابل توجيه است يا دلايل ديگري دارد؟

اروپا صراحتا اعلام نمي‌كند اما مي‌داند در رايزني‌هاي اخير بازيگران اصلي ايران و امريكا هستند و اروپا نقشي حاشيه‌اي و غيرمستقيم دارد. در دوران مذاكرات برجام نيز كشورهاي اروپايي جزو گروه پنج به علاوه يك بودند و اهرم فشار چنداني نداشتند. امروز برجام هنوز به ‌طور رسمي پايان نيافته و كشورهاي اروپايي عضو اين توافق، در صورت لزوم، قادرند مكانيسم ماشه را عليه ايران فعال كنند. چندين بار هم تهديد كرده‌اند كه قصد دارند از اين ابزار فشار براي تقويت نقش خود در مذاكرات استفاده كنند. با اين حال، به نظر مي‌رسد كه تمركز اصلي همچنان بايد روي مذاكرات ايران و امريكا باشد، نه ديگر بازيگران. اگر توافق جديدي ميان ايران و امريكا به امضا برسد، ديگر بازيگران چون چين و روسيه، ممكن است به عنوان «مسافر» در اين توافق حضور داشته باشند، اما نقش اصلي همچنان متعلق به ايران و امريكا خواهد بود. به عبارت ديگر، اگر قرارداد جديدي منعقد شود، اروپا شايد بتواند تعاملات اقتصادي خود را با ايران بهبود بخشد و شايد از برخي منافع اقتصادي بهره‌برداري كند، اما نبايد در مواضع آنها اغراق كرد. آقاي عراقچي نيز به درستي تاكيد كرده‌اند كه مذاكرات در حال حاضر به‌طور عمده ميان ايران و امريكا در جريان است و كشورهاي ديگر نقش‌هاي فرعي‌تري دارند. در صورت امضاي توافق، چين، روسيه و ديگر بازيگران احتمالا وارد فرآيند اجرايي خواهند شد. انتقاد من از برجام حول همين مقوله بود. به باورم كشورهاي اروپايي در توافق ميان ايران و امريكا ورود كردند؛ درحالي كه اختلافات اصلي ميان ايران و امريكا بود. درنهايت، كشورهاي اروپايي همچنان در حال تلاش براي اجرايي كردن بندهاي غروب برجام هستند تا مكانيسم ماشه را فعال كنند. اين امر درحالي است كه آنها ديگر وزنه خاصي در مذاكرات ندارند و نمي‌توانند به عنوان بازيگران اصلي در فرآيند گفت‌وگوهاي هسته‌اي ايران و امريكا نقش‌آفريني كنند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون