فیاض زاهد و محمد مهاجری در یادداشتی مشترک تحلیل کردند
پندهاي حادثه
1- هفته گذشته تمام حواس رسانهها و مخاطبان آنها به خبر انفجار بندر شهيد رجايي متوجه شد. اين انفجار، خبر اول دنيا شد و احتمال ميرود در هفتهاي كه نخستين روزش را آغاز كرديم همچنان اين حادثه تلخ، اهميت خبرياش را حفظ كند.
2- داستان بندر شهيد رجايي نشان داد در بر همان پاشنه سابق ميچرخد. در فجايعي چون قطار نيشابور، سقوط هواپيماي اوكرايني، فرو ريختن پلاسكو و مجتمع مسكوني و تجاري در آبادان و حوادث ديگر نشان ميدهد نظم و نسق مناسبي در مواجهه با بحرانهاي اينچنيني وجود ندارد، حتي سازمان آتشنشاني كه بيشترين هزينه و فداكاري در اين حوزهها را متحمل شده، مجبور است هزينه كمكاري ديگر بخشها را بدهد. در كنار اين معضل سطح بهرهگيري از تكنولوژي جديد براي كمكرساني هم داستان غمبار ديگري است.
واقعيت تلخ و گزنده آن است كه استانداردمان در حوزههاي مختلف تنزل كرده است و از معيارهاي معقول و در تراز بينالملل فاصله گرفتهايم.
۳- بخش مهم اين بحران به غير بينالمللي شدن مناسبات و روابطمان با جامعه جهاني مربوط است چه بپذيريم و چه كتمان كنيم تحريمهايي كه دستكم در 20سال گذشته بر ايران ما وارد شده، فاصله ما با پيشرفت و توسعه را زياد كرده است. نميتوان منكر تلاشهاي دانشمندان و مبتكران ايراني شد كه فداكارانه براي حفظ و ارتقاي جايگاه علمي و تكنولوژيك جمهوري اسلامي ايران زحمت كشيدهاند. آنها در برخي علوم پيشرفتهايي معجزهوار را به نمايش گذاشتهاند، اما مگر ميتوان ترديد كرد كه همين نخبگان اگر در شرايط مساعدتر و امكانات گستردهتر به كار و تحقيق ميپرداختند ده چندان موفقتر ميشدند؟ اصولا فرار مغزها در همين تحريمها ريشه دارد و اگر فرضيه «نعمت بودن تحريم» را از ابتدا در كلهمان فرو نميكرديم وضعمان به مراتب متفاوتتر بود.
4- مشكل ديگر به نحوه بهرهوري از مديرانمان باز ميگردد. برخي ملاحظات مخرب كه متاسفانه رنگ ايدئولوژي هم گرفته، در كنار رفتارهاي غيرعقلايي و بيضابطه در استعلامها، رواج رياكاري و تظاهر به جاي حريت و آزادگي در رفتار و منش، نوچهپروري و مريدبازي در عرصه مديريت، شرايطي غيرقابل دفاع در حوزه مديريت پديد آورده كه روز به روز مانند موريانه پايههاي سيستم بروكراتيك كشور را از بين ميبرد.
۵- عادتمان اين است كه بعد از هر حادثه مدتي جنجال ميكنيم، يقه ميگيريم، اعتراض و انتقاد ميكنيم و... اما وقتي آبها از آسياب ميافتد انگار نه انگار كه اتفاقي افتاده است. آسوده ميخوابيم و گمان ميبريم شهر در امن و امان است.نه سياستي پايهريزي ميكنيم؛ نه قانون و مقرراتي مينويسيم؛ نه حتي مقصري را معرفي ميكنيم .
۶- عادت بدتر اينكه به ضعيفكشي هم عادت كردهايم.الان گروهي از نمايندگان مجلس براي اينكه خودشان را مهم جلوه دهند و بگويند ما هم هستيم، اقدام به امضاي استيضاح وزير راه و شهرسازي كردهاند. خانم وزير البته نقصانهايي دارد و عزل و انتصابات مكرر او، باعث بيثباتي در وزارتخانهاش شده، اما نمايندگان واقعا ديواري از ديوار او كوتاهتر پيدا نكردهاند؟ گيريم دپوي آن حجم از كانتينر در كنار هم و بدون رعايت ملاحظات ايمني به قصور يا تقصير او و وزارتخانهاش برميگردد، آيا بانك مركزي و وزارت صمت و وزارت اقتصاد (گمرك) كه در تخصيص ارز و سرعت بخشيدن به ترخيص كالاها وظيفه دارند، به وظايف خود عمل كردهاند؟ آيا واردكنندگان كالا كه درباره محموله كانتينرها خلاف واقع گفتهاند گناهش به گردن خانم وزير است؟
۷- تجهيزات به كار گرفته شده در بندرهاي ايران قديمي و فرسوده و از نظر تكنولوژيك بسيار ناكارآمد هستند. اين بنادر شاهرگهاي حيات اقتصادي ايران هستند. وزارت راه و ديگر سازمانهاي مرتبط بايد تدبير كنند. نفس اينكه سازمان بنادر مدتهاي مديدي است رييس ندارد خود از آن داستانهاست.
واقعا پاسخگوي اين حجم از كشتار كارگران و كاركنان بيگناه و خسارتهاي مادي بر عهده چه نهادهايي خواهد بود؟
مهم آن است كه اتفاق بندر شهيد رجايي به تدارك يكسري پروتكلهاي ايمني و تجاري بينجامد وگرنه رفتن اين وزير و آمدن وزيري ديگر بدون اينكه ساختارها اصلاح شود، چه سودي دارد؟
۸- از جناب اژهاي كه انصافا از زماني كه كارشان را آغاز كرده، رويكردي سازنده را در پيش گرفته، ميشنويم كه كميتههاي حقيقتياب در اينگونه رويدادها با صداقت و جديت و سرعت گزارش دهند، اما خود ايشان هم ميداند كه باور عمومي چنين نيست. ما سالهاست كه همه حقيقت را به مردم نميگوييم، مدتهاي مديدي است كه هزاران مصلحت و محافظهكاري و پنهانكاري و رعايت حريم اين فرد و آن دستگاه، باعث ميشود حقيقت قرباني مصلحت شود. چه خوب است سطح ارايه گزارشهاي حقيقتياب ارتقا يابد. نميگوييم يك شبه تغييرات عميق دهيد، ناممكن است، اما حريم مصلحت و منافع باندي و سازمانهاي بانفوذ را كم كنيد اگر خواهان قوت اين نظام سياسي هستيد، بايد چنين كنيد.
۹- ما در نبرد رسانهاي سالهاست عرصه را باختهايم. مرجعيت رسانهاي به دست خودمان به خارج انتقال داده شده است. ما كاري كردهايم كه سخيفترين رسانهها با كمترين استاندارد رفتار رسانه حرفهاي به يكي از دغدغههاي نظام اطلاعرساني بدل شده است. با سختگيريهاي غيرضرور و هزينهزا نسلهايي از روزنامهنگاران را فراري داده و به سربازان ارزان جبهه دشمن ايران بدل كردهايم. با بستن دست رسانههاي داخلي، آرام آرام كاري كردهايم كه در جنگ روايتها كسي به مراجع داخلي گوش نميدهد، براي اين معضل ملي بايد كاري كرد.