• 1404 پنج‌شنبه 11 ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6032 -
  • 1404 پنج‌شنبه 11 ارديبهشت

نگرشي به بازتاب زندگي كارگران در ادبيات داستاني به مناسبت روز جهاني كارگر

گواهي دادن به فريادهاي فروخورده

شبنم كهن‌چي

سيزدهم ارديبهشت‌ماه، بهار زمين را در آغوش كشيده و كوه‌ها شانه‌‌به‌شانه، سبز كنار هم نشسته‌اند. ساعت يازده صبح است و مرداني كه هزاران متر زير پاي كوه‌ها، پيچيده به گرد و غبار سياه زغال در معدن يورت مشغول كارند، نمي‌دانند نيم‌ساعت بعد، خود را در حال جان دادن خواهند يافت؛ آن هم تنها دو روز بعد از روز جهاني كارگر. هشت سال از آن روز مي‌گذرد؛ از فاجعه معدن يورت. پس از آن هم حادثه‌ها و كشته‌هاي ديگري هم در معدن‌هاي ايران داشتيم. پيش از آن هم همين‌‍‌طور. تاريخ ِ كارگري در ايران و جهان نه فقط در معدن، بلكه در هر جاي ديگري همراه با رنج و مرگ و فقر نوشته شده و مي‌شود و ادبيات، آينه‌اي از رنج و زندگي مردم است. در بطن اين آينه، ادبيات كارگري حقيقت‌هايي را منعكس مي‌كند كه اغلب در سكوت فرو رفته‌اند و در روايت‌هاي ديگر مغفول مانده‌اند. حقيقت‌هايي كه مانند رگه‌اي از زغال در دل كوه از ديده‌ها پنهان و چشم به راه روايت نويسنده‌اند. اين شاخه از ادبيات، زندگي كارگران، كشاورزان و ديگر اقشار فرودست را به تصوير مي‌كشد؛ رنج روزمره، فقر، بي‌عدالتي و مبارزه براي بقا، ستون‌هاي اصلي اين روايت‌ها هستند. به بهانه نزديكي روز جهاني كارگر، نگاهي انداختيم به آثار داستاني كه بازتابي از زندگي سخت كارگران هستند.

 

ژرمينالِ ادبيات كارگري

ادبيات داستاني يكي از مهم‌ترين زمينه‌هاي نوشتاري براي گواهي دادن به بخش‌هاي پنهان زندگي اجتماعي است؛ بخش‌هايي كه از روايت‌هاي رسمي و گزارش‌ها و تحليل‌هاي علمي، ژورناليستي و... پنهان مي‌مانند. قيام‌ها، جنگ‌ها، عشق‌ها، شكست‌ها و... كه بعضي از آنها به لحاظ تاثيرگذاري و همه‌گيري تبديل به يك «دسته» يا «سبك» شدند؛ ادبيات جنگ، ادبيات صلح، ادبيات سياسي و... ادبيات كارگري.

ادبيات كارگري به مثابه آينه‌اي از رنج و مقاومت طبقه فرودست، جايگاه خاصي در تاريخ ادبيات دارد. يكي از قديمي‌ترين آثاري كه در زمره ادبيات كارگري شناخته مي‌شود و هنوز بعد از گذشت حدود يك قرن و نيم، تازگي خود را از دست نداده، «ژرمينال» نوشته اميل زولاست. رماني كه تصويري تكان‌دهنده از زندگي كارگران معدن در شمال فرانسه مي‌سازد. اين روايت بر بستر واقعي شورش‌هاي كارگري شكل گرفته است و از نظر سبك‌شناسي، نمونه‌اي شاخص از ناتوراليسم اجتماعي محسوب مي‌شود. او در اين رمان، معدن را به مثابه حيواني درنده كه انسان‌ها را مي‌بلعد، توصيف كرد و نوشت: «اين معدن با بناهاي كوتاه آجري و دودكش بلندش كه همچون شاخي تهديدگر راست ايستاده بود در ته زمين پستي قرار داشت و در چشم او به درنده حريص خونخواري مي‌مانست كه خود را جمع كرده و در كمين نشسته بود تا انسان‌ها را ببلعد. او اين جانور را تماشاكنان به حال و روز خود فكر مي‌كرد و به سرگرداني هشت روزه‌اش در جست‌وجوي كار...» و بعدتر مي‌نويسد: «او فقط يك چيز مي‌فهميد: چاه انسان‌ها را به صورت لقمه‌هاي بيست و سي نفري فرو مي‌بلعيد و چنان به نرمي كه گفتي حس نمي‌كند چگونه از گلويش پايين مي‌روند...»

آثار زولا نشان مي‌دهد، او در ادبيات يك انقلابي تمام عيار است و آثارش در حقيقت طغياني عليه ادبيات حاكم بر جامعه اشرافي بوده و اين طغيان در مجموعه خانواده «روگن ماكار» يا «تاريخ طبيعي و اجتماعي يك خانواده در عهد امپراتوري دوم» مشهود است. زولا سه سال بعد از نوشتن «ژرمينال» با يك كارگر جوان ازدواج كرد و چهارده سال بعد در شصت و دو سالگي بر اثر نشت گاز از لوله بخاري درگذشت. در مراسم تشييع جنازه‌ او، كارگران گرد هم آمدند و با فريادهاي «ژرمينال! ژرمينال!» تابوت زولا را بدرقه كردند. از آن زمان تاكنون، اين كتاب به نماد مبارزات طبقه‌ كارگر بدل شده و هنوز هم در فرهنگ مردمي شهرهاي معدني فرانسه جايگاه ويژه‌اي دارد. سال 1993 نيز كلود بري فيلمي بر اساس اين رمان با نام «ژرمينال» ساخت.

 

مادر؛ عشق و انقلاب

داستاني درباره كارگران انقلابي، روايت تحولات دروني زن كارگري از انفعال به كنشگري اجتماعي، آميخته به عشق و ايثار مادرانه؛ «مادر». يكي از مشهورترين آثار ماكسيم گوركي پيش از انقلاب روسيه است. او اين رمان را بر اساس رويدادهاي واقعي نوشت كه حول آنا زالومووا و پسرش پيوتر زالوموف مي‌چرخيد. او با آنا زالومووا خويشاوندي دوري داشت و به همين دليل پيوند عميقي با اين ماجرا داشت. وقايع اين رمان در جريان تظاهرات روز جهاني كارگر در سورموو در سال ۱۹۰۲ رخ داده است. سورموو، شهري نزديك زادگاه گوركي بود؛ جايي كه پس از دستگيري پيوتر زالوموف توسط پليس تزاري، مادرش، آنا زالومووا نيز به فعاليت‌هاي انقلابي روي آورد.

شاهكار گوركي، زندگي وحشتناك كارگران عادي كارخانه‌هاي روسي را در سال‌هاي منتهي به انقلاب 1905 توصيف مي‌كند و به بررسي ظهور طبقه پرولتاريا و نقش زنان در جامعه و مبارزات طبقات پايين مي‌پردازد. كتابي كه از نظر لنين بسيار مهم است و نقطه عطفي در ادبيات روسي به حساب مي‌آيد. گوركي اين رمان را سال 1906 به زبان انگليسي در يك مجله و يك‌سال بعد به زبان روسي منتشر كرد.

پس از بازگشت گوركي به روسيه، اين رمان از سوي مقامات به عنوان «نخستين اثر واقع‌گرايي سوسياليستي» اعلام و خود گوركي نيز «بنيانگذار» اين سبك خوانده شد. با اين حال، گوركي انتقادات شديدي نسبت به رمان «مادر» داشت و مي‌گفت اين اثر «چيزي ناموفق است، نه فقط از لحاظ ظاهر بيروني‌اش، چون طولاني، خسته‌كننده و شتاب‌زده نوشته شده، بلكه عمدتا به اين دليل كه به ‌اندازه‌ كافي دموكراتيك نيست».

گوركي جايي از زبان پسر به مادر كه از ورود مهمان‌هاي جديد ترسيده، مي‌گويد: «به خاطر همين ترس بي‌معني است كه ما داريم هلاك مي‌شيم! و حاكمان هم از اين ترس ما سوءاستفاده مي‌كنن و اونها خوب مي‌دونن كه مردم تا وقتي كه بترسن مثل درخت‌هاي غان در آن مرداب خواهند پوسيد.» و مادر گريه‌كنان مي‌گويد: «از من دلگير نباش. چطور كسي كه تمام عمرش را در ترس‌ولرز گذرونده مي‌تونه اين حس لعنتي را از خودش دور كنه. ترس ديگه در جان و تن ما رسوخ كرده و حتا بر تمام احساسات و اعمال ما مسلط شده.» پاول پاسخ مي‌دهد: «معذرت مي‌خوام مامان ولي ما چاره ديگه‌اي نداريم!»

 

خداي چيزهاي كوچك و بي‌عدالتي

«عدالت، مثل يك آتش‌بازي كوتاه بود كه فقط براي بعضي‌ها روشن مي‌شد.» اين جمله كوتاه، محور اصلي رمان «خداي چيزهاي كوچك» نوشته آرونداتي روي است. شايد اين رمان را نتوان روايتي درباره‌ كارگران به‌طور خاص يا طبقه‌ كارگر صنعتي دانست، مانند آنچه در رمان «مادر» گوركي بود، اما اين رمان درباره‌ طبقات اجتماعي در هند، ستم طبقاتي و بي‌عدالتي‌هاي ساختاري است. در داستان، قشر پايين‌دست جامعه، به خصوص شخصيت «ولوتها» كه از طبقه‌ داليت‌ها (كه در نظام طبقاتي هند طبق سنت، حتي لمس كردنشان «گناه» محسوب مي‌شود) است، نماينده‌ كساني هستند كه تحت ظلم و استثمار قرار مي‌گيرند. ولوتها كارگر است، در كارخانه‌ پدر خانواده كار مي‌كند و عشق ممنوعه‌ او به يك زن از طبقه‌ بالاتر، نشان مي‌دهد كه چگونه قوانين اجتماعي سختگيرانه حتي زندگي خصوصي افراد طبقات پايين را كنترل مي‌كند و به آنها اجازه‌ «برابري» نمي‌دهد. اگر از اين ديد به رمان «خداي چيزهاي كوچك» نگاه كنيم كه درباره سركوب و بي‌عدالتي است، مي‌توان اين‌طور معنا كرد كه دردهاي طبقه‌ كارگر و فرودستان در دل روايت اين رمان تنيده شده است.

نويسنده آشكارا به ما نشان مي‌دهد كه چگونه سه قدرت اصلي اقتصاد سرمايه‌دارانه (مالك كارخانه)، سياست سركوبگر (دولت و پليس) و سنت مذهبي (نظام كاستي هند) دست به دست هم داده‌اند تا سيستم ناعادلانه‌اي ايجاد كنند تا فرودستاني مانند ولوتها را له كند.

آرونداتي روي اين رمان را سال 1997 منتشر كرد و همان سال برنده جايزه بوكر شد. او جايي در «خداي چيزهاي كوچك» مي‌نويسد: «عدالت، مثل يك آتش‌بازي كوتاه بود كه فقط براي بعضي‌ها روشن مي‌شد.»

 

خون كارگران در تابستان همان سال

ناصر تقوايي در دوران جواني از كنار جهان ِ ادبيات داستاني گذشت؛ گذري كه هنوز بعد از بيش از نيم قرن، قابل تقدير است. از وي تنها يك مجموعه داستان منتشر شد و بعد سرخورده از دنياي ادبيات، كلماتش را برداشت بُرد تا به جاي كاغذ سفيد روي پرده سينما به نمايش بگذارد؛ اما همان يك مجموعه داستان كه با نام «تابستان همان سال» منتشر شد، يكي از درخشان‌ترين مجموعه داستان‌هاي كارگري در ادبيات ايران است. چند داستان به هم‌پيوسته درباره زندگي سخت كارگران نفت در دهه 30 آبادان، سال‌هاي پس از كودتا؛ رنج و فقر و بي‌عدالتي، اعتراض و سركوب و فاصله طبقاتي... زندگي اندوهبار كارگران بارانداز در شب‌نشيني‌هاي كافه گاراگين، مهاجرت‌ها، بيكاري‌ها و كارهاي سخت، فقر و اعتراض‌ها و اعتصاباتي كه ده‌ها نفر را به كشتن داد و بسياري را به زندان فرستاد، اما «صفحه‌هاي‌ آهني‌ را كه برداشتند خون‌ها را شستند و باز آب ريختند. بعد آفتاب زمين خيس را خشك كرد. انگار هيچ اتفاقي‌ نيفتاده بود.»

 

زندگي سخت در سيلاب

«سيلاب» را مي‌توان يكي از آثار مهم در حوزه ادبيات كارگري ايران دانست. محمدعلي گوديني با تمركز بر زندگي كارگران و مشكلات آنها، توانسته است صداي اين قشر از جامعه را به ادبيات وارد كند. اين مجموعه داستان سال ۱۳۸۲ توسط انتشارات سوره مهر منتشر شد؛ حكايت مردان كارگري كه تمام عمر در ميان آهن پاره‌هاي كارخانه‌ها له مي‌شوند و سرانجام بدون هيچ‌گونه مزايا و بازنشستگي معناداري به دنبال كار جديد مي‌گردند.

گوديني در داستان اول به نام «پروژه دوم» ماجراي مديري را شرح مي‌دهد كه قرار است در سالن كنفرانس كارخانه براي هشتصد نفر از مديران و كارگران سخنراني كند. اما اضطراب و ناتواني‌اش براي انجام اين كار را به گردن مشكلات خانوادگي و زنش مي‌اندازد. داستان«پاداش» حكايت مديران كارخانه‌اي است كه براي كم كردن تعداد كارگران، از قصد فضاي كارخانه را آلوده كرده‌اند تا بازرسي كه به كارخانه مي‌آيد به اين نتيجه برسد كه بايد عده‌اي زودتر بازنشسته شوند. او در داستان «زير مجسمه» قصه كارگري را تعريف مي‌كند كه منتظر سرويس كارخانه است و به دليل تاخير سرويس، ناخواسته وارد تظاهرات انقلابي مي‌شود... سوءاستفاده از كارگران، نگاه غيرانساني به كارگر از طرف كارفرما، رابطه كارگر و كارفرما، نبود بيمه و مزاياي بيكاري، اخراج كارگران، تسويه حساب ظالمانه، خريد سهام كارگران با قيمت نازل از محتواي اصلي داستان‌هاي علي گوديني است.

گوديني در مجموعه داستان كوتاه «سيلاب» از زبان ساده و بي‌واسطه‌اي بهره مي‌گيرد كه با فضا و محتواي داستان‌ها هماهنگ است. او دغدغه‌هاي كارگران را از منظر روانشناسي اجتماعي و تجربه زيسته روايت مي‌كند.

 

كارگران و ادبيات ايران

در ايران، ادبيات كارگري از دوران پهلوي تا سال‌هاي بعد از انقلاب، در آثار نويسندگان برجسته‌اي بازتاب يافته كه هر يك به نوعي صداي طبقات محروم جامعه بوده‌اند. در ادبيات معاصر ايران، نويسندگاني چون احمد محمود، علي‌اشرف درويشيان و صمد بهرنگي، نقش مهمي در ترسيم زندگي طبقات فرودست و كارگري داشته‌اند. احمد محمود با آثاري چون «همسايه‌ها» و «درخت انجير معابد»، نه‌تنها شهر اهواز، بلكه پيچيدگي‌هاي رواني و اجتماعي طبقات فرودست را به‌ خوبي به تصوير مي‌كشد. درويشيان، با استفاده از زبان بومي و داستان‌هاي واقع‌گرايانه، واقعيت زندگي كارگران و معلمان مناطق محروم را روايت كرده و در داستان‌هايي مانند «از اين ولايت» صداي ستمديدگان را بازتاب داده است. او جايي در اين داستان مي‌نويسد: «مادرت چه مي‌كند؟ بيكار شد، آقا. ديروز دندان‌هاي جلوش افتاد و بيكار شد. خوب كه جويا شدم، معلوم شد كه مادرش براي مش باقر، تاجر خشكبار ده كار مي‌كرده. كارش خندان كردن پسته بوده. پسته‌هاي دهان بسته را با دندان باز مي‌كرده. روزي بيست و پنج ريال هم مي‌گرفته. پس از سال‌ها كار، دندان‌هايش ريخته و بيكار شده.» معروف‌ترين رمان بلند درويشيان را شايد بتوان «سال‌هاي ابري» دانست كه با نگاهي جامعه‌شناسانه، زندگي كارگران و فرودستان را در دوره حكومت پهلوي (۱۳۲۰ تا ۱۳۵۷) روايت مي‌كند.

رمان‌هايي مانند «جاي خالي سلوچ» نوشته محمود دولت‌آبادي را نيز مي‌توان نمونه‌اي از بازتاب زندگي كارگران در ادبيات داستاني دانست. هر چند اين داستان در بستر روستا و با محوريت زندگي كشاورزي شكل گرفته‌، اما فقر، بي‌پناهي و بي‌عدالتي، مفاهيم مشترك با ادبيات كارگري را در خود دارد. دولت‌آبادي در اغلب آثارش، روايتگر فرودستان و دهقاناني است كه در روستاهاي ايران، زير بار فقر و ناديده ‌گرفته‌ شدن رنج مي‌كشند.

غلامحسين ساعدي نيز با نگاهي تيزبين به مسائل اجتماعي مي‌پردازد. در داستان‌هاي او، كارگران، كشاورزان و اقشار ناديده‌ گرفته‌ شده، نمايندگان جامعه‌اي بحران‌زده هستند. او در آثار خود مانند مجموعه داستان «عزاداران بيل»، روايتي تلخ از فقر، جهل و تنهايي طبقه‌اي فرودست ارايه مي‌دهد.

از هوشنگ مرادي‌كرماني نيز مي‌توان به عنوان نويسنده‌اي نام برد كه با نشان دادن رنجي كه مردم تهيدست، كارگر و كشاورز و... مي‌برند، سهم بزرگي از به تصوير كشيدن قشر عظيمي از جامعه ايران در سال‌هاي گذشته داشته است. يكي از درخشان‌ترين آثار اين نويسنده كه به صورت مستقيم به زندگي و كار كارگران قاليباف پرداخته، «بچه‌هاي قاليبافخانه» است كه در مورد بچه‌هاي روستانشين فقير كرماني است كه مجبور مي‌شوند از سنين كودكي به قاليبافي بروند. شرح رنج‌ها و سختي‌هاي كودك كارگرها.

ادبيات جنوب ايران، به‌ويژه در آثار نويسندگاني چون احمد محمود (زمين سوخته، همسايه‌ها) و صادق چوبك (تنگسير)، بازتابي است از طبقه كارگري و ساكنان مناطق محروم جنوبي. حضور صنعت نفت، فعاليت‌هاي حزبي و تاثير سياست در جنوب، بستري مناسب براي رشد ادبياتي خلق كرد كه به سرنوشت كارگراني مي‌پرداخت كه يا در شركت‌هاي نفتي كار مي‌كردند يا در بازارهاي خرد با استثمار مواجه بودند. شخصيت‌هاي آثار اين نويسندگان اغلب با مفاهيمي چون فقر، مبارزه، تبعيض و استثمار دست و پنجه نرم مي‌كنند. نسيم خاكسار، عدنان غريفي و قاضي ربيحاوي از ديگر نويسندگاني‌اند كه در آثار خود زندگي كارگران در جنوب ايران، كرختي، سكوت و بي‌پناهي آنها را روايت كرده‌اند.

نويسندگان شاخص جهاني نيز كه در زمينه ادبيات كارگري آثار درخشان خلق كرده‌‌اند كم نيستند؛ جان اشتاين‌بك و رمان «خوشه‌هاي خشم»: داستان خانواده‌اي كشاورز در دوران ركود بزرگ امريكاست كه زمين‌هايشان را از دست مي‌دهند و به اميد زندگي بهتر مهاجرت مي‌كنند. هوارد فاست و رمان «اسپارتاكوس» كه هر چند آن را بيشتر رماني حماسي و تاريخي مي‌دانند، اما اين رمان روايت مبارزه‌ طبقات فرودست براي آزادي و عدالت است، مبارزه‌ بردگان (كه طبقه‌ كارگر عصر باستان محسوب مي‌شوند) عليه ظلم ساختار قدرت و نظام برده‌داري است. ادواردو گاليانو و رمان «رگ‌هاي باز امريكاي لاتين» كه تصويري به ‌شدت انتقادي از روندهاي اقتصادي و سياسي ارايه مي‌كند و نشان مي‌دهد چگونه منابع طبيعي، نيروي كار و ثروت قاره‌ امريكاي لاتين قرن‌ها توسط استعمارگران و امپرياليست‌ها غارت شده‌اند. چينوآ آچه‌به و رمان «همه ‌چيز فرو مي‌پاشد» كه نه فقط داستان سقوط يك قبيله يا يك مرد، بلكه روايت جهاني از بحران هويت در برابر فاجعه‌ سلطه‌ بيگانه است. اين اثر البته در زمره ادبيات كارگري گنجانده نمي‌شود، چراكه ادبيات كارگري معمولا به مبارزه‌ طبقه‌ كارگر عليه ستم اقتصادي يا بهره‌كشي سرمايه‌دارانه مي‌پردازد. اما در دنياي قبيله‌اي آچه‌به، هنوز مفاهيم مدرن طبقه كارگر و سرمايه‌دار شكل نگرفته‌اند. اما اين رمان صداي فرهنگ‌هاي فرودستي است كه در برابر ماشين استعمار نابود شدند. جايي كه قهرمان داستان، ناتوان از تغيير تن به مرگ مي‌دهد: «اوكونكو به درخت رفت. آنجا طنابي را كه هميشه با خود داشت، به شاخه‌اي محكم بست. كسي فرياد نزد. كسي گريه نكرد. باد ميان درختان مي‌وزيد و صداي افتان برگ‌ها را مي‌آورد.»

 

و فريادهاي فروخورده در دل تاريكي

ادبيات، آينه زمانه است. ادبيات كارگري، اما چيزي فراتر است: آن فرياد فروخورده‌اي‌ است كه در تاريكي تونل‌ها پيچيده، لابه‌لاي آ‌ن‌پاره‌ها، روي زمين‌هاي كشاورزي و... در سطرها جاري شده و به شكل كلمه از خاكستر بيرون آمده است. هنوز بايد بيشتر بخوانيم، بيشتر روايت كنيم تا صداي كارگر، در هياهوي سرمايه گم نشود، چراكه به قول زولا: «آيا وحشتناك نبود كه هزاران انسان، نسل‌هاي فراوان، در اعماق معدن جان بكنند و بميرند تا حاصل كارشان به صورت رشوه در جيب وزيران سرازير شود؟»

 

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون