• 1404 چهارشنبه 10 ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6031 -
  • 1404 چهارشنبه 10 ارديبهشت

نگاهي به اپراي «اكسير عشق» اثر گائتانو دونيزتي

معجزه آزادي

نويسنده: برتون فيشر

مترجم: فرزام كريمي


گائتانو دونيزتي در سال ۱۷۹۷ در برگامو ايتاليا به دنيا آمد؛ او در سال ۱۸۴۸ در 51 سالگي از دنيا رفت. دونيزتي به همراه هم‌عصران خود، روسيني، بليني، مركادانته و پسيني، آهنگسازان سبك بل كانتو ايتاليايي بودند كه در نيمه اول قرن نوزدهم، اپرا را در سلطه خود داشتند؛ سبك بل كانتوي آنها همراه با آوازخواني شگرف، بر خطوط لحني واضحي تاكيد داشت كه با اضافات و تغييرات موسيقايي فراوان، آهنگ را زيباتر مي‌كرد. 
دونيزتي در سن خيلي كم، با وجود تمايل خانواده‌اش براي دنبال‌كردن پيشه‌اي حقوقي، به موسيقي روي آورد. استعدادهاي فوق‌العاده او باعث شد كه بتواند بورسيه تحصيل تحت نظارت يكي از آهنگسازان برجسته اپرا در عصر خود، يعني سايمون ماير را به دست آورد. ماير معلم و مرشد دونيزتي شد، او مردي بود كه استعدادهاي موسيقايي دونيزتي را شناخت و با جديت آهنگسازي، تئوري و هارموني را به وي آموزش داد و او را تشويق کرد تا آهنگ‌هاي اپرا بسازد. دونيزتي در كل زندگي خود، ارادت و قدرشناسي خود نسبت به ماير را ابراز و از او به عنوان «پدر دوم» خود ياد مي‌كرد. 
در 17 ‌سالگي، آهنگساز جوان اپرا كه در حال ‌رشد و شكوفايي بود، تحصيلات عالي موسيقي را در كالج موسيقي بولوگنا آغاز كرد. چهار سال بعد، اولين اپراي او، انريكو دي بورگونا (۱۸۱۸) به علت ابتكار و خلاقيتي كه داشت، بسيار مورد تحسين قرار گرفت. در دهه ۱۸۳۰، بعد از مجموعه‌اي از دستاوردها و موفقيت‌هاي شگفت‌انگيز، او به پاريس رفت. در آن زمان پاريس مركز رسمي دنياي اپرا بود و در آنجا بود كه موفقيت‌هاي بسيار او باعث شد كه برليوز با كنايه‌اي حسادت‌آلود گفت: «ديگر خبري از خانه‌هاي اپراي پاريس نيست و فقط خانه‌هاي اپراي دونيزتي است كه ديده مي‌شود» را بنويسد. 
دونيزتي در طول حيات خود، بعد از تلاش‌هاي بسيار، شصت و نه آهنگ اپرا ساخت، اين يك ميراث قابل‌تحسين و بي‌نظير بود كه به‌طور انكارناپذيري موقعيت او را به عنوان يكي از برجسته‌ترين آهنگسازان اپراي قرن نوزدهم تثبيت كرد. 
داستان اپرا در مزرعه‌اي واقع در يك روستاي كوچك ايتاليايي رخ مي‌دهد، جايي كه تعدادي دروگر و بانوان جوان زير درخت در حال استراحت بودند. آدينا، صاحب مزرعه، داستان تريستان و ايزولده را با صداي رسا مي‌خواند. افسانه‌اي عاشقانه و غم‌انگيز كه از اكسير عشق الهام گرفته بود. نمورينو، يك جوان روستايي فقير، مدتي بود كه دلباخته آديناي ثروتمند شده بود. اما آدينا عشق او را كاملا ناديده مي‌گرفت و به نظر مي‌رسيد بلكور جسور، گروهبان پادگان روستا را به وي ترجيح مي‌داد. 
دكتر دولكامارا كه به ‌تازگي به آن روستا آمده بود، آدم شياد و حقه‌بازي بود كه ادعا مي‌كرد اكسير معجزه‌آسايي دارد كه همه بيماري‌ها را درمان مي‌كند. او يكي از آن اكسيرهايش را به نمورينو مي‌فروشد و به وي مي‌گويد از همان اكسيرهاي داستان تريستان است كه به آن اكسير عشق مي‌گويند و قادر است مشكلات عشق او را حل كند. او به نمورينو اطمينان مي‌دهد كه همه دخترها، ازجمله آدينا، طي 24 ساعت عاشق او خواهند شد. نمورينو نمي‌داند، اكسير عشقي كه از دكتر دولكامارا مي‌خرد در حقيقت همان شراب ارزان‌قيمت بوردو است.  نمورينو با خريدن آن اكسير عشق اعتمادبه‌نفس پيدا كرد و مطمئن بود آدينا بدون هيچ دردسري مغلوب عشق او خواهد شد. در ابتدا نمورينو، سعي مي‌كند نسبت به آدينا بي‌اعتنا باشد و او را ناديده بگيرد. آدينا از اين رفتار نامعقول او دلخور مي‌شود و خشمش برمي‌انگيزد. به همين دليل او تصميم مي‌گيرد براي انتقام، نمورينو را تنبيه كند. آدينا اعلام مي‌كند كه قصد دارد با گروهبان بلكور ازدواج كند. نمورينو شوكه مي‌شود و به آدينا التماس مي‌كند تنها يك روز ديگر صبر كند، او مي‌خواست زمان كافي داشته باشد تا اكسير عشق دولكامارا تاثيرش را نشان بدهد. اما آدينا نسبت به درخواست او اعتنا نمي‌كند و او را ناديده مي‌گيرد.
نمورينو به ارتش مي‌پيوندد و با درآمد خدمت سربازي يك بطري اكسير ديگري از دكتر دولكامارا مي‌خرد. او گمان مي‌كرد براي جلب عشق آدينا به اكسير بيشتري نياز دارد. پس از آن، دختران روستا او را در آغوش پر مهر خود غرق مي‌كنند. نمورينو فكر مي‌كرد كه اكسير عشق تاثيرگذار بود؛ اما غافل از اينكه دختران روستا قصد فريبش را داشتند. آنها فهميده بودند كه عموي نمورينو به ‌تازگي از دنيا رفته و ثروت هنگفتي را براي برادرزاده‌اش به جا گذاشته است. توجهات دختران روستايي به نمورينو باعث شد حسادت آدينا برانگيخته و او متوجه شود كه نمورينو را واقعا دوست دارد و اين جرقه‌هاي عشق تاثيري در ارث‌ و ميراث او ندارد. دكتر دولكامارا به آدينا در مورد دسيسه‌هاي نمورينو براي جلب عشق او مي‌گويد. آدينا با شنيدن سخنان دكتر آشفته و منقلب مي‌شود و تحت‌ تاثير قرار مي‌گيرد. آدينا درمي‌يابد كه نمورينو را واقعا دوست دارد. آدينا تصميم مي‌گيرد از تمام ترفندهاي خود براي جلب عشق نمورينو استفاده كند. در همان ابتدا، برگه‌هاي خدمت سربازي او را مي‌خرد. عشاق تصميم مي‌گيرند تا به اختلافات خود خاتمه بدهند و با يكديگر آشتي كنند. او با هيجان آماده مي‌شود تا ازدواج خود را جشن بگيرد. در همان زمان، روستاييان با مشاهده تاثيرگذاري اكسير دكتر دولكامارا، به او هجوم مي‌آورند تا از آن اكسير خريداري كنند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون