• 1404 چهارشنبه 10 ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6031 -
  • 1404 چهارشنبه 10 ارديبهشت

سفرنامه ‌ «‌لبنان» سيدعطاءالله مهاجراني

بيروت، جهاني ديگر؛ جنوب لبنان، زندان خيام! (۲۶)

سيد عطاء‌الله مهاجراني

روز نهم يكشنبه ۲۲مهر ماه

مسير بيروت تا صيدا و صور از ساحل مديترانه مي‌گذرد. لبنان را به هفت منطقه تقسيم كرده‌اند. وقتي گفته مي‌شود جنوب، منظور صيدا و صور و ناقوره است. منطقه جنوب در غرب نبطيه در امتداد ساحل مديترانه قرار دارد. جنوب بيشتر شيعه‌نشين و بالطبع منطقه نفوذ حزب‌الله است، به دليل اينكه مجاور و در شمال فلسطين اشغالي است. اشغال لبنان در سال ۱۹۸۲ و جنگ ۲۰۰۶ و اكنون هم بمباران‌ها گويي تمركز و سنگيني‌اش در همين منطقه و البته ضاحيه بيروت است. بمباران تداوم دارد. صداي پهپاد‌هاي اسراييلي در صيدا و صور شنيده مي‌شود. گويي لبنان ارتش ندارد! در حقيقت اگر حزب‌الله نبود اسراييل لبنان را تماما براي هميشه اشغال كرده بود يا دولتي دست نشانده امريكا و اسراييل بر لبنان حاكم مي‌كردند. شبيه همان ارتش جنوب لبنان و مدل دولت سعد حداد از سال ۱۹۷۶ تا ۱۹۸۴ و آنتوان لحد از سال ۱۹۸۴ تا سال ۲۰۰۰ در جنوب؛ آنها در واقع مزدور ارتش اسراييل در جنوب بودند. پايه اصلي ارتش جنوب افراد ماروني بودند. البته از دروزها و حتي شيعيان هم به عنوان اعضاي خود استفاده مي‌كردند. اينكه چگونه ممكن است كه برخي شيعيان عضو ارتش ضد لبنان و ضد ملت لبنان شوند به پيچيدگي‌هاي غريب لبنان باز مي‌گردد. فقر مفرط شيعيان و نبودن زمينه اشتغال آنها را به مزدوري سعد حداد و آنتوان لحد كشانيده بود. ارتش جنوب هم‌پيمان اصلي اسراييل بود و با شعار «بيرون‌ كردن فلسطيني‌ها از خاك لبنان»، با نيروهاي وابسته به سازمان آزادي‌بخش فلسطين (ساف) و جنبش امل، حزب‌الله لبنان، حزب كمونيست لبنان، حزب كمونيست سوريه و ارتش سوريه مي‌جنگيدند. بعد از خروج و بلكه اخراج ارتش اسراييل از لبنان؛ ارتش جنوب پراكنده شد. افرادش به اسراييل پناهنده شدند يا در درگيري با عناصر حزب‌الله و پاكسازي منطقه از ميان رفتند. سرنوشت مزدوران شاخصي مانند سعد حداد و آنتوان لحد بسي عبرت‌آموز است. سعد حداد سرگرد در ارتش لبنان بود. فرمانده يك گردان در شهر قليعي در جنوب لبنان بود كه توسط موساد مديريت شد و ارتش جنوب لبنان را تاسيس كرد. در ۱۹ آوريل سال ۱۹۷۹، يعني دو ماه بعد از پيروزي انقلاب اسلامي در ايران، دولت آزاد لبنان را تشكيل داد. (دوله لبنان الحرّ) . قلمرو اين دولت دست نشانده اسراييلي تا رودخانه ليطاني در مساحتي در حدود ۸۰۰ كيلومتر مربع، كمتر از ده درصد خاك لبنان را در بر مي‌گرفت. سعد حداد به علت تشديد بيماري سرطان در سال ۱۹۸۴ فوت كرد. آنتوان لحد از طرف اسراييل با مشورت كميل شمعون به جاي او فرمانده ارتش جنوب و رييس دولت آزاد شد. آنتوان لحد مانند سعد حداد مسيحي ماروني بود. از عناصر اصلي كشتار فلسطيني‌ها در اردوگاه صبرا و شتيلا محسوب مي‌شود. در سال ۲۰۰۰ميلادي با ايهود باراك وزير دفاع وقت اسراييل اختلاف پيدا كرد. معتقد بود اسراييل از او پشتيباني لازم را نكرده است. در تل‌آويو رستوران بسيار كوچك لبناني باز كرده بود. ورشكست شد. به پاريس رفت و در سال ۲۰۱۵ در پاريس فوت كرد. كارنامه نظامي‌اش نشان مي‌دهد كه همواره با عناصر ارتش اسراييل مرتبط بوده است. در واقع حزب كتائب و قوات لبنانيه هميشه رابطه پنهان و آشكاري با ارتش و اطلاعات ارتش اسراييل و موساد داشته‌اند.

در دوره سيطره سعد حداد و آنتوان لحد بر جنوب لبنان، زندان خيام به عنوان مخوف‌ترين زندان خاورميانه شناخته مي‌شد. در زندان سلول‌هايي وجود داشت كه مطلقا نور در آن وجود نداشت. من اين زندان را ديده بودم. براي اينكه شما حس زنداني در تاريكي مطلق را پيدا كنيد. وقتي وارد سلول شدم؛ به تمام معني غرق در ظلمت مطلق بودم. طنين صداي در فلزي سنگيني در گوشم پيچيد. افراد حزب‌الله كه راهنما بودند، در را قفل كردند. اندكي دوام آوردم! چگونه افرادي سال‌ها در اين زندان زنده مانده بودند؟‌ چطور مقاومت كردند؟ چه بر سرشان آمده است؟ مرحوم آيت‌الله مهدوي‌كني بعد از آزادي جنوب لبنان به زندان خيام رفته بود. وارد سلول تاريكي مطلق شده بود. سكته كرده بود. خوشبختانه به خير انجاميده بود. ايشان را سريعا در بيمارستان صدر بستري كرده بودند. خانم قدسيه سرخه‌اي همسر مرحوم آيت‌الله مهدوي در مصاحبه با مشرق نيوز، در تاريخ ۲۱ مهرماه ۱۳۹۴ به اين موضوع اشاره كرده‌اند:

«چند سال قبل در لبنان كه از طرف رهبري براي تشييع جنازه مرحوم شيخ محمدمهدي شمس‌الدين رفته بودند و بر اثر ديدن «زندان خيام» و شكنجه‌ها، مشكلي قلبي برايشان پيش آمده بود، فورا گفتند: دنبال خانمشان بفرستيد! وقتي خبر را شنيدم، حس كردم ديگر تمام كردم و انگار قلبم ايستاد! چون فكر كردم ايشان در آنجا از دست رفته‌اند!» مرحوم آيت‌الله هاشمي‌رفسنجاني نيز در خاطرات روز ۲۵ دي ماه ۱۳۷۹ به عارضه قلبي ايشان در حين بازديد از زندان خيام و بستري شدن در بيمارستان صدر اشاره كرده‌اند. واقعيت اين است كه نمي‌توان زندان خيام را وصف كرد. افراد حزب‌الله مرا با چراغ قوه‌هاي قوي از مسيري دهليز مانند و پيچاپيچ بردند. در بسيار بزرگ فلزي را گشودند. در سنگين و چفت و بستش ميله‌هاي ضخيم بود. مثل زندان‌هاي قرون وسطي در بيغوله‌ها. وقتي وارد سلول تاريكي مطلق شدم، گفتند: «آقاي دكتر! شما مشكلي نداريد لحظاتي در اين سلول بمانيد. برادران ما سال‌ها در اينجا بودند.» گفتم نه. رفتند. در را بستند. نور چراغ قوه‌ها خاموش شد. در ظلماتي سنگين و غليظ غرق شدم. به روايت قرآن مجيد كه تاريك‌ترين تاريكي‌ها را در سوره نور تصوير كرده است: «ظُلماتٌ بعضها فوق بعْض» دريايي از تاريكي. امواج و لايه‌هاي سنگين تاريكي انباشته بر يكديگر. دستم را روي قلبم گذاشتم و زمزمه كردم: «لا حول و لا قُوّه الّا بالله!» با خود گفتم آن مجاهدان از جنس نور بوده‌اند كه سال‌ها در چنين ظلماتي دوام آورده‌اند. آيت‌الله مهدوي حق داشت كه ناگاه قلبش بي‌تاب شده بود. ‌بايد صبر مي‌كردم. دقيقه‌اي كه انگار قرني بود گذشت. صداي باز شدن در فلزي و كشيده شدن ميله فلزي سنگين و شعله چراغ قوه، نفسي تازه كردم. احوالم را پرسيدند. گفتم تحمل كردم. گفتم ضرورت دارد همه آناني كه در زندان خيام بوده‌اند به ويژه كساني كه در سلول ظلمات بوده‌اند؛ خاطراتشان را بنويسند تا همه بدانيم. نسل‌هاي آينده بدانند؛ دموكراسي و آزادي و حقوق بشر مدل امريكايي- اروپايي - اسراييلي ويترين و نمادش زندان خيام است. بعد از اخراج اسراييل و آزاد شدن جنوب لبنان و انهدام ارتش مزدور جنوب لبنان، اين مكان به موزه تبديل شده بود. در جنگ ۲۰۰۶ نيروي هوايي اسراييل برنامه‌ريزي شده اين موزه را بارها بمباران كردند تا نشانه‌اي از كارنامه‌شان و ارتش جنوب لبنان كه عامل اسراييل بود برجاي نماند. به همين خاطر ضرورت داشته و دارد كه اسناد انساني اين جنايت‌ها روايت زندان خيام باشد. همان‌گونه كه يهوديان اسناد جنايات و كشتار نازي‌ها در اردوگاه‌هاي مرگ را تبديل به يك فرهنگ كرده‌اند. با زبان اسناد و سينما و رمان و سرگذشت ماجراي هولوكاست را زنده نگه داشته‌اند. با همين شيوه ‌بايد زندان خيام را زنده نگه داشت. چنانكه محمود درويش سرود:

لا غرفه التوقيف باقيه

ولا زرد السلاسل

نيرون مات

ولم تمت روما

بعينيها تقاتل

وحبوب سنبله تجف

ستملأ الوادي سنابل

نه اتاق بازداشت باقي مي‌ماند

و نه حلقه‌هاي زنجير

نرون درگذشت

روم نمرده

با چشمانش مي‌جنگد

و دانه‌هاي خوشه پژمرده مي‌شود

دره به زودي سرشار از خوشه خواهد شد

زندان خيام را نخست فرانسوي‌ها در دهه ۱۹۳۰ در شهر خيام لبنان ساختند. زماني بود كه فرانسه بر لبنان سيطره داشت. همان زماني كه بر الجزاير نيز حاكم بود. تاكنون هم فرانسه در مواقع و مقاطع مختلف ژست طرفداري از لبنان را به خود مي‌گيرد. مانند نجات دادن سعد حريري از بازداشتش در رياض. دولت فرانسه و روساي جمهور فرانسه هميشه نسبت به لبنان حساسيت داشته‌اند. پيوندي با لبنان داشته‌اند. براي سميناري در پاريس بودم مدير برند هرمس جمع ما را براي صرف شام و گفت‌وگو به آپارتمان فوق لوكسش دعوت كرد، گفت طبقه پايين كه ديديد پليس دم در آپارتماني روي صندلي نشسته بود. خانه ژاك شيراك، رييس جمهور سابق است. آپارتمان متعلق به خانواده حريري است. ژاك شيراك افتخاري در آن زندگي مي‌كند!

زندان خيام پس از استقلال لبنان در سال ۱۹۴۶ در اختيار ارتش لبنان قرار گرفته بود. اما پس از ۱۹۷۵ با آغاز جنگ‌هاي داخلي در لبنان و نفوذ و بهره‌برداري اسراييل از فضاي جنگ داخلي، زندان خيام توسط ارتش جنوب لبنان اشغال شد. مجاهدان امل و حزب‌الله و فلسطيني‌ها و مبارزان كمونيست را در اين زندان شكنجه مي‌كردند. به بند كشيده بودند. بسياري زير شكنجه كشته شدند. دچار نقص عضو شدند. اطلاعات اندكي در اختيار ماست. برخي روزنامه‌نگاران لبناني، فلسطيني در اين باره تحقيق كرده‌اند، گزارش‌هايي منتشر كرده‌اند مانند: محمد صفا، در كتاب «الحريه للمعتقلين» (بيروت:‌ دار الفارابي، ۱۹۹۵)؛ علي سرور، در كتاب «الخيام: شهادات حيه عن الإرهاب الصهيوني» (بيروت: منشورات تجمع معتقلي أنصار، ۱۹۸۸) و گزارش‌هاي سازمان عفو بين‌الملل، اطلاعات اندك و البته بسيار مهمي را به ما مي‌دهد. از طريق همين اطلاعات با نام‌هاي زندانياني روبه‌رو مي‌شويم كه در زندان خيام نابينا شده‌اند. حافظه خود را از دست داده‌اند. رواني شده‌اند. قدرت تكلمشان را براي هميشه از دست داده‌اند. ماجراي هر زنداني يك تاريخ و گويي يك رمان است.

 

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون