• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۲۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4985 -
  • ۱۴۰۰ دوشنبه ۴ مرداد

نقد فيلم «يهودا و مسيح» سياه به كارگرداني «شاكا كينگ»

خواب آخر

آريو راقب كياني

فيلم «يهودا و مسيح سياه» به كارگرداني «شاكا كينگ» كه براساس داستان زندگي فِرِد همپتون، رييس حزب پلنگ سياه ساخته شده است، فيلمي بيوگرافي محسوب مي‌شود كه دغدغه آن معضل و مصايب مربوط به نژادپرستي است. سينماي هاليوود كه پيش‌تر با فيلم‌هايي همچون «كشتن مرغ مقلد»، «12 سال بردگي»، «سلما» و... به نقد نژادپرستي و ريسيسم پرداخته است، اين‌بار با يك فيلم خوش‌ساخت ديگر كه قصه واقعي آن مربوط به سال‌هاي انتهايي دهه 60 ميلادي است، سعي در پرده‌برداري از وضعيت جنبش‌هاي مدني سياه‌پوستان در برابر پليس نژادپرست امريكا دارد. البته كه «يهودا و مسيح سياه» همان‌طور كه از نامش پيداست موضوعيت خيانت اونيل (با بازي لا كيت استنفيلد) به «فِرِد همپتون» و نقش او در دستگيري‌اش را آنچنان پررنگ كرده است كه مساله نژادپرستي در اين فيلم رتبه بعدي پرداخت روايت را از آن خود كرده است.  اما دنيل كالويا در اين فيلم در ايفاي نقش «فِرِد همپتون» چنان بي‌نقص عمل مي‌كند كه امكان باور‌پذيري تماشاگر و همذات‌پنداري با يك رهبر كاريزماتيك را به اوج خود مي‌رساند. حتي مي‌توان كيفيت بازيگري او را با سخنراني‌هاي فِرِد همپتون كه در انتهاي فيلم پخش مي‌شود مقايسه كرد و پي به ميزان تسلط او بر اين كاراكتر برد. فيلم به قدري در شخصيت‌پردازي كاراكترها بي‌نقص است كه حتي مي‌توان با شخصيت ضد قهرمان فيلم يعني اونيل نيز همراه شد. دومينيك فيش بك كه نقش «دبورا جانسون» به عنوان معشوقه «فِرِد همپتون» را عهده‌دار است، بي‌همتايي حضور يك كاراكتر شاعرپيشه را نسبت به زن انقلابي ديگر يعني كاراكتر «جودي» به رخ مي‌كشد. فيلم «يهودا و مسيح سياه» به خوبي نشان مي‌دهد كه شخصيت‌ها در شرايط و محيط يكسان كه در اينجا مربوط به انقلاب پلنگ‌هاي سياه مي‌باشد، چه رويكرد متمايزي از خود نشان مي‌دهند و در عين حال نشان مي‌دهد كه تا چه اندازه مي‌توان شخصيت‌ها را ساده و فارغ از پيچيدگي‌هاي قهرمان پردازانه به تصوير كشاند.  سينماي تاريخي اين حسن را دارد كه با شيوه روايت خود به صورت يك درام فاخر درآيد و اين فيلم كه دست به تاريخ‌نگاري در حوزه انقلاب سياه‌ها و مسائل پيرامون ائتلاف رنگين‌كمان‌ها (اتحاد با كراون‌ها) و درگيري‌هاي پيش آمده با گروه‌هاي نژادپرست سفيدپوست در راستاي فعاليت‌هاي ضدبرده‌داري را داشته است، از اين قاعده مستثني نيست. فيلم «يهودا و مسيح سياه» صرفا نمي‌خواهد به خرده‌خاطره‌ها چنگ بزند يا دست به بازسازي شعارزده آرمان خود بكند و بدل به فيلمي محتوازده تبديل شود، به ‌طوري كه حتي نسبت به شخصيت راوي خود كه همان «ويليام بيل اونيل» است جانب احتياط را درنظر مي‌گيرد و با بدبيني‌هاي نابجا و يكطرفه سعي در تخطئه عمل غيرانساني او را داشته باشد. از اين رو قضاوت اين كاراكتر كه مشخص مي‌شود جاسوس FBI بوده است را با توجه به سند تاريخي ارايه شده به مخاطب واگذار مي‌كند. 

فيلم «يهودا و مسيح سياه» با شعارهاي انقلابي مسيح سياهش (فِرِد همپتون) هيچ‌گاه دچار شعارزدگي نمي‌شود، چون فيلمساز درك درستي از لحظه‌مندي‌هاي فيلم خود داشته كه چگونه به شكلي قطره‌چكان حرف‌هاي مبارزاتي آدم‌هايش را به خورد مخاطب دهد. براي همين است كه سخنراني‌هاي فعالان سياسي فيلم بعد از پنجاه سال از اصل واقعه همچنان نمود عيني و بيروني دارد، «اينكه دولت هيچ كاري براي‌تان انجام نمي‌دهد» يا «جنگ سياست يا سياست جنگ كه منجر به تشديد تضادها مي‌شود» يا «هر جايي كه مردم باشند، قدرت هم هست!» صرفا در قامت گفتار و ديالوگ ديروزي تاريخ مصرف گذشته نمي‌گنجد و مي‌توان آن را بسط داد. البته كه در طول تاريخ «ويليام بيل اونيل»‌هاي فراواني بوده‌اند كه با خودزني‌هاي نژادي و غيرنژادي و با مزدور خبرچين بودن، دستمزد خوش‌خدمتي و آدم‌فروشي خود را (با دريافت كليد يك پمپ بنزين) دريافت كرده‌اند. همان‌هايي كه آزادي‌خواهي سياه‌پوستان را در خواب خوش كشته‌اند! 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون