• 1404 جمعه 6 تير
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 4884 -
  • 1399 سه‌شنبه 19 اسفند

نگاهي به كتاب «باكره سنجار»

زندگي در قلمرو گر‌گ‌ها

سارا معصومي

«آنگاه كه آيين داعش را ديدي، همه آيين‌هاي روي زمين را نفرين خواهي كرد.»

در خلاصه كتاب آمده: «باكره سنجار، روايت‌گر نسل‌كشي و پاك‌سازي ديني و قومي ايزديان در زمانه دشواري است كه چه‌ بسا حساس‌ترين و دشوارترين برهه تاريخ ايزدي‌گري نيز باشد. داستان هفتادوپنجمين كشتار و قتل‌عامي است كه با پشتوانه آموزه‌هاي افراطي عليه اين قوم صورت گرفته است. «باكره سنجار» به ما مي‌گويد كه چگونه در قرن بيست‌ويكم، زنان و دختران‌ به بردگي‌ جنسي و كنيزي گرفته و در بازارهاي برده‌داري به حراج گذاشته شدند.»
اين كلمات به هم چسبيده در مستطيلي كرم‌رنگ روي جلد كتاب شباهت دقيقي به آنچه قرار است در 500 صفحه پيش روي‌تان بخوانيد، ندارد و شايد هم دليل آن ناتوان بودن كلمات است. 
وارد بدرالسالم، نويسنده اين كتاب در مقدمه «باكره سنجار» را رمان مي‌خواند. كتابي كه در آن توصيف جنايت‌هاي داعش در سنجار به قلم واگذار شده و گاهي يادآوري اين حقيقت تلخ كه آنچه در اين كتاب مي‌خوانيد به تاريخي دور تعلق ندارد و درست بيخ گوش شما دركشور همسايه رخ داده، نفس‌تان را حبس مي‌كند.  
باكره سنجار، برخلاف عنواني كه برايش انتخاب شده و توصيف‌هاي كوتاهي كه از آن تاكنون منتشر شده تنها و تنها حكايت رنج دختران و زنان ايزدي نيست كه قرباني توحش داعش شدند بلكه نويسنده همزمان كه رنج دختران و زنان را در سنجار حكايت مي‌كند، آينه‌اي در دست به سراغ پسران و مرداني مي‌رود كه با يورش داعش در مقابل ربودن، تجاوز و قتل محبوب يا دختران‌شان به عاجزترين مخلوق‌ها بدل شدند.  زني آبستن كه داعش همسرش را مقابل چشمانش به فجيع‌ترين شكل ممكن سلاخي كرده و حال و روز سنجار را از گفت‌وگو با حيوانات جويا مي‌شود، نخستين مواجهه خواننده با اتفاق‌هاي تندي است كه نويسنده كم‌كم از آنها رونمايي مي‌كند. زني كه در طول داستان به نماد مقاومت و اميدواري به پايان اسارت سنجار تبديل مي‌شود و بار بر زمين نمي‌گذارد تا روزي كه سنجار رها شود. 
بدرالسالم همزمان با تبديل كردن زن آبستن به مغز داستان، «سربست» را به خواننده معرفي مي‌كند. پدري كه از ترس داعش فرار را بر قرار و نجات دختر نوجوانش ترجيح مي‌دهد اما با بازگشت به سنجار به دنبال تلافي گناهي است كه ترس نام دارد. «سربست» در طول داستان به راوي رنج مردان در سنجار تبديل مي‌شود. دست خواننده را مي‌گيرد و به چاهي مي‌برد كه در آن پدري، فرزندانش را از بيم داعش حبس كرده و به آنها آموخته كه براي زنده ماندن در تاريكي چاه، آواز بخوانند هرچند كه وعده «سربست» براي باطل شدن سحر به جان سنجار افتاده با آوازخواني هرگز محقق نشود. 
 در جاي ديگري به سراغ مرداني مي‌رود كه از بيم جان به ظاهر همراه داعش شدند اما در خلوت خانه از شرم اين همراهي و نامردي گريه مي‌كنند.  بدرالسالم تلاش مي‌كند در 500 صفحه كه گاه خواندنش از حوصله مخاطب نيز خارج مي‌شود از جنايتي پرده بردارد كه طبق گزارش‌هاي سازمان ملل به مرگ بيش از ۵۰۰۰ ايزدي منتهي شد و در نتيجه آن حدود 5 هزار نفر شامل تعدادي از دختران و زنان جوان ايزدي همچون غنايم جنگي به اسارت نيروهاي داعش در‌آمدند. زنان و دختراني كه مانند برده‌ها در بازار خريد و فروش شدند و هنوز هم از سرنوشت بسياري از آنها اطلاع دقيقي در دست نيست.  باكره سنجار، حكايت سكوت كركننده جامعه جهاني در برابر جناياتي است كه در سنجار رخ داد. 
حكايت مردمي كه به سنجار سنجاق شده بودند و هر صبح با اين پرسش بيدار شدند كه چرا جهان همچنان خواب است؟ باكره سنجار، روايت زنان و دختراني است كه بدرالسالم در جايي مي‌نويسد از خدا خجالت مي‌كشيدند بابت گناهاني كه خود قرباني آن بودند. 
داستان زنان و دختراني كه به كنيزي گرفته شدند و نواف خلف السنجاري مي‌گويد همه يخ‌هاي جهان نيز آتش افروخته شده درون سينه آنها را آب نخواهند كرد. 
  (رمان «باكره سنجار» اثر وارد بدرالسالم، با ترجمه ياسين عبدي، در ۴۹۳ صفحه، با تيراژ ۷۷۰ نسخه و با قيمت ۷۹ هزار و 500 تومان توسط بنگاه ترجمه و نشر پارسه منتشر شده است.) 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون