اصولگرايان زير عباي چه كسي به وحدت خواهند رسيد؟
اضلاع اصولگرايي گرفتار اضداد
گروه احزاب|حال و روز بد دست از سر اصولگرايان برنميدارد. هنوز و در حالي كه سرگيجه موفق نشدن در انتخابات رياستجمهوري را همراه خود دارند بايد براي انتخابات مجلس دهم برنامهريزي كنند؛ انتخاباتي كه شايد حكم حيات و ممات را براي جناح برخوردار از مواهب قدرت در پي داشته باشد. رهبران و مديران اصولگرا با ادراك و آگاهي از موقعيت شكننده و ريزش محبوبيت در طبقه اجتماعي هوادار خود ميدانند كه اگر نتوانند راهحلي براي باز كردن كلاف درهمتنيده و سردرگم خود بيابند شايد با راي اكثريت مردم در انتخابات مجلس پايگاه فعلي خود در قدرت را هم از دست خواهند داد و مجبور به واگذاري صندليهاي سبزرنگ پارلمان به رقباي سياسي خواهند شد.
همين است كه «اتحاد و ائتلاف» در سال جاري براي اصولگرايان از پس اضطرار و اضطراب است. با همين رويكرد است كه از هر گوشه و كنار اردوگاه اصولگرايي نوا و نداي وحدت به گوش ميرسد. اما راستنشينان سياسي هر چقدر در «وحدت گفتاري» مشكلي ندارند در «وحدت كاركردي» نشان دادهاند راهي سخت و صعب پيش رو دارند. مدعاي اين مدعي پابرجا ماندن همه اختلافات ميان بزرگان و گروههاي سياسي اين جناح است. از يك سو آيتالله مصباحيزدي و حاميانش در جبهه پايداري با پافشاري بر راهبرد انتخاباتي برتري اصلح نامقبول بر صالح مقبول به دنبال غربالگري اصولگرايي و تثبيت رويكرد خود هستند و از ديگر سو اصولگراياني همچون محمدرضا باهنر با اعتراف به واقعيات موجود در دنياي سياست از ضرورت رايآوري كانديداها و در متن قدرت باقي ماندن سخن ميگويند؛ نگاهي كه شايد تا حدي براي دبيركل جبهه پيروان خط امام و رهبري دردسرساز شده باشد. اين اما همه ماجرا نيست چرا كه سهگانه موتلفه- ايثارگران - جبهه پايداري بدون توجه به تلاش سيدرضا تقوي در مقام رييس شوراي سياستگذاري نماز جمعه براي وحدت اصولگرايان، اقدام به نشستهاي جداگانه و موازي كردهاند، همنشينيهايي كه تا به امروز بيش از آنكه براي رسيدن به فرمول و مكانيزم مشخصي براي يكي كردن اصولگرايان بوده باشد در راستاي حل اختلافات ميان اين گروهها بوده است:
اختلافاتي كه به نظر ميرسد بر سر تعيين اضلاع رهبري جريان اصولگرايي باشد. حزب موتلفه به عنوان مقتدرترين گروه سياسي اصولگرا و با در اختيار داشتن 270 دفتر استاني همواره معتقد به راهبري جناح اصولگرا توسط جامعتين (جامعه مدرسين حوزه علميه قم و جامعه روحانيت مبارز) بوده است و به نظر ميآيد به هيچوجه قصد عقبنشيني از اين خط قرمز خود را ندارد. جمعيت ايثارگران اما گويا به دنبال بهرهوري از برخي فقهاي سرشناس اين جناح و نه جايگاه جامعتين است. در اين ميان تكليف جبهه پايداري مشخص است. پايداريها همان راهي را ميروند كه سرانگشتان آيتالله مصباح نشان ميدهد.
سه رويكرد از سوي اين سه گروه سياسي اصولگرا بيترديد محل گفت و شنود مديران اين احزاب بوده و همچنان مشخص نيست كه به تفاهمي بر سر اينكه چه نهادي و اشخاصي فصلالخطاب جريان اصولگرايي باشند رسيدهاند يا خير؟ اين وضعيت اما بازهم همه ماجرا نيست چرا كه حاميان علي لاريجاني بيتوجه به همنشينيهاي سهگانه ايثارگران، موتلفه و پايداري به دنبال اقدامي مستقل در انتخابات مجلس هستند.
علي لاريجاني به عنوان مدير حزب رهروان ولايت گويا اعضاي رهروان را از حضور در جلسات همگرايي اصولگرايان منع كرده تا طي يكي دو ماه آينده از موقعيت اين حزب پردهبرداري كند. در اين ميان محمدباقر قاليباف و محسن رضايي هم چراغ خاموش و موتور روشن با يكديگر به اجماع رسيده و بي توجه به نشانههايي كه فقهاي جناح راست ميدهند، به تحركات سياسي خود ادامه ميدهند. اما شايد جالبترين تحركات انتخاباتي اصولگرايان منحصر به احمدينژاديهاست. جرياني كه گويا بيش از همه اصولگرايان، توان مالي و سازمان سياسي منسجم دارند. آشفتهبازار اصولگرايان زماني آشفتهتر ميشود كه نيروهاي مستقل و حاشيهنشين اصولگرا در سراسر كشور نسبت به بلاتكليفي رهبري اين جناح بهشدت اعتراض دارند و از اينكه طي اين سالها توسط مديران سياسي خود داخل بازي سياست نشدهاند، گلايه دارند. اين طيف خاكستري و معترض اصولگرا هم به نظر ميآيد به عنوان طبقه مستقلين اصولگرا ميتواند گره جديد بركلاف سردرگم اصولگرايان باشد.
اصولگرايان با اين خاصيت رنگينكماني مطالباتي و راهبردي همچون دانههاي يك تسبيح بينخ، پراكنده و متفرقند و به نظر ميآيد هيچ جرياني حاضر به عقبنشيني و پايين آوردن سقف مطالبات خود نيست و برادر بزرگتري در اردوگاه اصولگرايان نيست كه همه اصولگرايان از او حرفشنوي مطلق داشته باشند. اصولگرايان با اين همه اختلاف و تفاوت مطالبات چگونه و زير عباي چه كسي ميتوانند به وحدت برسند؟