كاسه جايي رود كه باز آيد قدح
سيد علي ميرفتاح
در خبرها آمده كه خريد و فروش راي در انتخابات شوراياري تهران تاييد شده و بر همين اساس آراي سه نفر كه اتفاقا راي بالايي هم داشتند باطل شده است. اولين سوالي كه به ذهن ميرسد اين است كه مگر منصب نمايندگي در شوراياري چقدر ارزش دارد كه اينطور برايش سر و دست ميشكنند و پول خرج ميكنند؟ حالا باز شوراي شهر، آدم فكر ميكند نمايندگياش قدر و قيمتي ميتواند داشته باشد اما در شوراياري آيا تراكمي هست كه بشود معامله كرد؟ آيا عضو شوراياري مجوزي ميتواند بگيرد يا سفارشي ميتواند بكند؟ تصور من اين بود كه بعضي معتمدين و ريشسفيدان محل براي اينكه باري از روي دوش همسايگان خود بردارند، داوطلبانه زير بار يك كار پرزحمت و طاقتفرسا ميروند و فوق فوقش براي در كردن اسمي و براي پايهگذاردن رسمي، خود را وقف عمل خير ميكنند. اما اينكه در اين «عمل خير» عدهاي باشند كه راي بفروشند و عدهاي باشند كه راي بخرند، معنياش اين است كه ما از مناسبات شهرمان بيخبريم و قدر و قيمت چنين منصبهايي را نميدانيم. ما قدر چه را ميدانيم كه اين چيزها را بدانيم؟ سر نمايندگيهاي بالاتر از اين هم همين است. گاهي براي انتخابات شورا يا مجلس شورا، هزينههايي ميشود و پولي به گردش درميآيد كه آدم حيرت ميكند. خريد و فروش به كنار؛ همين پول عادي و سرمايهاي كه خرج بعضي انتخاباتها ميشود معلوم ميكند ما از مرحله پرتيم و از هيچ چيز خبر نداريم و نميدانيم كه از يك من ماست نمايندگي چقدر ميشود كره گرفت. سر مجلس، در بعضي شهرها شنيدهام – و البته به تحقيق هم ثابت شده است- كه بعضي از كانديداهاي نمايندگي، ميلياردي هزينه ميكنند تا راي درست و حسابي جمع كنند و بر مسندي تكيه زنند كه به واسطه آن هم كلامشان نافذ شود و هم امضايشان. ما كه از همه جا بيخبريم در محاسبات عوامانهمان ميگوييم مگر يك نماينده چقدر حقوق ميگيرد يا چه بُرشي ميتواند داشته باشد كه حاضر است اين همه هزينه كند؟
اما مناسبات دنيا پيچيدهتر است و لابد هر چقدر پول بدهيد همانقدر ميتوانيد آش بخوريد. اينكه آش آيا حلال و طيب و طاهر است بحث ديگري است اينكه الان راي سه نفر از شوراياران را باطل كنند خوب است و باعث سربلندي است اما به موازات اين ابطال شايسته است يك گروه هم تحقيق و تفحص كنند كه اين پول به طمع تصاحب چه چيزي هزينه شده است. يعني فردا در شوراياري قرار است چه نصيبي ببرند كه امروز به خريد و فروش راي تن دادهاند؟ مجلس و شوراي شهر هم همين است. اين دوره كه گذشت و خوب و بد به فرجام رسيد. براي مجلس بعد خوب است از همين الان يك عده بازرس رصد كنند ببينند چه كسي بيش از حد معقول و متعارف دارد هزينه ميكند و اين هزينهها را از كجا ميآورد؟ هيچ پولداري - حتي اگر پول بادآورده داشته باشد - ريالي بيطمع هزينه نميكند. يا به طمع آخرت و مغفرت الهي خرج ميكند. يا به طمع سود بيشتر دنياي زنگينتر. سرمايهداري كه به كانديداي موردنظرش كمكهاي بلاعوض ميكند، معمولا بلاعوضِ بلاعوض اين كار را نميكند و به قول معروف «كاسه جايي رود كه بازآيد قدح». كاسه پرپول ميدهد اما شك نكنيد كه قدحي پرتر را انتظار ميكشد. البته منكر نيات خير نبايد شد اما راستِ حسيني كسي كه نيت خير داشته باشد آنقدر مورد خير سر راهش قرار دارد كه تبليغات نمايندگي تويش گم است. آنقدر صنم ريخته كه ياسمن تبليغات به حساب نميآيد. بهخصوص در بعضي شهرها و استانها مناسبات سازماني و اداري و مالي طوري است كه گروهي كثير چشم اميدشان به كانديدايي است كه ميخواهند با چنگ و دندان به مجلسش بفرستند. او آيا در صورت موفقيت جواب اين همه طلبكار را ميتواند بدهد؟ جوجههاي تازه سر از تخم درآورده را ديدهايد كه به پرنده مادر چطور نگاه ميكنند و چطور همواره منقارشان باز است كه مادر پرش كند؟ يك چيزي شبيه به همين تصوير در مورد ستادهاي انتخاباتي وجود دارد. يكي كار ميخواهد. يكي مثل سابق دنبال موافقت اصولي است. يكي وام ميخواهد. يكي اعتبار ميخواهد. يكي ميخواهد مشكلش حل شود. يكي ميخواهد مشكل رقيبش دو چندان شود. يكي ميخواهد اعتبار بستهاش باز شود، يكي هم ميخواهد اعتبار باز رقيبش بسته شود. يكي ميخواهد فلان طرح راي بياورد. يكي هم ميخواهد كه بهمان طرح راي نياورد... و خدا نكند كه نماينده دستش توي پوست گردوي ديگران باشد و به دلايلي ريشش جاي ديگر گرو باشد و بيملاحظه و بيتقاضا وبيتوقع ديگران نتواند قيام و قعود كند.