ادامه از صفحه اول
انرژي را دو نرخي نكنيد
سياست تثبيت قيمت شكست خواهد خورد و عوارض آن از جيب مردم پرداخت ميشود ولي از جيب نامحسوس مردم.
3- هرگونه تخصيصهاي موردي و برحسب امكانات و ثروت افراد، ناعادلانه و ظالمانه است و موجب افزايش نابرابري خواهد شد. آنان كه دنبال قطع يارانه ثروتمندان بودند و در اين راه خود را به آب و آتش زدند، كافي است كه بنزين و برق را به قيمت تمام شده به آنان بفروشند، 10 برابر يارانه دريافتي را از آنان پس خواهند گرفت. بنابراين تخصيص سهميه بنزين براي صاحبان خودرو و ناديده گرفتن بيش از نيمي از جمعيت كشور كه خودرو ندارند، عملي ظالمانه است و به افزايش نابرابري كمك خواهد كرد.
4- منافع ناشي از هرگونه اصلاحي در قيمتگذاري ارز و انرژي بايد حتما به طور مستقيم به جيب مردم برود تا با آن همراهي كنند. البته نه لزوماً همه منافع، ولي مطابق همان قانون يارانهها حداقل 50 درصد اين منافع بايد نصيب مردم شود و به آنان پرداخت گردد. بقيهاش ميتواند صرف توليدكنندگان و عرضهكنندگان آن خدمات و نيز امور اجتماعي مثل بهداشت و درمان، آموزش و امور شهر شود. اگر بخش قابلملاحظهاي از اين منافع مستقيماً به حساب مردم واريز نشود يك اشتباه مسلم است و با مخالفت عمومي مواجه خواهد شد. منافعي كه از سالها پيش در حال اتلاف بوده و كسي براي آنها دل نسوزانده، اكنون بايد در اختيار خود مردم قرار گيرد. نيازي به تقسيمبندي فقير و غني هم نيست و به همه پرداخت شود.
5- با چنين بستهاي ميتوان از بند سياستهاي نادرست ارزي و انرژي كه چهار دهه به دست و پاي خود پيچيدهايم بيرون آييم. بهطور قطع مردم از آن حمايت خواهند كرد و به نفع حكومت و جامعه نيز هست. بيش از اين نميتوان بر وضع نابخردانه موجود ادامه داد. اين سوراخي است كه حكومت در ايران، نه تنها بعد از انقلاب بلكه پيش از انقلاب هم بارها از آن گزيده شدهاند ولي دريغ از يك درسآموزي.
اما و اگرهاي يك سفر
زيرا مجموعه شرايط حاكم بر رابطه تهران- اسلامآباد پيشبيني نتايج اين سفر را سخت ميكند. در روابط ميان دو كشور برخي زمينههاي مثبت وجود دارد كه ميتواند به موفقيت مذاكرات دوجانبه منتهي شود و همزمان وجود برخي موانع كه ميتواند نتايج مثبت احتمالي سفر را با ترديد مواجه كند، نيز قابل كتمان نيستند.
مجموعه مسائلي كه اميدواري را براي مذاكرات خوب و موفقيتآميز ميان ايران و پاكستان افزايش ميدهد، به شرايط منطقهاي و بينالملل باز ميگردد.پاكستان نيز مانند ايران تحت تحريم قرار گرفته و هرچند حجم اين تحريمها با حجم تحريمهاي ايران قابل مقايسه نيست ولي اسلامآباد بهشدت براي تعديل سياستهايش در قبال افغانستان و هند از سوي واشنگتن تحت فشارقرار دارد. از آن طرف هند هم از فضاي اختلاف ميان پاكستان و امريكا بهرهبرداري لازم را ميكند و همين مساله نيز به اهرم فشار مضاعفي بر پاكستان تبديل شده است. در چنين شرايطي، فضا براي نزديكتر شدن تهران و اسلامآباد بسيار مساعد است و به نظر ميرسد كه دو كشور ميتوانند موانع و مشكلاتي كه ميان دو كشور به خصوص در بحث مناطق مرزي و امنيت مرزها وجود دارد را برطرف و به يك توافق در اين زمينه دست پيدا كنند. همزمان نبايد فراموش كرد كه بر سر روابط تهران- اسلامآباد موانع فراواني وجود دارد. عربستان يكي از همين موانع به حساب ميآيد. در حالي كه پاكستان و عربستان سعودي از مناسبات استراتژيك برخوردار هستند، ايران و عربستان در يك رقابت منطقهاي قرار دارند. شايد يكي از اهداف سفر عمرانخان به تهران سنجش فضا براي نوعي از ميانجيگري ميان تهران و رياض باشد. به نظر ميرسد كه اگر عمرانخان فضا را مناسب ببيند بحث ميانجيگري ميان ايران و عربستان را مطرح كند. به احتمال زياد در مذاكراتي كه عمرانخان چه در رياض و چه در سفر محمدبن سلمان وليعهد عربستان سعودي به اسلامآباد با سعوديها داشته از تمايل پاكستان براي ميانجيگري ميان تهران و رياض به منظور كاهش تنش ميان اين دو عضو منطقه سخن گفته است. البته اين موضوع قطعا تنها مساله در مذاكرات ميان ايران و پاكستان نخواهد بود، بلكه مسائل اقتصادي و تجاري ميان دو كشور نيز حائز اهميت هستند. ايران در حال تحمل تحريم اقتصادي بسيار جدي است و اين نكته قابل اغماض نيست كه شركتهاي بزرگ بينالمللي به سختي با ما در ارتباط هستند. در چنين شرايطي اين امكان وجود دارد كه پاكستان تبادلهاي تجاري با ايران را حفظ كرده و كالاهاي مورد نياز ايران را تامين كند. اگر در ايران واقعبينانه به مسائل نگاه شود ميتوانيم از فضاي مساعد كنوني براي تجارت با پاكستان بهرهبرداري لازم را بكنيم.
همزمان برخي اتفاقات در فضاي داخلي پاكستان ميتواند تا حدودي بر اين سفر تاثيرگذار باشد. طي روزهاي اخير يك حمله تروريستي در جاده مكران ميان گواتر و كراچي رخ داد و وزيرخارجه پاكستان آقاي قريشي ايران را در اين حمله متهم به كمكاري كرد. درباره صحت و سقم اين ادعا نميتوان به راحتي اظهارنظر كرد اما همين موضوع را هم ميتوان به اختلافنظرهاي دروني پاكستان مرتبط دانست. ناگفته پيدا است كه جناح طرفدار عربستان سعودي در پاكستان چندان راضي به سفر عمرانخان به تهران نبودند. و در نتيجه اين احتمال وجود دارد كه دستهايي در پشت پرده اين حملات را هدايت و عملياتي كرده باشند.
تغييرات در كابينه عمرانخان تحول داخلي ديگري است كه پيش از سفر نخستوزير به ايران صورت گرفت اما نميتوان ميان اين خانهتكاني سياسي و سفر به ايران ارتباط مستقيمي ايجاد كرد. حاكميت پاكستان در كليت آن نگاه مثبتي به رابطه با تهران و توسعه و ارتقا آن دارد. در شرايطي كه هند، پاكستان را به حمله اتمي تهديد كرده اسلامآباد به وجود روابط عادي و حسنه با ساير همسايگان نيازمند است. علاوه بر اين سابقه مناسباتي ايران و پاكستان نشان ميدهد كه دو كشور به لحاظ فرهنگي و مذهبي به يكديگر نزديك هستند. البته شايد بتوان گفت كه تغيير برخي وزرا و اعضاي كابينه كه قرار بود در اين سفر نخستوزير را همراهي كنند ميتواند تاثيري موقت و گذرا بر رابطه داشته باشد چرا كه به هرحال فردي كه پيشتر وزير بوده تجربه بيشتري در مباحث داشته يا ممكن است ديدگاه متفاوتي نسبت به ايران داشته باشد.