به بهانه انتشار آمار فروردين ماه تماشاگران مجموعههاي دولتي
با اعتماد مخاطب بازي نكنيم
بابك احمدي
آنچه از آمار فروش گيشه نمايشهاي روي صحنه در فروردينماه 98 برميآيد اين است كه سال تئاتر ايران با اقبال مردم به نمايشهاي روي صحنه آغاز شده و اين پيامي است كه ميتوان از ميان ارقام موجود در گزارشروابط عمومي ادارهكل هنرهاي نمايشي دريافت. براي نمونه نمايش «ملاقات» نوشته فريدريش دورنمات، با ترجمه، طراحي و كارگرداني پارسا پيروزفر كه اجراي خود را از هفته دوم اسفند 97 در سالن اصلي تئاتر شهر آغاز كرده تا روز جمعه 16 فروردين با پشت سر گذاشتن 18 اجرا، ميزبان 10982 تماشاگر بوده و چيزي حدود 620 ميليون تومان فروش گيشه را به نام خود ثبت كرده است. اقبالي كه شايد در ماهها يا سالهاي اخير جز انگشت شمار موارد تجربه نشده و از همين زاويه بوده كه بعضي كارشناسان و اهالي رسانه همواره نسبت به برنامهريزي مديران مجموعه نقدهايي وارد كردهاند. اينكه چطور امكان دارد برنامهريزي براي يكي از سالنهاي معتبر تئاتر پايتخت را به راحتي از ياد ببريم. البته سعيد اسدي و مديران پيش از او در تئاتر شهر نيز بعضا بر اين نكته تاكيد داشتهاند كه بر اساس سازوكارهاي موجود، مديريت مجموعه اصولا نميتواند نقش چنداني در خصوص برنامهريزي براي سالن اصلي ايفا كند و در اكثر مواقع بايد مجري سياستهاي مورد نظر ادارهكل باشد. با پذيرش اين استدلال فعلا از طرح پرسش پيرامون يكي از مهمترين مشكلات عرصه مديريت فرهنگي يعني ناتواني مديران در كسب و حفظ استقلال عمل و نظر ميگذرم. در نمونهاي ديگر نمايش «ساعت 8 در كشتي» به نويسندگي آلريچ هاپ با ترجمه حسين فداييحسين و كارگرداني مريم كاظمي طي 11 اجرا در تالار هنر با ظرفيت 240 نفر ميزبان 2064 تماشاگر بوده كه اين رقم تا زمان تنظيم گزارش است. يعني نمايش مريم كاظمي در مدت مذكور موفق شده حدود دو سوم ظرفيت سالن را پر كند كه نشانه مثبتي است. بله! تمام آمارها مثبت است و آنچه قصد بيانش را دارم دقيقا به همين مساله بازميگردد. لزوم بررسي جدي آمارهايي كه در سالهاي اخير از سوي روابط عمومي اداره كل هنرهاي نمايشي منتشر ميشوند. مقايسه ساده بين آمارهاي سه سال اخير نشان ميدهد تعداد تماشاگران تئاتر در سالنهاي دولتي تغيير چنداني نداشته و اين ابدا خبر مثبتي نيست. گرچه ميتوان تعداد تماشاگران سالنهاي خصوصي را نيز به اين جمع افزود و نتيجهاي متفاوت گرفت اما آنچه از تعداد مخاطبان سالنهاي دولتي برميآيد نشاندهنده يك سكون و توقف نگرانكننده است. اينجا به مسالهاي بازميگردم كه قبلا اشاره كردم. سلب اختيار از مديران سالنهاي دولتي و عدم استقلال راي آنها امكان افزايش ظرفيت را ميگيرد و زمان زيادي نميگذرد كه بهترين سالنهاي تئاتر پايتخت از جمله مجموعه تئاتر شهر دچار رخوت ميشوند، اگر تا اين لحظه نشده باشند. تجربه نيز نشان داده با گريز تماشاگر از سالنها به سختي ميتوان اعتماد آنها را جلب كرد.