• 1404 شنبه 17 خرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 4342 -
  • 1398 يکشنبه 25 فروردين

محل زندگي ويليام شكسپير در لندن كشف شد

نسبت خانه پدري شكسپير و ه. الف. سايه

بهار سرلك

 

 

پسر دستكش‌دوزي بود كه شهر تجاري و قرون ‌وسطايي‌ استرافورد را ترك كرد و رهسپار پايتخت شد تا يكي از بزرگ‌ترين نمايشنامه‌نويس‌هاي جهان نام بگيرد.

از اواخر قرن شانزدهم و زماني كه اهالي پايتخت انگلستان شاهد اجراي توانايي‌هاي ويليام شكسپير روي صحنه تئاتر لندن بودند، تا به امروز كسي نمي‌دانست اين نمايشنامه‌نويس در كدام محله لندن ساكن بود. حالا، حدود چهارصد سال پس از درگذشت شكسپير، مورخ تئاتري اين راز سر به مهر را گشود. اين مورخ تئاتر به تازگي ادعا كرده‌ خانه‌اي را كه اين شاعر و نمايشنامه‌نويس پرآوازه به هنگام نوشتن اثر «رومئو و ژوليت» در آن زندگي مي‌كرد، پيدا كرده ‌است. بي‌بي‌سي گزارش كرده است پيش از اين مشخص شده بود كه اين نمايشنامه‌نويس در سال‌هاي 1597 تا 1598 نزديك به ايستگاه خيابان ليورپول زندگي مي‌كرد اما حالا جفري مارش، مورخ تئاتر محل زندگي او را شناسايي كرده است. بي‌بي‌سي شواهدي را منتشر كرده است كه بر اساس آن شكسپير در خانه‌اي روزگار مي‌گذرانده كه حالا ساختمان 35 Great واقع در خيابان St Helen’s است. اين مكان ساختماني اداري است و جنب كليساي سنت هلنز قرار دارد. طبق تحقيقات مارش شكسپير مستاجر كمپاني «چرم‌فروشان» بود؛ اين كمپاني قدرت اول فروش چرم در لندن آن زمان به شمار مي‌رفت و صنفي بود كه تجارت چرم در دوره اليزابت را سروسامان داد. مارش كه مدير بخش تئاتر و نمايش موزه ويكتوريا و آلبرت است، درباره اين خانه مي‌گويد: «كشف مكاني كه شكسپير در لندن در آن زندگي مي‌كرد به ما درك بهتري از منابع الهامي كه براي زندگي و كارش داشت، مي‌دهد.‌ او كه چند سالي بود از استرافورد به لندن مهاجرت كرده بود، ساكن يكي از محله‌هاي ثروتمندنشين شهر شد و همسايه بسياري از چهره‌هاي مردمي مشهور، تجار بين‌المللي متمول، جامعه پزشكان و موزيسين‌هاي كاربلد شد. تجار اين محل در سراسر اروپا شناخته شده بودند و روابطي داشتند و پزشكان نيز به آخرين انديشه‌هاي پيشرو در دانشگاه‌هاي ايتاليا و آلمان دسترسي داشتند. زندگي در يكي از بهترين محله‌هاي لندن، جايگاه شكسپير را مستحكم كرد و توانست حرفه‌اش را بسط و گسترش بدهد و در همين حين در پي نشان‌واره‌اي خانوادگي و به فكر خريد خانه‌اي مجلل و گران در استرافورد باشد.» شايد شنيدن خبر پيدا كردن محله‌اي كه چهار قرن پيش خانه ويليام شكسپير بوده است، براي ما باورنكردني باشد. چون ديده‌ايم كه خانه صادق هدايت به انبار ضايعات بيمارستان بدل شد. ديده‌ايم خانه پدري فروغ تخريب شد. با اينكه خريد خانه نيما از سوي شهرداري كمي خيال‌مان را راحت كرد اما همين چند روز پيش بود كه عكس تخريب شدن خانه هوشنگ ابتهاج در شهر مادري‌اش رشت، دست به دست شد. البته كه اين عكس‌ها هم تاثيري آني دارند و بعد از ديدن‌شان همه‌ چيز را فراموش مي‌كنيم تا ماجراي بعدي خانه شاعر يا نويسنده ديگري با ميراث فرهنگي و شهرداري پيش بيايد. ماجراي خانه مادري ابتهاج هم از اين قرار است كه خردادماه سال 96 ميراث فرهنگي براي ثبت ملي اين خانه، درگير كاغذبازي‌هاي اداري شد. بعد براي اثبات اينكه اين خانه متعلق به خانواده ابتهاج است، از خود سايه مدد خواست. پس از آن نيز يكي از اعضاي شورا طرحي را تصويب كرد كه طبق آن شهرداري رشت ملزم به خريد خانه مادري سايه مي‌شد و بايد «بنياد شعر و غزل سايه» را در اين ملك پي‌ريزي مي‌كرد. تا اينجاي كار خيال‌مان بابت همه‌ چيز راحت شده بود و مي‌توانستيم قيد ديدن عكس رها شدن و تخريب يك خانه را بزنيم. تا اينكه يك سال گذشت و مديركل ميراث فرهنگي استان گيلان گفت پيگير ثبت اين خانه هستيم و از مالك خواسته‌اند براي خريد خانه فرصت بدهند. همين موقع بود كه توي دل‌مان خالي شد و حالا عكس خانه تخريب‌ شده سايه را دست به دست مي‌كنيم و آه مي‌كشيم. آيا چهارصد سال ديگر مورخي پيدا مي‌شود كه بتواند محل زندگي اين شاعران و نويسندگان ايراني را شناسايي كند؟

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون