لشكركشي گاه و بيگاه ايرانيها به صفحات مجازي چرا و از كجا شروع شد؟ چه زمان اين برهنگي فرهنگي از كف خيابان به عالم مجازي رسيد؟ براي اولينبار كدام شاخ فضاي مجازي دستور به حمله داد و استارت حملات ارتش سايبري را براي فارسيزبانان صادر كرد؟ خاستگاه اين اراذل كه در فضاي مجازي حريف ميطلبند كجاست؟
ژانر متفاوتي است، سبك زندگي شعبان بيمخها كه در عالم خود سير ميكنند و مردم و سرنوشتشان اهميتي ندارد. اينان زندگي تكبعدياي دارند كه براي ادامه دادنش به حيات چندزيستي تن داده و به هيچ قيمتي هم حاضر نيستند با هيچ چيز عوضش كنند. براي آنها كه از اصول خاصي پيروي ميكنند در بسياري از موارد مرغ تنها يك پا دارد، مگر اينكه پاي بيمختر از خودشان در ميان باشد و در عالم «تو نميري من بميرم» راضي شوند كه به واسطه مرام يا پول كوتاه بيايند. سامورايي درونشان منفعتطلبتر از اين حرفهاست كه اجازه ندهد هر كاري- كه دوست دارند- انجام ندهند!
از شعبان جعفري بيمخ تاريخ معاصر ما تا بيمخهاي قبلي و بعدي، اين افراد همواره تاثير خود را بر جامعه ايراني گذاشتهاند و سهلانگاري است اگر بيشتر از اينكه شاهد بوديم و هستيم مورد تحقيق و بررسي قرار نگيرند. اينان در جامعه ايراني حضور داشته و دارند و در دورههاي مختلف از آنها استفاده و سوءاستفاده شده است. اين افراد كه در ايران در دسته «لمپن»ها قرار ميگيرند با سركردگي شعبان بيمخ، كودتاي 28 مرداد را پيش بردند و در ادامه هم در برهههاي مختلف دست به كار شده و دشنه و زنجير به دست، بيمخ بودن خود را ثابت كردهاند تا خود ما نيز بارها ژانر وحشتي كه خالقاش بودهاند را به چشم ببينيم.
اصلا چرا بيمخ؟! آيا واژه بهتري نبود؟ لمپن از كجا وارد بازي شد، در حالي كه مفهوم غربي آن چيزي نيست كه در جامعه ايراني ميبينيم. در واقع ميتوان گفت از واژه لمپن تنها نام آن است كه ماهيت غربي خود را نگه داشته و از نظر مفهومي تا حدود زيادي ايرانيزه شده است.
ما در ايران در تمام حوزهها از جمله ورزش شاهد حضور بيمخهاي لمپن و لمپنهاي بيمخ هستيم كه سوار بر موج و استفاده ابزاري از ظرفيتهاي موجود به پيش ميروند و پيشتازي ميكنند. جالب اينكه با همه چيز و همه كس هم ارتباط دارند.
جامعه ايراني امروزه علاوه بر كف خيابان، شاهد حضور گسترده لمپنهاي بيمخ در صفحات مجازي است كه اينبار فرصت بيشتري براي اظهارنظر پيدا كردهاند، به قول دوستي فضاي مجازي هر قدر هم كه خوب بوده يك بدي بزرگ داشت و آن اينكه هر فردي كه در خانه خود هم اجازه اظهارنظر نداشته اين امكان را پيدا كرده كه در دنياي مجازي هر حرفي را هر طور كه دوست دارد بزند، از همينرو ميبينيم كه تا دري به تختهاي ميخورد و اتفاقي رخ ميدهد، حملات زننده خود را آغاز كرده و اينبار «تو بميري من نميرم»وار هر چيز كه هست و نيست را زير سوال ميبرند تا حماسهاي جديد را به نام خود ثبت كنند، بدون هيچ منطق و توجيهي. كودتايي كه اين روزها با بهرهگيري از دنياي مجازي كه در قاموسشان نميگنجد و تا حدود زيادي در نقطه مقابل كمال معرفتيشان قرار دارد، تبديل به دشنهاي در دستشان شده تا ناجوانمردانه به هر كس و هر چيزي كه ميخواهند هجوم ببرند؛ حال هدايت شده يا نشده. همواره استفاده و سوءاستفاده زيادي از اين بيمخها شده و ميشود؛ چرا؟ اين را ميتوان از نامي كه براي آنها كه در اين ژانر اجراي نقش ميكنند- گذاشته شده- فهميد؛ بيمخ!
گاهي وقتها آدم با توجه به نوع حملاتي كه به صفحه مجازي افراد ميكنند، احساس ميكند كه اگر دستشان به فرد مورد نظر برسد همچون «آندرس اسكوبار» به ضرب گلوله او را خواهند كشت. اسكوبار مدافع بختبرگشته تيم ملي كلمبيا در جام جهاني 1994 امريكا بود. او در مسابقهاي كه با تيم ميزبان داشتند براي جلوگيري از نفوذ امريكاييها تكل ميرود؛ اما از شانس بد او توپ با برخورد به پايش وارد دروازه كلمبيا شده و اين اشتباه به قيمت از دست دادن جانش تمام ميشود. كلمبياييها ميگفتند اسكوبار پول گرفته و اين تكل را زده تا توپ به دروازه خودي برود. باري، وقتي كلمبيا از جام حذف شد و به خانه بازگشت، اسكوبار توسط مافياي كلمبيا كه گويي روي برد تيم كشورشان شرط بسته بودند با شليك 10 گلوله از يك اسلحه كاليبر 38 كشته شد.
اولينبار كه خيل عظيم ايرانيها در فضاي مجازي راه افتادند و در اصطلاح «اتك» زدند در واليبال بود، بازي ايران و ايتاليا در ليگ جهاني با حاشيه و كلكل همراه شده و ايوان زايتسف بازيكن لهستانيالاصل ايتاليا روي مخ ايرانيها رفته و سعي ميكرد جواب كلكل ايرانيها را با تحقير تيم كشورمان در زمين بازي دهد. بعد از شكست ايران، احتمالا يك نفر كه «كريستف كلمب»وار در حال گشت و گذار در شبكه اجتماعي فيسبوك بود به آدرس صفحه زايتسف برخورد و بعد كه فهميد چه كشفي كرده آن را با ديگر ايرانيها به اشتراك گذاشت تا اين مورد آغازي باشد بر حملات وارثان شعبان بيمخ بر صفحات مجازي چهرههاي معروف. بعد از آن خيليها گشتند دنبال اين كاشف تا به او بگويند «چيطوري ايراني؟!» اما تا بيايند اين سردار صادركننده حملات را پيدا كنند، كاشفان ديگري از راه رسيده و دستور حملات بيشتر و بزرگتر را دادند تا اينكه اين موضوع تبديل به يك اپيدمي در بين شاخهاي ايراني حاضر در فضاي مجازي شد كه تقريبا بعد از هر اتفاق مهمي اتك به صفحات مجازي افراد را در دستور كار قرار دهند.
بعد از بازي ايران و آرژانتين و شكست دقيقه آخري تيم ملي در جام جهاني 2014 برزيل، گروهي از كاربران گسيل شده و صفحه اينستاگرام «مسي» را به خاك و خون كشيدند. اين حملات به قدري وخيم بود كه بسياري از بزرگان در داخل ايران نسبت به اين حركت ناشايست واكنش نشان دادند. مرحوم جمشيد مشايخي در راس آنها خواستار اين شد كه به ديدار مسي رفته و از دل او دربياورد. البته كه حملات مربوط به آن بازي به اينجا ختم نشد و از آنجايي كه «ميرولاد مازيچ» داور بازي صفحهاي در فضاي مجازي نداشت، گروهي اقدام به درست كردن صفحهاي به نام او كردند تا مردم هميشه حاضر در فضاي مجازي به اين دشمن مجازي اتك بزنند؛ حركتي كه آن نيز در ادامه تبديل به يك عادت شد تا هر فردي كه نيت حمله به او ايجاد ميشد و صفحهاي در فضاي مجازي نداشت، توسط سوءاستفادهكنندگان ايراني داراي صفحه مجازي با كلي دنبالكننده شود، بدون اينكه روحش از اين موضوع خبر داشته باشد.
البته كه لمپنهاي مجازي قبلتر فرناندا ليما مانكن بازيگر و مجري زن مراسم قرعهكشي جام جهاني 2014 برزيل را هم مورد لطف گسترده خود قرار داده بودند. در هنگام پخش مستقيم قرعهكشي در حالي كه تلويزيون صحنههاي قرعهكشي را به خاطر لباس او سانسور ميكرد، عادل فردوسيپور پس از مواجهه با اصرارهاي مكرر مهدي مهدويكيا مبني بر پخش مراسم گفت: «بگذاريد بگويم، لباس خانمي كه در مراسم روي صحنه حضور دارد، خيلي منشوري است.» پس از اين اتفاق ايرانيها به صفحه او در فيسبوك حمله كردند و او را با الفاظ زشت مورد تهديد قرار دادند. در پي اين اقدام او صفحه خود در فيسبوك را بست و درگفتوگويي با فرانس۲۴ گفت: «نظر من به خاطر كامنتهاي توهينآميز نسبت به آنها تغيير نكرده و من همچنان به فرهنگ و همه انسانها احترام ميگذارم.»
پس از اين تجربه ايرانياني كه نگران قرعهكشي جام جهاني 2018 بودند، وقتي متوجه شدند يك زن قرار است مجري مراسم قرعهكشي باشد پيشدستي كرده و به صفحه «ماريا كوماندنايا» رفته و از او درخواست كردند كه لباس مناسبي در مراسم بپوشد تا بتوانند مراسم قرعهكشي را نگاه كنند.
ماريا نيز به اين درخواست واكنش مثبتي نشان داد و لباس مناسبي پوشيد تا ايرانيان بعد از قرعهكشي يك بار ديگر به صفحه او رفته و در حماسهاي ماندگار از او تشكر كنند.
كوماندنايا نيز پس از پايان مراسم قرعهكشي با انتشار متني در صفحه توييتر خطاب به مردم ايران نوشت: «مردم ايران، راضي هستيد؟»البته كه در همان مراسم و بعد از اينكه «كافو» نام ايران را از داخل قرعهها بيرون كشيد تا در گروه مرگ قرار گيرد، دوستان باز دست به كار شده و بازيكن اسبق تيم ملي برزيل را با يكي از بزرگترين چالشهاي زندگياش مواجه كردند.
حمله ميليوني به طراح لباس پيش پا افتاده و كودكانه كاروان ايران در المپيك 2016 برزيل يكي از ماندگارترين اتكهاي ايرانيان در صفحات مجازي بود. اين حملات آن قدر بزرگ و گسترده بود كه كميته ملي المپيك شبانه تصميم به تغيير لباسها گرفت و لباسهاي قبلي كه تعدادشان هم كم نبود را يكجا نابود كرد. كاربران طراح خانم را از نزديكان علي كفاشيان رييس سابق فدراسيون فوتبال معرفي ميكردند.
«ويليامز» داور استراليايي ديدار ايران و عراق در جام ملتهاي آسيا قرباني ديگري بود كه لشكر سايبري ايران او را نيز بينصيب از حملات خود نگذاشت و كاري كرد تا او نيز قيد صفحات مجازي را بزند. البته اين فعاليت فقط دامن رقباي ايران و داوراني كه رقابتهاي تيمهاي ايراني را قضاوت ميكنند، نگرفته و زوايايي ديگر هم دارد، به نحوي كه به نظر ميرسد، دوستان به دنبال صادر كردن اين فرهنگ هستند. رفقا در جريان جام ملتهاي 2016 اروپا و بعد از بازي فينال بين پرتغال و فرانسه حمله بزرگي به صفحه «ديميتري پايه»- كه باعث مصدوميت «كريستيانو رونالدو» و خروج او از زمين شد- كردند. اينان صابونشان را به تن «سرخيو راموس» بازيكن رئال مادريد- كه در فينال ليگ قهرمان اروپا بين رئال و ليورپول «محمد صلاح» را مصدوم كرد- هم زدند و مدافع تيم ملي اسپانيا را بسيار قلقلك دادند.
در جام جهاني 2018 روسيه هم اولين حمله به صفحه «عزيز بوهدوز» مدافع تيم مراكش كه گل به خودي زد را كردند. مردم عزيز به صفحه بازيكن تيم حريف رفته و با خوشمزگي تمام از او- كه با ضربه سر خود حكم به پيروزي ايران داده بود- تشكر ميكردند. بيچاره بوهدوز.
فرد بعدي كه انتظار ميرفت مورد لطف قرار گيرد، «آندرس كنها» داور اروگوئهاي- كه براي بازي ايران با اسپانيا انتخاب شد- بود. صفحه اينستاگرام او بسته بود اما بسياري براي او پيام دوستي فرستاده بودند ولي انگار يكي به كنها گفته بود كه حواسش را جمع كند و ايرانيها را به اينستاگرام خود راه ندهد. در واقع بايد گفت اين داور شانس آورد وگرنه او نيز بايد قيد صفحه مجازي خود را ميزد و ديگر آن آدم سابق نميشد.
شايد اگر كمكداور ويديويي كه در جام جهاني روسيه براي اولينبار به كمك داوران آمده، صفحه مجازي داشت، حالا ايرانيها ركورد جديدي از حملات خود به او ثبت ميكردند.
«پيكه» بازيكن تيم ملي اسپانيا و «شكيرا» همسر بيگناه او نيز در دسته قربانيان لمپنهاي بيمخ قرار گرفتند. البته «راموس» و «كاستا» مدافع و مهاجم زننده گل هم بينصيب نماندند.
وقتي ميگويم اين دوستان آتش به اختيار دستشان نميرسد وگرنه آن كار ديگر ميكنند، اين ادعا زماني كه شب قبل از بازي سراغ هتل محل اقامت «رونالدو» رفتند تا او را زابراه كنند بر همگان اثبات شد. رونالدوي خوشخيال كه لب پنجره آمده بود و به هواداران خود اشاره ميكرد كه لطف داريد، ممنون برويد ميخواهم بخوابم، فردا وقتي با چشماني خوابآلود پشت توپ قرار گرفت تا پنالتي بزند، تازه متوجه شد كه از كجا خورده است. در واقع آن پنالتي را شب قبل ايرانيها جلوي هتل از كريس گرفتند نه بيرانوند در دروازه. حال بماند كه بعد از بازي، دوستان در صفحه رونالدو او را كم گوشمالي ندادند.
آخرين حمله در جام جهاني كه از همان بازي اول در مقابل مراكش شروع شد و به نوعي گل به خودي به حساب آمد، حمله به «سردار آزمون» مهاجم تيم ملي بود. رفقا اينبار نيز آتش به اختيار عمل كرده و تصاوير سردار را در سطح شهر پاره كردند و آن قدر به او اتك زدند كه آزمون با انتشار متني از تيم ملي خداحافظي كرد.
در همين جام ملتهاي اخير كه به ميزباني امارات برگزار شد هم ايرانيهاي فعال در دنياي مجازي واقعيتهاي زيادي را به تيمهاي ديگر نشان دادند و يكي از آنها حمله اشتباهي به صفحه دونده ژاپني بود. ايران كه در نيمهنهايي جام ملتهاي آسيا با نتيجه 3 بر صفر به ژاپن باخت، مثل هميشه و پس از شكست، لشكر زامبيهاي مجازي ايران به پيجهاي اينستاگرام كشور برنده حملهور شدند.
يكي از عجيبترينها حضور در پيج اينستاگرام سوگورو اوساكا بود. او كه دونده دوي ماراتن است از حملات اين لشكر مجازي در امان نماند؛ اما چرا؟ چون او را با يويا اوساكا، بازيكن تيم ملي ژاپن اشتباه گرفته بودند. نكته جالب ماجرا اينجا بود كه سوگورو اساكو نسبت به كامنتهاي ايرانيان واكنش نشان داد و پاسخ آنها را با عذرخواهي داد و نوشت: «من يك سوءتفاهم هستم.»
چندي پيش تيمهاي منچسترسيتي و برايتون در چارچوب ديداري از مرحله نيمهنهايي جام حذفي انگليس به مصاف هم رفتند كه در نهايت سيتيزنها با تك گل دقيقه 4 گابريل خسوس پيروز شده و به فينال راه يافتند. در جريان اين مسابقه و در يك صحنه عليرضا جهانبخش لژيونر ايراني، برايتون با كايل واكر مدافع انگليسي منچسترسيتي درگير شد و بازيكنان دو تيم آنها را از هم جدا كردند.
اتفاقي فوتبالي كه بارها و بارها در بازيهاي مختلف ليگهاي اروپايي و آسيايي رخ داده است؛ اما متاسفانه موضوع به داخل زمين ختم نشد و كاربران ايراني فضاي مجازي بار ديگر با اقدامي ناشايست به صفحه اينستاگرام واكر حمله كردند به گونهاي كه در پست آخر او 17 هزار كامنت توهينآميز ثبت شد! نكته عجيبتر جايي رقم خورد كه بسياري از كاربران ايراني ابتدا فرد ديگري را به اشتباه مورد حمله قرار دادند. اين فرد كه با حجم زياد فحاشيها به زبان ايراني مواجه شد، با گذاشتن يك استوري حملهكنندهها را متوجه اشتباهشان كرد و آدرس درست پيج كايل واكر اصلي را در اختيار كاربران ايراني قرار داد.
از آخرين حملات يك اتك داخلي است كه پس از تعطيلي برنامه 90 شكل گرفته و صفحات مجازي محمدحسين ميثاقي و محمدرضا احمدي را مورد لطف قرار داده كه باعث شد ميثاقي به كل كامنتهاي خود را ببندد و احمدي هم كامنتهايش را محدود به دنبالكنندگان خود كند كه البته اين باعث نشده تا او از انتقادات در امان بماند، چرا كه جواد كاظميان كه از دوستان مجازي او در اينستاگرام بوده زير يكي از پستهاي احمدي نوشته بود: «آقاي احمدي درختي رو كه افتاده تبر نميزنند. از شما اصلا انتظار نداشتيم.» تا 12 ساعت اين كامنت زير پست احمدي بود و سه هزار و دويست لايك هم خورده بود، اما در نهايت احمدي آن را پاك كرد و حالا هم فقط 8 كامنت كه از او تعريف و تمجيد كردهاند را باقي گذاشته است.
روز جمعه نيز عملياتي بزرگ در حال شكلگيري بود كه البته قبل از آغاز لو رفته و خنثي شد، چرا كه محسن فروزان، همسر و پدرش خيلي زود متوجه نيت حملهكنندگان شده و كامنتهاي خود را بستند تا قبل از اينكه حملات صفحات مجازيشان را تسخير كند، به اين غائله پايان دهند.
حمله از آنجايي داشت شكل ميگرفت كه محسن فروزان دروازهبان تيم تراكتورسازي با دريافت 3 گل بد، از تيم سپيدرود منجر به شكست 3 بر يك تيم تبريزي مقابل تيم رشتي شد. هواداران پرتعصب هم كه كار تيم را خراب ديدند، بر اين باور بودند كه فروزان تباني كرده، از همين رو ابتدا به محل هتل و بعد پاي پرواز تيم تراكتور رفته و با جملات ركيك فروزان را مورد عنايت قرار دادند. در ادامه هم قصد داشتند به صفحات مجازي او، همسر و پدرش حمله كنند كه با اقدام به موقع آنها در اين امر ناكام ماندند. البته اسكرينشاتي كه در آن جملاتي زننده بين همسر محسن و هواداران رد و بدل شده دست به دست ميچرخد؛ اما احتمال اينكه اين اسكرينشات ساختگي نباشد، كم است. اينطور كه به نظر ميرسد، اپيدمي اتك تمامي ندارد يا دستكم تا فرهنگسازي در اين زمينه صورت نگيرد حالا حالاها شاهد حملات در فضاي مجازي خواهيم بود، پس مراقب باشيد يك وقت پا روي دم ارتش ميليوني سايبري لمپنهاي هميشه در صحنه نگذاريد.
بعد از بازي ايران و آرژانتين و شكست دقيقه آخري تيم ملي در جام جهاني 2014 برزيل، گروهي از كاربران گسيل شده و صفحه اينستاگرام «مسي» را به خاك و خون كشيدند. اين حملات به قدري وخيم بود كه بسياري از بزرگان در داخل ايران نسبت به اين حركت ناشايست واكنش نشان دادند. مرحوم جمشيد مشايخي در راس آنها خواستار اين شد كه به ديدار مسي رفته و از دل او دربياورد. البته كه حملات مربوط به آن بازي به اينجا ختم نشد و از آنجايي كه «ميرولاد مازيچ» داور بازي صفحهاي در فضاي مجازي نداشت، گروهي اقدام به درست كردن صفحهاي به نام او كردند تا مردم هميشه حاضر در فضاي مجازي به اين دشمن مجازي اتك بزنند.