هواداران نساجي با شعار عليه سرمربي سپاهان جنجال به پا كردند
«من مافيا هستم!»
علي ولياللهي
ورزشگاه وطني قائمشهر يكي از سختترين دژهايي است كه در فصل اخير ليگ برتر فوتبال ساخته شده است و هيچ يك از تيمهاي بزرگ نتوانستهاند از آن جان سالم به در ببرند. هر تيمي كه به وطني آمده امتياز از دست داده و برگشته. با اين حال هر قدر زمين چمن مصنوعي ورزشگاه وطني زبر است و قرمزپوشان اين تيم مستحكم، روي سكوها وضعيت به شكل ديگري است. آنجا فقط شور است و هيجان و عشق به تيم خودي و فوتبال. عشق به تيم شهر خسته كه امسال توانسته است آرزوي ديرين قائمشهري را برآورده كند و در ليگ برتر توپ بزند. همه تيمهايي هم كه راهي اين ورزشگاه ميشوند از جو عالي روي سكوها گفتهاند. با اين حال عصر روز جمعه، در بازي تيمهاي نساجي و سپاهان، سكوهاي قرمزپوش روي ديگري از خودشان نشان دادند و همگان را شگفتزده كردند. وقتي يك سمت ورزشگاه فرياد ميزد: رييس مافيا كيه؟ و سمت ديگر پاسخ ميداد: امير قلعهنوييه! اين شعار كه به نظر ميرسيد از قبل هماهنگ شده است، حسابي سرمربي سپاهان را عصباني كرد و او مراتب اعتراضش را به كادر فني نساجي و مديران اين باشگاه اعلام كرد و در آخر بازي نيز از حضور در كنفرانس خبري سر باز زد. هرچند همه اعضاي كادر فني نساجي و مديران اين تيم حركت تماشاچيان را محكوم و آن را جهتدهي شده دانستند، اما بازخورد اين شعارها در فضاي مجازي آنچنان مورد مذمت قرار نگرفت و عده زيادي از هواداران تيمهاي مختلف، مخصوصا رقباي سپاهان به حركت نساجيچيها واكنش مثبت نشان دادند.
اگر بخواهيم نگاهي تاريخي به روند امير قلعهنويي داشته باشيم بايد برگرديم به سالهاي خيلي دور. آن قدر دور كه شايد حتي فيلم و عكسي هم از آن روزها يافت نشود. اما در خاطرات افراد زيادي نقشهايي برجسته ترسيم شده است كه هنگام بازگو كردنشان آدم را به فكر فرو ميبرد. قلعهنويي زماني كه راهي استقلال شد خيلي زود پلههاي ترقي را طي كرد و همان زمان معمول بود كه ميگفتند امير راه و روش صعود از نردبان موفقيت را خوب بلد است. اين البته فينفسه چيز بدي نيست. خيليهاي ديگر هم بودهاند كه خيلي زود متوجه اين نكته شدند كه تنها مسير موفقيت در فوتبال ايران حضور در مستطيل سبز نيست و بازيكنان حرفهاي بايد حواسشان به خارج زمين و روي سكوها و رسانهها هم باشد. اما شايد امير قلعهنويي آنجايي با بازخورد منفي مواجه شد كه اين شايعه به وجود آمد كه او زيرآب مرحوم ناصرخان حجازي را در استقلال زده و سكوها را عليه او بسيج كرده است. اين ذهنيت كه به نوعي در ناخودآگاه برخي هواداران رخنه كرده است، آن قدر عميق شد كه برخي هواداران استقلال هنگامي كه ناصرخان در بيمارستان به شدت بستري بود و قلعهنويي براي عيادت به آنجا رفته بود، مانع از حضور او بر سر بالين حجازي شدند. دسيسههاي احتمالي قلعهنويي عليه حجازي حتي در مستند «من ناصر حجازي هستم» به كارگرداني نيما طباطبايي و تهيهكنندگي امير رفيعي نيز منعكس و باعث شد ژنرال استقلاليها از تهيهكننده اثر شكايت كند و حتي چند روز نيز فيلم را به توقيف ببرد.
قلعهنويي هنگامي كه توانست نيمكت آبيپوشان پايتخت را از آن خود كند، داستانهاي زيادي را نيز به همراه خود وارد فوتبال كرد. قلعهنويي با استقلال به افتخارات زيادي دست پيدا كرد اما هميشه حرف و حديثها پشت او و تيمش زياد شنيده ميشد. شايعاتي نظير اينكه سرمربي استقلال با بازيكنان حريف رابطه برقرار ميكند و از آنها ميخواهد كه رفتاري مطابق ميل او داشته باشند به گوش ميرسيد. حرف و حديثهايي كه هيچگاه هم ثابت نشد. ماجراي سوتي محرمنژاد، بازيكن شموشك مقابل استقلال كه به گل عنايتي منجر شد، محروميت عجيب ابراهيم توره در فصل 88-87 كه به عدم بازي اين بازيكن مقابل استقلال منجر شد، انتقال ميثم بائو از شهرداري تبريز به استقلال كه برخيها ربطش ميدهند به محروميت خودخواسته اين بازيكن مقابل استقلال در فصل قبلش يا مصاحبه جنجالي گوران لاوره، بازيكني كه چند هفته در استقلال بود و بعد از تيم خارج شد. لاوره گفته بود: «امير قلعهنويي كه در ايران 5 جام به دست آورده درست همانند «دون كورلئونه» در فيلم پدرخوانده عمل ميكند. او در اوكراين به من گفت كه چه انتظارهايي دارد و وقتي به ايران بازگشتيم او با من صحبت كرد. در آن زمان شايد فكر ميكرد براي اينكه من را در تركيب قرار داده بايد پولي به او بپردازم.» اينها نمونههاي انگشتشماري از اين شايعات است كه دهان به دهان ميچرخد. حتي خيليها نوشتند و گفتند كه وقتي قلعهنويي از استقلال جدا شد و صمد مرفاوي، دستيار فصل قبل او جايگزينش شد، اين مربي سابق استقلال بود كه اجازه نداد تيم مرفاوي نتيجه بگيرد. شايعهاي كه آن قدر براي لااقل خود مرفاوي رنگ و بوي حقيقت گرفت كه باعث كدورت بين او و قلعهنويي شد.
همچنين در فوتبال ايران افرادي هستند كه شمشير را براي قلعهنويي از رو بستهاند. نمونهاش محمد مايليكهن كه از هر فرصتي براي تخريب قلعهنويي استفاده ميكند. مايليكهن هميشه به سطح سواد قلعهنويي و عدم موفقيت اين مربي در آسيا، به زعم مايليكهن جايي كه ديگر نميشود با باندبازي نتيجه گرفت، اشاره ميكند و او را گروهبان قلندري خطاب ميكند. البته از آن طرف نيز قلعهنويي، مايليكهن را فردي كه داراي سلامت روان نيست، معرفي ميكند! يا مثلا محمد تقوي، پيشكسوت استقلال و مربي سابق تراكتور كه وقتي اسم قلعهنويي ميآيد، ميگويد: من درباره اين آدم هيچ حرفي ندارم كه بزنم! آخرين درگيري قلعهنويي با ساير افراد فوتبالي نيز برميگردد به اواخر سال قبل كه داوران عليه او موضع گرفتند و فغاني در واكنش به اينكه قلعهنويي گفته بود من از چهار داور نميگذرم، چرا كه آنها دو يا سه قهرماني را از من گرفتند، پاسخ داد: كسي كه از پشت پرده حرف ميزند، خودش اينكاره است! اظهارنظر فغاني با حمايت جامعه داوري همراه شد. با اين حال فغاني بعدا اعلام كرد كه منظورش قلعهنويي نبوده و او حرفش را كلي زده است. البته خود قلعهنويي نيز در به وجود آمدن جو منفي عليه خودش بيتقصير نبوده است. چه آن بار كه وقتي با سوالات خبرنگاران مواجه شد با چشم به شيوه پدرخوانده به يكي از محافظانش كه نامش علي بود، اشاره معنادار در مورد آن خبرنگار كرد و چه وقتي كه در كنفرانس خبري بازي استقلال و داماش در فصل 92 به شوخي يا شايد هم جدي در پاسخ خبرنگاري كه او را مربي بزرگي دانست، گفت: «من مافيا هستم!»
امير قلعهنويي در كنار همه حواشي فوتبالياش، نشان داده است كه در مورد اتفاقات رخ داده در كشور نيز حساس است. قلعهنويي در زمان رياستجمهوري احمدينژاد چندين بار علنا به سياستهاي او مخصوصا در حوزه ورزش انتقاد كرد. وي همچنين در زمان انتخابات با پستهاي حمايتي از خاتمي و روحاني وجهه سياسي خودش را نشان داد و از مردم خواست در انتخابات شركت كنند. قلعهنويي همچنين بارها و بارها از مطالبه حضور زنان در استاديوم حمايت و از عدم اجازه حضور بانوان در ورزشگاه انتقاد كرده است. او همچنين واكنشهايي به مسائل اجتماعي نظير گراني و حتي كثيف شدن رود كارون توسط مردم داشته كه همه اينها باعث شده است قلعهنويي در ديد هواداران فوتبال جايگاهي متفاوت نيز داشته باشد.
امير قلعهنويي با پنج قهرماني در ليگ برتر با استقلال و سپاهان و 3 نايب قهرماني، پرافتخارترين مربي ليگ برتر است. او با استقلال به جمع چهار تيم پاياني جام باشگاههاي آسيا نيز راه يافته و در تنها تجربهاش روي نيمكت تيم ملي تا مرحله يكچهارم نهايي جام ملتها بالا رفته است. قلعهنويي به زعم بسياري از كارشناسان راه نتيجه گرفتن در فوتبال ايران را به خوبي بلد است و گرچه شايد اين روشها، پيشرفته و نزديك به فوتبال روز دنيا نباشد، اما به شكلي موثر در ليگ ايران جواب ميدهند. قلعهنويي امسال نيز با سپاهان به شدت در كورس قهرماني قرار دارد و فعلا با چهار امتياز كمتر نسبت به پرسپوليس صدرنشين، در جايگاه سوم قرار دارد. با تمام اين افتخارات شايد خيلي سخت باشد كه بتوان موفقيتهاي اين مربي را صرفا به پاي زد و بندهاي خارج از فوتبال نوشت. به عنوان مثال قلعهنويي حتي فصل قبل با تيم ذوبآهن اصفهان كه چندان هم متمولانه ساخته نشده بود، توانست نايب قهرمان ليگ بشود و تيمش را از مرحله گروهي ليگ قهرمانان بالا بكشد. اما اينكه چرا در ذهن برخي هواداران فوتبال چنين جا افتاده است كه قلعهنويي با باندبازي و ارتباطات پشت پرده توانسته است به موفقيت برسد، جاي سوال دارد. اينكه چرا هواداران نساجي كه به مهماننوازي مشهورند، اينچنين صراحتا و بيپرده عليه سرمربي سپاهان شعار ميدهند، عجيب است. با ذكر اين نكته كه نميتوان تماما شعارهاي هواداران نساجي را خط داده شده قلمداد كرد. با تمام اين تفاسير، بدون شك تنها مرجعي كه ميتواند در اين خصوص ورود يا اظهارنظر كند، كميته اخلاق و كميته انضباطي و دستگاههاي قضايي و امنيتي هستند و تا زماني كه چيزي ثابت نشده باشد، تمام حدس و گمانها در حد يك نظريه باقي خواهد ماند. حتي همين شعار هواداران شهر خسته.