دستاوردهاي يمن از يك جنگ بد
عفيفه عابدي/ زماني كه بهار عربي از تونس و مصر آغاز شد، سرمايههاي سعودي توانستند مسير سيل انقلابي را از يمن و بحرين به ليبي و سوريه عوض كنند. در آن زمان رياض همزمان با شارژ مالي جنگ در سوريه، مقداري هم هزينه سياسي براي انتقال قدرت مديريت شده در يمن پرداخت تا قيام مردمي يكي از فقيرترين كشورهاي منطقه به حاشيه رانده شود.
اما اكنون با وجود آتش جنگي كه شخص سعودي در يمن برافروخته، نام اين كشور و شرايط سياسي و اجتماعي نابرابر در آن به سرخط خبرهاي بسياري از رسانههاي جهان تبديل شده است. اگر چه اين جنگ كه قطعا با كشته، مجروح و آواره شدن هزاران و ميليونها نفر همراه ميشود، اتفاق نامباركي است، اما شايد از وجهي پيامدهايي را رقم بزند كه نقطه عطفي در تاريخ ملت يمن، منطقه و جهان شود.
به هر حال بهرهبرداري از خون بيگناهان واقعيت تلخي است كه بايد با آن كنار آمد، همانگونه كه به واسطه تجاوز 50 روزه اسراييل به غزه، سرانجام ميلياردها نفر در جهان فهميدند غزه يك زندان بزرگ براي ميليونها نفر است. اكنون بسياري در جهان كمكم متوجه اين نكته ميشوند كه در سايه دخالتهاي خارجي و تماميتطلبي داخلي، بخش قابل توجهي از جامعه يمن به حاشيه رانده شده و در فقر و گرسنگي به سر ميبرند و مشاركت دموكراتيك در سرنوشت يمن و توسعه حق اين مردم است.
از سوي ديگر در حالي كه اغلب رسانههاي جهان در گزارشهاي تحليلي و خبري خود انگيزه عربستان سعودي از تجاوز نظامي به يمن را مقابله با ايران عنوان ميكنند، خواندن بسياري از تحليلها از شرق تا غرب، به ويژه در رسانههاي امريكايي اين حس را به خواننده ميدهد كه اگر نام نويسنده از اين تحليلها حذف شود، شايد اينگونه تجسم شود كه اين تحليل يك ايراني يا يك حامي منطقهاي ايران است. اغلب ناظران بينالمللي تجاوز نظامي عربستان سعودي به يمن را با تمام توجيهات سعودي و سكوت بينالمللي نامشروع و محكوم به شكست ميدانند.
جستوجوي نام ويتنام و يمن در جستوجوگرهاي اينترنتي نيز نشان ميدهد چقدر از يمن به عنوان ويتنام عربستان سعودي ياد ميشود و اغلب تحليلگران بر اين باورند كه جنگ در يمن، زمينهاي براي تقويت افراط گرايان القاعدهاي و داعشي و خطري براي صلح و ثبات منطقهاي و جهاني است.
با اين حال به دلايل گوناگون راهبردي كه منطق سياست ايجاب ميكند درباره آن نگفت و ننوشت، قدرتهاي بينالمللي ناگزير از حمايت لفظي يا سكوت راهبردي در برابر عربستان سعودي شدهاند. درباره اين دلايل شايد بتوان همين چند ماه ديگر نوشت يا احتمالا وقتي چند سال ديگر اسناد طبقهبندي شده اطلاعاتي قدرتهاي منطقه و جهان براي عموم منتشر شد، اين دلايل را كشف كرد. اما به هر حال صادركنندگان تسليحات جهان حداكثر بهرهبرداري را از اين جنگ ميكنند و دلارهاي سياه سعودي را به حساب خود واريز ميكنند.
اما در چنين شرايطي جنگ در يمن چون همه تحولات ديگر از اين نوع، اسير عوامل و روندهايي است كه ميتواند از كنترل بازيگران و ناظران آن خارج شود. به نظر ميرسد اين عوامل و روندها در بحران يمن نيز در حال خودنمايي است. افزايش دامنه فعاليت القاعده يمن و حتي حمايت آنها از حملات ائتلاف عربي به اين كشور، نشان ميدهد گمانه زنيهايي كه در چند سال گذشته، از همپوشاني منافع برخي كشورهاي منطقه با گروههاي تروريستي وجود داشت، چندان بيراه نبوده است.
به هر حال اكنون صداهايي براي برقراري شرايط گفتوگو و مذاكره ميان طرفين درگير به گوش ميرسد. هر چند هنوز چشماندازي براي آتشبس سياسي در يمن وجود ندارد. اما اين جنگ نيز به هر حال تمام ميشود و نميتواند تا ابد ادامه يابد. چه بسا با وجود برخي گمانهزنيها درباره ورود جنگ به صحنه تقابل زميني، به نظر ميرسد ائتلاف عربي قادر به همراه ساختن افكار عمومي با خود، براي جنگ زميني طولاني مدت نخواهند بود. همانگونه كه سرانجام باراك اوباما، رييسجمهوري امريكا نيز عنوان داشته، كشورهاي عربي بيش از نگراني از جانب يك رقيب قدرتمند منطقهاي بايد نگران شرايط داخلي خود باشند.
جنگ يمن سرانجامي جز بازگشت به ميز مذاكره نميتواند داشته باشد. در واقع اين جنگ هم به هر حال به واگذار كردن يمن سوخته در دستان مردم جنگ زده و قرباني اين كشور منجر ميشود تا درس عبرتي كه سياستمداران از جنگهاي گذشته عراق و افغانستان، بحرانهاي سوريه و ليبي نياموختهاند، تكرار شود. انكار و چشم پوشي از مطالبات سياسي- اجتماعي گروههاي اجتماعي، ميتواند شعلههاي جنگ داخلي را برافروزد.