با آويني در غربت زيستهام
كساني هم هستند كه ظاهر آراسته و موجه دارند و همه خوبيها را به خود ميبندند و حتي از نام نيك نيكان بهرهبرداري ميكنند و اگر لازم شود در ستايش فضيلت داد سخن ميدهند. اما اگر پرده برافتد بوي باطنشان شهري را متعفن ميكند. من كه گاهي، بهخصوص در سالهاي اخير فتنه و آزمايش، در تنهايي خود احساس غربت ميكردم و ميشنيدم كه بعضي از دنياداران ظاهرساز و فرصتطلبان رياكار چهها ميكردند و ميگفتند، به ياد دوستي دوستاني مثل آويني ميافتادم و خود را تسلي ميدادم.
وقتي اشخاص از دنيا ميروند به پاي ميز داوري فراخوانده ميشوند؛ اما در اينجا هم محكمه مردم درباره ايشان حكم ميكند و اين داوري بيمناسبت با داوري آنجا نيست. در تشييع پيكر پاك آويني حكم ديگران را در مورد او ديديم و شنيديم.
رحمت خدا بر او و آفرين بر پدر و مادري كه او را پروردند و سلام و تسليت به خانوادهاي كه در عزاي اين مظهر شرف نشستهاند و تحيت و تهنيت به ايشان كه ديدند كه خلقي در عزاي عزيزشان شريكند و ميتوانند درد مصيبت را با ايشان تقسيم كنند.