ادامه از صفحه اول
هيچ محدوديتي وجود ندارد
نقل و انتقال و توسعه فناوريهاي متعارف موشكي را در حد و اندازه نقل و انتقال تكنولوژي تسليحات غيرمتعارف محدود كنند. ولي تاكنون نتوانستند چنين كنوانسيونهايي را كه بتواند اين محدوديتها را اعمال كند به وجود آورند. از همين رو در حوزه بينالملل مقرراتي نداريم كه كشوري را در خصوص توسعه توان دفاعي و موشكي خود محدود يا ممنوع كند. در دهه 1990 نيز چنين تلاشهايي در قالب كلوب پاريس صورت گرفت تا بتوانند ايران را به سمت اين محدوديتها سوق دهند. ولي در مجموع نظام با اين موضوع مخالفت كرد. البته بخشهايي بودند در سيستم كه تلاش ميكردند ايران به اين كلوب بپيوندد اما اين اتفاق رخ نداد. با شروع مذاكرات هستهاي نيز اروپا و امريكا با يكديگر تلاش داشتند كه ايران را ذيل يك رژيم خلع سلاحي گسترده قرار دهند و هدف آنها محدود كردن توانمندي ايران بود. اما مساله اينجاست كه در طول بيش از 30 سال گذشته جمهوري اسلامي ايران از هيچ به يك قدرت بسيار حايز اهميت و قابل توجه، موازنهساز، برتريساز موشكي در منطقه تبديل شده است. ايران اكنون نه فقط در سطح منطقه بلكه فراتر از آن به عنوان يك قدرت متعارف موشكي و تقريبا بدون معادل در سطح كشورهاي منطقه تبديل شده است. اما در مقطع كنوني و به خصوص پس از برجام كاملا قابل پيشبيني بود كه مساله تلاش غرب براي كشاندن ايران به يك نوع گفتوگوهايي شبيه گفتوگوهاي هستهاي كه هر نوع محدوديتي را بتواند براي ايران در پنج فاكتور ايجاد كند. اين پنج مورد شامل برد، دقت، قدرت، حجم و نقل و انتقال ميشود. آنها تلاش داشتند ايران را وارد مسيري كنند كه محدوديتهايي را در اين زمينهها ايجاد كنند. اما هر چند در اين زمينه تلاشهاي فراواني صورت گرفته اما تاكنون اتفاقي رخ نداده است. بنابراين چنين گفتهاي شايد نامربوط نباشد كه غربيها از تجربه برجام بسيار وسوسه شدهاند كه يك برجام موشكي را براي ايران تحميل كنند. اما تاكنون چنين اتفاقي رخ نداده است.
روز گذشته نيز دريابان شمخاني، دبير شوراي عالي امنيت ملي در سخناني عنوان كردند كه ما نه براي توسعه برد و نه براي توسعه دقت موشكهاي خود محدوديت تكنولوژيك و علمي نداريم. در نظر داريم كه افزايش ضريب دقت را در موشكها در دستور كار داشته باشيم اما برنامهاي براي توسعه برد موشكها نداريم. چنين موضوع به آن معناست كه رنج دسترسي موشكهاي ما از هرآنچه كه اكنون هست و غرب از آنها اطلاع دارد بنا نداريم آن را توسعه بدهيم. اين يك پيام حسن نيت است. اين به عبارتي ميتوان تلقي كرد وقتي بنايي براي افزايش برد موشك نداريم پس حساسيت غرب، حساسيت بيموردي است. زيرا موضوعي براي افزايش برد در دستور كار نيست. موشكهاي ما اكنون خطري براي اروپا و فراتر از آن نيست. از همينرو دليلي براي گفتوگو وجود ندارد. شايد كساني پيدا شوند كه از سخن آقاي شمخاني چنين تفسير كنند كه شايد جايي كساني به هر دليلي گفتوگوهايي داشتند انجام ميدادند معطوف به آنچه وزيرخارجه فرانسه چند روز پيش بيان كرد و او به عنوان يك خبر عنوان كرده بود كه گفتوگوهاي ما در زمينه موشكي در حال رسيدن به نتايجي است. بنده از پشتپرده اظهارنظر وزير خارجه فرانسه اطلاعي ندارم اما ميتوان تفسير كرد كه شايد افرادي با مجوز يا بدون مجوز در حال گفتوگوهايي هستند. سخن آقاي شمخاني اين كد را به طرف مقابل ميدهد كه اساسا ما بنايي براي افزايش رنج و برد براي موشكهايمان نداريم كه گفتوگوهايي انجام شود. پيشتر نيز حدود دو سال پيش يادداشتي را نوشتم كه در آن نظرات طرفداران گفتوگو با غرب بر سر توانمندي موشكي و مخالفان گفتوگو با غرب بر سر توان موشكي را نقد كردم. در اين موضوع بايد پهنه گستردهاي از ملاحظات بايد در نظر گرفته شود كه پاسخ ملي به اين موضوع داده شود كه آيا اساسا ضرورتي براي پاسخ دادن به تمايل گفتوگوي غرب در زمينه موشكي را پاسخ داد يا خير؟ به هر حال به نظر بنده سخن آقاي شمخاني كاملا واضح است. معنا آن نيست كه توسعه نميدهيم و گفتوگو نميكنيم. اما معناي آن، اين است كه هيچ محدوديتي تكنولوژيكي و صنعتي براي توسعه دقت موشكها و برد آنها نداريم. كما اينكه هيچ محدوديت حقوقي وجود ندارد. اما جمهوري اسلامي اعلام ميكند كه بنا ندارد از آنچه فعلا برد موشكي كه تاكنون تعيين شده آن را افزايش دهد.
رشد چگونه ايجاد ميشود؟
اين در حالي است كه ايشان اقتصاددان هستند و ميتوانستند كمي علميتر در خصوص اين گزارش صحبت كنند كه با توجه به فشاري كه بر دوش ايشان است و از طرف ديگر آمارهاي مربوط به كاهش صادرات نفت و زمزمههاي تمديد نشدن معافيت خريداران نفت، بايد كمي منصفانهتر به واكنش ايشان نگريست.نكته ديگري كه بايد به آن اشاره كرد، منابع و ملزومات رشد اقتصادي است. سرمايه، ثبات و منابع مالي، از مهمترين ابزارهاي ايجاد رشد اقتصادي است. در شرايطي كه نسبت سرمايهگذاري به نرخ تشكيل سرمايه در اقتصاد منفي است، رشد چگونه ايجاد شود؟ درست است كه دولت ميتواند با ورود ماشينآلات و تجهيزات توليدي، قدري از سرمايهگذاري را انجام دهد، اما ظرفيت اينگونه سرمايهگذاريها، كم است. بايد سرمايهگذاران در اقتصاد فعال شوند. سرمايهگذاران نيز زماني فعال ميشوند كه ثبات و اطمينان در اقتصاد يك كشور وجود داشته باشد. پس اگر بخواهيم به رشد اقتصادي بالاتري برسيم يا حداقل از رشد اقتصادي منفي نجات يابيم، بايد محركهاي مورد نظر را فعال كنيم. محركها در اقتصاد ايران، علاوه بر سرمايهگذاري، منابع انساني نيز هست. دولت بايد با دقت و ممارست بيشتري در اين حوزه عمل كند. رفتارهاي احساسي و واكنشهاي ناگهاني، پنهان يا پاك كردن صورت مساله است و ممكن است اين به ذهن افراد متبادر شود كه اركانهاي مختلف تصميمگيري كشور برنامهاي براي رتق و فتق امور ندارند. در صورتي كه بارها اعلام شده است كه براي كاهش اثرات تحريمها برنامه دارند. پس با انكار جلوي تاثير واقعي اين برنامهها را نگيريم.