• 1404 شنبه 14 تير
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 4140 -
  • 1397 يکشنبه 31 تير

تقيه به عشق مردم!

جواد طوسي

يكي از تبعات جامعه‌اي كه به شكل روبنايي و متظاهرانه دم از ارزش‌ها و اخلاقيات مي‌زند، چندشخصيتي شدن آدم‌ها و رشد بيمارگونه ريا و سياهكاري است.

كار به جايي مي‌رسد كه اين‌گونه رفتار و خصايص به يك نوع مهارت تبديل مي‌شود و براي موفق بودن و در صحنه ماندن ‌بايد اين اصول و قواعد را بلد باشي.

عادي شدن اين وضعيت و فرو ريختن قبح آن زماني نگران‌كننده و هولناك مي‌شود كه مي‌بيني رفته‌رفته جامعه فرهنگي و رسانه‌اي ما نيز در معرض اين آسيب‌پذيري قرار مي‌گيرد.

اينجاست كه تو به عنوان يك مخاطب و شهروند پاكباخته،‌احساس خلأ و بدبيني و عدم اعتماد مي‌كني.

يعني در يك رابطه متعارف و دوطرفه، در وهله اول به رسانه و الگوهاي فرهنگي هنري‌اش اعتماد مي‌كني و ناخودآگاه حسي عاطفي و سمپاتيك نسبت به آنها (به فراخور علايق و دغدغه‌ها و خاستگاه‌هاي فردي و اجتماعي و طبقاتي‌ات) پيدا مي‌كني.

ولي يكباره در تيتر درشت صفحه اول نشريات و فضاي مجازي با اخبار و حرف و حديث‌هاي مختلف و متناقض روبه‌رو مي‌شوي و همه آن تصاوير ذهني‌ات به هم مي‌خورد.

از نگاهي روانشناسانه و در عين حال جامعه‌شناختي، مقوله «حرف تا عمل» مي‌تواند موضوع مهم اين‌چنين جوامعي
باشد.

آيا يك هنرمند و فرهنگساز و مجموعه افرادي كه قابليت سلبريتي شدن دارند، ‌بايد همچون يك قاضي عادل و پاكدامن در بُرد ارتباطي و زندگي شخصي و مناسبات اجتماعي‌شان عمل كنند، يا تناقض و خدشه‌پذيري در موردشان بلامانع است؟

بحث اساسي در اين حوزه‌ها كه تشخص فردي و اجتماعي را در پي دارد، محبوبيتي است كه «محدوديت» را در رفتار و خصايص و شيوه زندگي كردن اقتضا مي‌كند.

فيلمسازي كه سنگ اصول و اخلاقيات و عدالتخواهي را به سينه مي‌زند، بازيگر و مجري و خواننده‌اي كه به هر مناسبت و از هر تريبوني از جامعه انساني و «آي آدم‌ها» مي‌گويد و با مظلوم و مستضعف و بلاديده ابراز همدردي مي‌كند و در برابر ظلم و بي‌عدالتي و خيل محروم‌مانده از آب و هواي پاك و سالم برمي‌آشوبد و لب به اعتراض مي‌گشايد، چگونه مي‌تواند نقش بازي كند و در خلوت و زندگي شخصي‌اش آدمي بي‌خيال و خوشگذران و رفاه‌طلب باشد و به ريش خلق‌الله بخندد؟

هر چقدر اين گونه آدم‌ها بتوانند ماهرانه از اين رو به آن رو شوند و با همه بازي كنند و سرمستانه بر زرنگي‌هاي‌شان
قهقهه بزنند، يك جا كم مي‌آورند و قافيه را مي‌بازند.

آنجا كه با خود در آينه رخ به رخ مي‌شوند. آنها ممكن است ابتدا در يك خودفريبي آني باز خنده سر دهند و آرام بگويند: «تو ديگه چه ... هستي»، اما قطعا در درون‌شان حسي توام با انزجار ريشه خواهد كرد و چقدر بد و جانكاه است، اين حس عذاب‌آور و مشمئزكننده كه به درونت چنگ مي‌زند...

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون