«وضعيت قرمزِ اخلاق اجتماعي»
به خصوص كه يك كاراكتر فرعي و خط قصه برآمده از آنكه در بحران اين زوج و بسط پيدا كردن مساله شخصي آنها به معضل سقط جنين، نقش دارد بسيار دير وارد قصه ميشود. به همين دليل نيمه پاياني فيلم با بار درام و اطلاعات بيشتري نسبت به نيمهابتدايي پيش ميرود درحالي كه بخش آغازين با ريتم كندتر بيشتر به بحران دروني اين زوج ميپردازد.
«در وجه حامل» نيز با محور قرار دادن بحران زندگي يك زوج از طبقه فرودست جامعه كه متاثر از نابساماني اقتصادي جامعه است، يك زن ميانسال را در روند حل بحران پيگيري ميكند كه همراه با آسيبشناسي ظريف حضور زن در سطوح زيرين جامعه نيز هست.
مهري زني است كه در يك محيط امن به كار مشغول است اما با بيماري و زمينگير شدن شوهر، درگير حل و فصل مسائل مالي او شده و مجبور ميشود در محيطهاي مردانه حضور پيدا كند.
هرچند اين خلاصه داستان ميتواند يادآور فيلم ماندگار «سگكشي» بهرام بيضايي باشد اما وجه تمايز فيلم كاميار اين است كه آگاهانه از زاويه نگاه منحصر به فرد بيضايي كه متوجه فريبكاري شوهر و صحنهسازي براي به صحنه كشاندن زن و حل و فصل مشكلاتش از طريق او است، فاصله گرفته و از همان ابتدا با تمهيد بيماري ناگهاني و ناتواني شوهر، صورت مساله را به خوانش مورد نظر خود از اين موقعيت تغيير ميدهد.
مهري زني است كه در عين رسوب نگاه اخلاقمداري كه ريشه در خاستگاه و سبك زندگياش دارد، به شكلي باورپذير در عمق بحران به دنبال باز كردن گره از راههاي قانوني و اخلاقي است اما در پايان نه تنها اين باور او خدشهدار ميشود بلكه به شكل عيني نيز دچار آسيب و خدشه جسمي ميشود.
اينجاست كه فيلمساز همچون فيلم اولش، باز هم نوك پيكان علت معضل اجتماعي را متوجه خدشهدار شدن چارچوبها و اصول اخلاقي در بحران اقتصادي كرده و هشدار خود را نسبت به وضعيت قرمز اخلاق اجتماعي به شيوهاي دراماتيك اعلام ميكند.
خط اصلي قصه به واسطه حضور كاراكترها و خطوط فرعي به تدريج واجد شاخ و برگهايي در جهت بسط بحران مركزي ميشود كه به شكلي هوشمندانهتر از «مرداد»، به اندازه بسط يافته و در بزنگاههاي مناسب با خط اصلي پيوند برقرار ميكنند. همين ويژگي باعث شده فيلم واجد درامي سرراست و روان و همراهي برانگيز در عين وامداري به رئاليسم تلخ اجتماعي باشد.
نقشآفريني ژاله صامتي در نقش اصلي فيلم نيز به جهت خلق و پرداخت جزيينگرانه كاراكتر روي كاغذ و خوانش هماهنگ نويسنده - كارگردان و بازيگر از اين شخصيت، تبديل به كاراكتري سمپاتيك، ملموس و باورپذير شده كه يكي از امتيازهاي انكارناپذير فيلم است.
استمرار كاميار در بسط دغدغهمنديهاي اجتماعي خود با نگاهي اخلاقمدار بر بستر درامهايي كه در روايت، اجرا و... روندي رو به رشد و پيشرفت دارند، اين اميدواري را ايجاد ميكند كه كارنامه فيلمسازي اين كارگردان نقاط اوج قابل تاملي پيش رو داشته باشد.