وقايعنگاري يك مرگ از پيش اعلام شده
علي كربلايي
هرنان كرسپو كه مهمان تلويزيون ايتاليايي مدياست بود، در مورد حذف آرژانتين گفت: «تورنمنت براي آرژانتين مانند كتاب گابريل گارسيا ماركز بود؛ وقايع نگاري يك مرگ از پيش اعلام شده. در چنين شرايطي، نااميدي كاملا طبيعي است اما اگر بخواهيم روراست باشيم، رسيدن ما به مرحله يك هشتم نهايي هم يك معجزه بود. در حقيقت، ما حتي حضورمان در جام جهاني هم كاملا به لطف لئو مسي بود. » ديدگاهي بسيار دقيق و ظريف. وقايعنگاري يك مرگ از پيش اعلام شده، روايتي روزنامهنگارانه است از كشته شدن جواني به نام سانتياگو ناصر به دست دو برادر؛ مرگي كه بعد از گذشت بيش از بيست سال هنوز دست از سر شاهدانش برنداشته؛ مرگي از پيش اعلام شده كه همه از آن خبر داشتند. در حقيقت نه تنها حذف آرژانتين، كه حذف پرتغال هم يك مرگ از پيش تعيين شده بود. سلسائو مانند آلبيسلسته در كوران رقابت با اسپانيا، مراكش و ايران جانش تمام شد. معلوم بود كه يك ضربه كاري ديگر كافي بود تا كار اين تيم تمام شود. خوششانسي هميشه درِ خانه را نميكوبد. جام جهاني محلي نيست كه بتوان تا پايان راه به بخت و اقبال دل بست. حتي نبوغ كوارشما و ديماريا هم چيزي از تيم نبودن پرتغال و آرژانتين كم نكرد. مدافعان پابهسن گذاشته طبيعتا نميتوانند تورنمنت سنگيني مثل جام جهاني را تاب بياورند. پهپه و ماسكرانو روزگاري مرد اول دفاع دو غول فوتبال باشگاهي جهان بودند، اما در سالهاي آخر فوتبالشان براي حضور در جام جهاني شايد مفسران بهتري ميبودند تا مدافعان مياني واقعي و كاذب. هافبكهاي اين دو تيم خسته بودند. هيچكدام فصل بسيار سخت و فشردهاي نداشتند، اما از انگيزه كافي براي درخشش برخوردار نبودند. با وجود رويكرد متفاوت دو مربي، نتايج يكساني كسب شد اما كسي شگفتزده نشد. هيچكس خبر حذف اين دو را با تيتر «شوكهكننده» منتشر نكرد. چون همه از قبل ميدانستيم اين اتفاق رخ خواهد داد، در موردش نميتوانستيم حرفي بزنيم، يا حداقل ميخواستيم حرفي نزنيم. آلوارو آربلوآ تمام جامهاي معتبر را كسب كرده است. يعني از ليگ قهرمانان و ليگ برتر و لاليگا بگيريد، تا يورو و جام جهاني. حضور در تيمهايي كه اين عناوين را كسب ميكنند افتخار كوچكي نيست. اما كسي سبك او را نميپسنديد. همچنان از او با تمسخر ياد ميكنند. اما شايد كسي به اين فكر نميكند كه آربلوآ يك همتيمي خوب بود. همتيمي خوب نعمتي است كه رونالدو و مسي در تيم ملي از آن بيبهرهاند. لازم نيست ستاره باشند، كسي كه به عنوان يكي از بيست و سه فوتباليست برتر سرزمينهايي مثل پرتغال و آرژانتين برگزيده شده، تمام حداقلهاي لازم را دارد. پس كافي است يك مرد كاردان بالاي سر تيم باشد تا بتواند حداكثر بهره را از تواناييهاي اين تيمها بكشد. سنپائولي قيد آسهايي مثل ديبالا و ايكاردي را زد، چون در مغز كوچك و تاكتيكهاي محدودش جايي براي آنها نمييافت. سانتوس با ستارههايي در خط هافبك و حمله تيمش، كه ميتوانستند از عهده بازي تكنيكي مقابل قدرتيهاي اروگوئه بربيايند ترجيح داد دفاع كند. مقابل تيمي كه تخصصش بهره گرفتن از تك حملههاست. معمولا خطرهاي اروگوئه در اين جام زياد نبودند، اما درصد بهرهوري بالايي داشتند. فرانسه هم كه سرعت و تكنيكش زبانزد است، چرا بايد خلأهاي بيست، سي متري نصيبش شود تا راحت دروازه را باز كند. انگار حضور ستارههايي مثل رونالدو و مسي، بار رواني سنگيني براي مربيان ملي دارند و اكثر آنان از عهده اين ماموريت برنميآيند. بله، پرتغال و آرژانتين مردند و ما در حال وقايعنگاري اين مرگ از پيش اعلام شده هستيم. مرگي كه همه ميخواستند تا لحظه تماشاي آن پيش بروند بعد باورش كنند. آرژانتين تيم نبود، حذف شد. آلمان تيم نبود، حذف شد. تمام تيمهايي كه نقطه ضعفهايي برجسته داشتند حذف شدند. احتمالا تا پايان يك چهارم اكثر حدس و گمانها تمام ميشود. اما چيزي كه از الان مشخص است اين كه كريس رونالدو و مسي در جمع بهترينهاي جام 2018 نخواهند بود.