فلسطين؛ زخم كهنه
احسان شمس
در خاورميانه، زخمي است كه از پايان جنگ جهاني دوم هنوز پابرجاست. مساله فلسطين و تشكيل دولت اسراييل، كشور متحده عربي به رهبري جمال عبدالناصر و شكست آنان در جنگ 6 روزه، تفرقه ميان اعراب و جمعه سياه در اردن، مرگ مشكوك ناصر و پايان اسطورهها، جنگ يوم كيپور و پيمان كمپ ديويد، جدايي راه مصر از ساير كشورها و بازگشت صحراي سينا، جنگ داخلي در لبنان و ورود اسراييل به لبنان به بهانه حمايت از فالانژها، مزارع شبعا و جنوب لبنان، بلنديهاي جولان، كرانه باختري رود اردن، مرگ (ترور) عرفات و درگيري داخلي فتح و حماس، جنگ 33 روزه و حالا جنگ داخلي سوريه و حملات گاه و بيگاه هوايي و موشكي اسراييل؛ مروري بر تاريخ حدودا 70 ساله تنش و تنش و تنش است. نتيجه اين تنش چيزي جز نابودي براي فلسطين نبود. آنان كه در فلسطين ماندند در محاصره غزه گرفتارند و آنان كه به سوريه و لبنان و اردن رفتند، در آوارگي. آنان كه صداي اعتراضشان بلند شد، در زندانهاي اسراييل پوسيدند و آنان كه سكوت كردند در روزمرّگي بمبارانهاي اسراييل هر روز مردند. حال صحبت از اتفاق ديگري است. كوشنر، داماد و تقريبا همهكاره ترامپ در خاورميانه، در حال پيريزي معامله قرن است. او حدود يكسال و اندي است كه مخفيانه در حال رايزني با كشورهاي منطقه براي پيشبرد هدف جديد ترامپ است كه بهشدت با اسلاف خود در تضاد قرار دارد. رييسجمهوران پيشين ايالات متحده بر طرح صلحي ميان اعراب و اسراييل نظارت ميكردند كه بر مبناي ايجاد دو كشور فلسطيني و اسراييلي قرار داشت و ساف به رهبري عرفات نيز با آن موافق بود. اين سياست بر مبناي قطعنامه شوراي امنيت بنا شده بود و داراي اعتبار حقوقي بوده و به موجب آن كشور فلسطين را بر پايه مرز چهارم ژوئن 1967 و با پايتختي اورشليم به رسميت ميشناخت. اما ترامپ به همه اسلاف خود پشت كرد. پس از تصميم ايالات متحده براي بهرسميتشناختن اورشليم به عنوان پايتخت اسراييل در تاريخ دسامبر 2017، پرونده اين سياست ايالات متحده و البته صلح با فلسطين خاتمه يافت. اكنون فلسطينيان، به قول بن سلمان، وليعهد سعودي، بايد ساكت باشند و صلح كنند. كوشنر در اين مدت با ملك عبدالله دوم، پادشاه اردن و عبدالفتاح السيسي، رييسجمهوري مصر در كنار محمد بنسلمان، وليعهد عربستان سعودي، بارها ملاقات كرده و حمايت آنان را از پايان بنبست روند صلح و همكاري بيشتر با ايالات متحده به دست آورده است. شنيدهها حاكي از آن است كه قطر نيز كه در حماس نفوذي قابل توجه دارد با اين طرح موافق است. كشورهاي مذكور نيز اختياري جز اين ندارند. خريد امنيت، تبعات نيز به دنبال دارد و اين كشورها اين تبعات را پذيرفتهاند. از آن طرف، اسراييل خود به سوريه پرداخته و با نزديك شدن به رييسجمهور پوتين، سوريه را از اين معادلات دور ميكند. از ديگر سو ايالات متحده، ايران را تحت فشار قرار داده، تا نتواند در اين زمين بازي نقشآفريني كند. سياستورزي روسها هم در اين باره جالب توجه است. روسها كه به صورت سنتي متحد اعراب در قضيه فلسطين بودهاند، اكنون با اسراييل روابط گرمتري بر پا كردهاند؛ به بيان بهتر هر روز دست ملت عرب در معادلات صلح فلسطين خاليتر شده و وزن سياسي اسراييل سنگينتر ميشود. دور نيست كه از معامله قرن رونمايي شود و بيم آن وجود دارد كه اسراييل به چيزي كمتر از پايتختي اورشليم رضايت ندهد. ياسر عرفات فكر ميكرد كه تا زمانيكه ايالات متحده به حمايت بيچون و چرا از اسراييل ميپردازد، نميتوان تمام فلسطين را باز پس گرفت؛ مبارزه مسلحانه را به سمت صلحي پيش راند كه در آن حداقل تشكيل دولت فلسطيني به پايتختي اورشليم در آن توسط طرف مقابل پذيرفته شده بود.