صداي مخالف
راز چرخش اصولگرايان در حمايت از روحاني
سرمقاله روزنامه وطنامروز شعار انتخاباتي «با روحاني تا 1400» را براي مقاله خود برگزيده و در آن تلاش كرد به جريان تندروي اصولگرا تفهيم كند؛ «بايد روحاني را تا سال 1400 حفظ كرد.» استدلال آنها اين است كه بركناري روحاني نه خواسته جريان «اصولگرايي» بلكه «آرزوي» اصلاحطلبان است كه سعيد حجاريان آن را كليد زده است. در اين مقاله آمده: «به نظر ميرسد آنچه آقاي حجاريان به ظاهر به «افشا»ي آن پرداخته، «نه» خبر و پردهبرداري از رازي مخوف و سر به مهر در جبهه منتقد، كه در واقع «آرزوها»ي جريان متبوع خود ايشان (اصلاحات) است كه به «تحليل» تبديل شده و خيلي نرم و نامحسوس پروژه تحقق آن را نيز كليد زدهاند!»آنچه از درون اين مقاله ميتوان به روشني فهميد اين است كه براي اصولگرايان اين تصور ايجاد شده كه اصلاحطلبان خواهان عبور از روحاني هستند تا مقبوليت خود را نزد مردم با بهانه اينكه به روحاني اجازه فعاليت و كار داده نشد، حفظ كنند. به اعتقاد نويسنده «استيضاح واقعي روحاني بايد پاي صندوقهاي راي در خرداد 1400 توسط خود مردمي كه به او راي دادهاند اتفاق بيفتد.»
كيهان سرانجام پذيرفت
كيهان در سرمقاله روز 9 تير خود به قلم جعفر بلوري سرانجام اعتراف كرد كه كرهشمالي «تسليم» امريكا شده است. نويسنده به بهانه انتقاد به كساني كه بر مذاكره در سياستخارجي تاكيد ميورزند، ناچار شد در مورد كرهشمالي اعتراف كند: «اين طيف حقيقتا از تسليم شدن به معناي واقعي كلمه هم ابايي ندارند و آن را «منطقي» بودن جا ميزنند و حتي آن را به عنوان يك نسخه براي ديگران ميپيچند. از همين رو است كه وقتي گفته شد، كرهشمالي تصميم به مذاكره گرفته و اين مذاكره، تسليم شدن در برابر درخواست امريكا و دادن تمام مولفه قدرت يك كشور بهصورت يكجا به ترامپ است، كف و سوت زدند و قلمفرسايي كردند.» گفتني است نويسنده احتمالا يادداشت روز 21 مرداد سال 96 خود را در سرمقاله همين روزنامه فراموش كرده كه چگونه از پيروزي رهبر جوان كرهشمالي احساس شادماني داشت: «پيونگيانگ نشان داده، بيدي نيست كه با اين بادها بلرزد و از عقبنشيني خبري نيست... شايد باوركردني نباشد اما در داخل كشور خودمان نيز، تحولات بين كره شمالي و امريكا از سوي عدهاي، احتمالا با حساسيت «ويژهاي» دنبال ميشود. پيروزي يك جوان خام تازه به دوران رسيده مقابل امريكاي با آن دبدبه و كبكبه، ميتواند حيثيت ليبرالهاي وطني را كه كارشان بزك كردن امريكا و بزرگنمايي آن است، بر باد دهد.»
جوان: روحاني «بنيانالمرصوص» نيست اما دفاع كرديم
عبدالله گنجي در سرمقاله روزنامه جوان به بررسي دلايل چرخش جريان اصولگرايي در حمايت اين جريان از حسن روحاني پرداخت و معتقد است كه باوجود حرفهاي جديد روحاني، اما او «بنيان المرصوص» (ساختماني مستحكم) نيست. او اصولگرايي را «مادري» معرفي ميكند كه «از ديدگاهها و نظرات خود ميگذرد تا سلامت فرزند را تضمين كند.» گنجي در اين مقاله به كساني كه «تجديدنظرطلب» خوانده، اينگونه طعنه ميزند: «گويي با حمايت انقلابيون از روحاني كابوس و وحشت بين تجديدنظرطلبان به وجود ميآيد و احساس گمشدگي ميكنند و نگران آن هستند كه استانداردهاي غرب در ايران آسيب ببيند و به خطر بيفتد.»
اما يكي از نكات كليدي اين مقاله جايي است كه او احمدينژاد را به مثابه يك «پلشتي» توصيف كرده و معتقد است ميتوانستند با توسل به او «روي روحاني را كم» كنند: «براي انقلابيون فرد موضوعيت ندارد كه اگر داشت از ظرفيت نسبتا خوب احمدينژاد در سال ۱۳۹۶ استفاده ميكردند تا به هر قيمت روي اصلاحات و روحاني را كم كنند، اما اصول به آنان اجازه نميدهد براي استمرار در قدرت هر پلشتي را بپذيرند.»
گفتني است، اصولگرايان در انتخابات سال 96 همان دو قطبي كه فكر ميكنند با احمدينژاد ميتوانستند برنده آن باشند را شكل دادند و با اختلاف 12 ميليوني بازنده انتخابات شدند.