• ۱۴۰۳ شنبه ۲۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3945 -
  • ۱۳۹۶ پنج شنبه ۱۱ آبان

مروري بر كارنامه سياسي احسان نراقي

جامعه‌شناسي قرباني سياست‌مردان

بامداد لاجوردي

بعد از انقلاب، نراقي به زندان ‌افتاد. آن‌طور كه مجله تهران مصور در آن زمان مي‌نويسد، پس از دستگيري او گروهي در پاريس به اين موضوع واكنش نشان مي‌دهند. در ميان اين واكنش‌ها نام‌هاي آشنا مانند ميشل فوكو، سيمون دوبوار و سارتر به چشم مي‌خورد. فوكو و نراقي رابطه خوبي با همديگر داشتند. فوكو در سفري كه به ايران دارد هم به سراغ احسان نراقي مي‌رود و شبي را هم در خانه او سپري مي‌كند. در خاطره‌اي اين ديدار نقل شده: فوكو در يكي از دو سفري كه پيش از انقلاب به تهران آمده بود، شبي را به خانه احسان نراقي رفت تا با او به گفت‌وگو در خصوص انقلاب ايران بنشيند. غلامعلي حدادعادل و نصرالله پورجوادي نيز از حاضران آن ميهماني شبانه بودند.
احسان نراقي، جامعه‌شناسي بود كه به دليل شرايط زمانه‌اش، سياستمداران او را احاطه كرده‌ بودند. او در دوراني به دليل شرايط خانوادگي‌اش به آيت‌الله كاشاني نزديك شد و در دوره‌اي به دليل نگرشش به چپ‌هاي آن زمان مورد توجه دربار محمدرضا پهلوي و فرح قرار گرفت. همين رفت و آمدها به دربار شاه، ‌باعث شد بعد از انقلاب او راهي زندان شود و به دليل وساطتت بني‌صدر براي آزادي‌اش از زندان دوبار يك حاشيه سياسي برايش ايجاد شود. به همين دليل مي‌توان گفت، بسياري از اين حوادث در زندگي احسان نراقي دست به دست هم داد تا فعاليت‌هاي حرفه‌اي و خدمات او به آكادمي علوم اجتماعي به چشم نيايد.
نراقي متولد 1305 و آن‌طور كه خودش نقل مي‌كند از نوادگان ملامهدي نراقي بوده است. شايد اگر حواشي سياسي به نراقي امان و فرصت نفس كشيدن مي‌داد تلاش‌ها و خدمات او براي علوم اجتماعي بيشتر ديده مي‌شد.
 او و خانواده‌اش چندان اهل كنش سياسي نبوده‌اند. چراكه در دوران نوجواني، پدرش به دليل آنچه خودش آن را دور شدن از فضاي ملتهب و سياسي دانشگاه‌هاي ايران عنوان مي‌كند، عازم سوييس مي‌شود. در سوييس او همان‌طور كه پدرش مي‌خواست در جايي آرام و به دور از التهاب درس مي‌خواند و اين فرصت را به دست مي‌آورد تا به واسطه ژان پياژه، روان‌شناس شهير سوييسي نيمه قرن 19 ميلادي با جامعه‌شناسي و مردم‌شناسي آشنا ‌شود.
رييس دانشگاه يعني همكار پليس
نراقي بعد از آنكه درسش را به اتمام مي‌رساند دوباره به ايران بر مي‌گردد. وي در بخشي از خاطراتش نقل مي‌كند كه، امير عباس هويدا رياست دانشگاه تهران را به او پيشنهاد كرده بوده اما وي آن را نمي‌پذيرد. نراقي در پاسخ به اين درخواست هويدا مي‌گويد كه از نظرش رييس دانشگاه، يعني همكار پليس. احسان نراقي و در سال 1336 به عنوان دانشيار دانشگاه تهران و دانشسراي عالي در خدمت دانشگاه تهران قرار مي‌گيرد و يك سال بعد از آن نيز به مديريت موسسه مطالعات و تحقيقات اجتماعي منصوب مي‌شود.
موسسه مطالعات و تحقيقات اجتماعي از جمله ميراث نهادي احسان نراقي براي آكادمي جامعه‌شناسي ايران است. تاسيس اين نهاد با حمايت‌هاي صديقي، وزير دولت محمد مصدق بود و نراقي هم خود را وامدار نگا‌ه‌هاي وي مي‌داند. اين نهاد هم‌اكنون جزو قديمي‌ترين سازمان‌هاي پژوهشي دانشگاه تهران است.
حزب توده عليه احسان نراقي
ايرج اسكندري، نخستين دبيركل حزب توده هم نسبت به احسان نراقي نگاه مثبتي نداشت و او را عامل ساواك مي‌دانست. اسكندري بر مبناي نامه‌اي كه حوالي سال 1975 ميلادي به دستش مي‌رسد استدلال مي‌كند كه احسان نراقي عامل ساواك است. اين نامه در حقيقت گزارش يكي از ماموران ساواك در سفارت ايران در آلمان شرقي به نام بهزادي است. هرچند ايرج اسكندري اطلاعات بيشتري درباره ماهيت اين جلسه به دست نمي‌دهد اما نراقي در مصاحبه‌ها و خاطرات خود به مرور ملاقات‌هايش با نيروهاي امنيتي و ساواك و مسوولان ارشد نظام پهلوي مي‌‍‌پردازد. او در خاطراتش از ملاقات‌هايش به عنوان استراتژي‌اي براي اصلاح امور جامعه و روشنفكران ياد مي‌كند.
البته ريشه اختلاف حزب توده وطرح اين موضوع كه وي با ساواكي‌ها در ارتباط است، در جاي ديگري بود. او به عنوان يك جامعه‌شناس در منش و روش فكري با توده‌اي‌ها كه ماركسيست بودند فاصله بسيار زيادي داشت. نراقي منشأ اين تفاوت فكري را به دوران دانشجويي‌اش در سوييس نسبت مي‌داد. او اين نگرشش را اين‌طور توضيح مي‌دهد: «خشونت حزب كمونيست با دسكو (دوست نراقي در سوييس) به خوبي ماهيت كمونيست‌ها را در اجراي دستورات تعبدي و توضيحات سفسطه‌آميزشان براي من روشن كرد. اينچنين است كه امروز مي‌توانم با سربلندي بگويم كه بخت با من ياري كرد كه من در بيست و دوسالگي از حكومت نوع شوروي قلبا منزجر شدم. يعني حادثه‌اي كه براي افراد نسل من به ندرت اتفاق مي‌افتاد.» در همين رابطه برخي معتقدند به دليل منش چپ‌ستيز نراقي، او مورد توجه دربار و به ويژه فرح قرار مي‌گرفت و او به راحتي مي‌توانست به دربار شاه رفت و آمد داشته باشد.
ملاقات احسان نراقي و‌ ‌آل احمد
با هويدا
نراقي در گفت‌وگويي مي‌گويد در سال‌هاي 1342 يا 1343 روزي جلال‌آل احمد از وي مي‌خواهد ملاقاتي را با امير عباس هويدا ترتيب دهد. نراقي در اين مصاحبه مي‌گويد كه او با جلال صميمي بوده و به همين خاطر جلال از او مي‌خواهد ملاقاتي را با هويدا ترتيب دهد تا آنها بتوانند درباره وضعيت مميزي كتاب در وزارت فرهنگ آن زمان صحبت كنند.
احسان نراقي هم از اين فرصت و امكان خود استفاده مي‌كند و اين ديدار مقدمه‌اي مي‌شود براي ملاقات‌هاي اين دو با ناصر يگانه، وزير مشاور حقوقدان. وي در روند اين مذاكرات ساواك بطور مستقيم و غيرمستقيم وارد مي‌شود.
از كاخ شاه تا زندان اوين
اين جامعه‌شناس بعد از انقلاب به دليل ارتباطاتش با دربار شاه و فرح به زندان افتاد. اما با ريش سفيدي برخي اعضاء دولت موقت از زندان آزاد مي‌شود. اما او در همان ماه‌هاي اول، براي بار دوم هم به زندان مي‌رود كه اين‌بار نيز با اختيارات بني‌صدر كه رياست‌جمهوري وقت ايران بود، آزاد مي‌شود. اما او براي بار سوم در سال 1360 و در پي ماجراي عزل بني‌صدر بازداشت مي‌شود و بعد از آزادي ايران را ترك كرد و به فرانسه رفت.
روزنامه «كيهان» و «كيهان فرهنگي» در گزارش‌هاي متعددي شخصيت علمي و سياسي احسان نراقي را به باد انتقاد گرفتند؛ انتقاداتي كه در پاره‌اي از موارد فراتر از يك گزارش تحليلي يا مصاحبه بود و با طرح سوالاتي نامتعارف به لحاظ رسانه‌اي همراه بود. كيهان فرهنگي در سال 1378 دو مقاله با عنوان «دارالفنون تا كاخ شاه » و «از كاخ شاه تا ساختمان يونسكو» را به بررسي زندگي اين جامعه‌شناس اختصاص مي‌دهد و فعاليت‌هاي سياسي او را زير ذره‌بين برد. تمركز مدير مسوول وقت روزنامه كيهان، ‌مهدي نصيري و كيهان فرهنگي بر زندگي و ديدگاه‌هاي احسان نراقي بيشتر به دليل تعامل او با نشريات دوران اصلاحات بود. به همين دليل جريان كيهان، احسان نراقي را با اين استراتژي كه وي به دنبال استحاله جمهوري اسلامي است، زير ذره‌بين مي‌بردند. كيهان فرهنگي در يكي از شماره‌هاي خود در بخشي از مقاله‌اي تفصيلي از نراقي مي‌نويسد: ‌«نراقي همپاي ديگر همفكران خود در داخل و خارج از كشور، در تلاش است تا از خلال مبارزه با ابعاد انقلاب اسلام ناب محمدي (ص) و انديشه حضرت امام خميني (ره) قداست‌زدايي كند و آن را با نوعي نسبيت همراه سازد... وي با باوري عميق نسبت به تئوري نفوذ در نظام جمهوري اسلامي ايران و با هدف استحاله تدريجي آن، نقاب دوستي به چهره زده و فعالانه در جهت فريب مردم و مسوولان تلاش مي‌كند.» مهدي نصيري در گفتگو با سياستنامه تاييد كرد همچمنان بر اعتقاد پيشين خود درباره نراقي استوار است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون