پديده عجيب اين تجاوز
عباس عبدی
اگر از من بپرسند كه عجيبترين و غير منتظرهترين پديده تجاوز نظامي اخير چه بود، بهطور قطع نفوذ امنيتي را خواهم گفت. موضوعي كه تاكنون اطلاعات روشن و رسمي درباره آن داده نشده است و فقط برخي واكنشها و اقدامات را شاهديم. يكي از اين اظهارات مربوط به نماينده عضو كميسيون امنيت ملي مجلس است كه گفت: «شبكههاي نفوذ داخلي رژيم صهيونيستي در ايران به كمك مردم ضربه جدي ديده است، شبكههايي كه ۲۰ سال است پديد آمده و مشغول برنامهريزي بودند از جمله، برخي از مزدوران كه قرار بود وارد جنگ مسلحانه شوند اما مورد ضربه اطلاعاتي ملت ايران قرار گرفتهاند». اولين نكتهاي كه اين نماينده تندرو اظهار داشته، زمان آغاز تشكيل مجموعه جاسوسي از طرف اسراييل يعني ۲۰ سال پيش است (سال ۱۳۸۴ يا آغاز رياستجمهوري تندروها) . همان زمان كه همفكران اين آقاي نماينده در مجلس و دولت قدرت را قبضه كردند، آغاز نفوذ اسراييل بود. شايد بگويند كه چون ما ضد اسراييلي هستيم! حقيقت اين است كه تنش ميان ايران و اسراييل به ابتداي انقلاب برميگردد و حتي پيش از انقلاب نيز به نحو ديگري با مردم و فعالان سياسي ايران در تنش بودند. حزبالله لبنان نيز ۴۰ سال پيش تأسيس شده بود. بهعلاوه رييسجمهور محبوب شما كه شعار نفي هولوكاست را سر داد و هزينه سنگيني براي ايران ايجاد نمود در سالهاي اخير كه جنايات غزه و لبنان و ايران را ديد، از ديوار صدا درآمد از او در نيامد. پس چرا طرح جاسوسي اسراييل از سال ۱۳۸۴ آغاز شد؟ دليل آن بسيار روشن است. دو اتفاق مرتبط با هم رخ داد كه زمينه را براي اين سياست اسراييل آماده كرد. اول از همه بيگانگي نيروهاي سياسي جديد با بخش مهمي از مردم، و نفي و تحقير آنان بود. البته تندروها طرفداراني داشتند كم هم نبودند، به ويژه با زور پول نفت ميتوانستند طرفداران جديد هم پيدا كنند، ولي آنان خود و هسته سخت طرفدارانشان را معتبر ميشناختند و بقيه را طرد و تحقير كردند. كافي است ادبيات احمدينژاد در دوره ۸ ساله وي را دوباره مرور كنيد.
همچنين رشد فساد و ناكارآمدي و تقدم افراد ناكارآمد بر متخصصان، دشمني با علم و رواج دروغ و شبه علم و نيز انحصاري كردن همه امور، رد صلاحيتهاي گسترده و... موجب شد كه شكافي عميق ميان بخش مهمي از جامعه و دولت و نيروهاي جديد به وجود آيد. همه مطالعات نشان ميدهد كه چنين وضعي به ويژه هنگامي كه با ناكارآمدي اقتصادي و تورم و بيكاري، همراه ميشود، مثل تالابهاي متعفن براي رشد پشه و ديگر حشرات زيانرساننده است. در چنين محيطي ، جذب افراد به امور خلاف و نيز خيانت به كشور آسان ميشود. اين وضع محصول و دستاورد عملكرد همين جناح بود، پيش از آن هيچگاه شاهد اين وضع نبوديم. اتفاق دوم تغيير ماموريت دستگاههاي امنيتي بود كه آنها را هم از جهت ماموريت و هم از جهت نيروي انساني ضعيف كردند. بسياري از كارشناسان اطلاعاتي را يا اخراج يا بازنشسته كردند، و ماموريت عليه جاسوسي بيگانگان را نيز در عمل به حاشيه بردند، حتي گفته ميشود جايگاه بخش مربوط به ضد جاسوسي نيز تنزل يافت. اولويت را دادند به شنود و تعقيب ومراقبت مخالفان و منتقدان داخلي، در حالي كه وظيفه برخورد با اينها وظيفه دستگاه اطلاعاتي نيست. سپس رفتند دنبال سوژههايي كه نتايج آن فاجعهبار بود. حتي هنگامي كه خواستند تروركنندگان دانشمندان هستهاي را بگيرند، به جاي تروريستهاي واقعي آقاي مازيار ابراهيمي را تحت فشار به اقرار به ترور شهيد شهرياري وادار ميكنند و آبروي خود و ديگران را بردند. نظام اطلاعاتي ايران كه به سهم خود قدرتمند بود را به جايي رساند كه در شب تجاوز دهها و شايد صدها ريزپرنده از داخل كشور پرواز ميكنند و خسارات بسيار سنگيني ميزنند و اين آقاي نماينده حتي يك كلمه هم نميپرسد كه چرا چنين شد؟ ريشه آن چيست؟ كجاها ضعف و نارسايي بوده؟ چه كساني بايد پاسخگو باشند؟ آن روزي كه دستگاه اطلاعاتي به جاي پرداختن به ترورهاي دانشمندان هستهاي و انفجارات مرتبط با اين صنعت، به شوراي نگهبان ميروند تا رد صلاحيت آقاي هاشمي و ديگران را جا بيندازند، روشن بود كه دير يا زود بايد شاهد اين وضع ميبوديم. نميدانم كه پس از اين شكست اطلاعاتي آيا هيچ كدام از كارشناسان مربوط كه بازنشسته شده بودند را براي كار دعوت كردند يا خير؟ گمان نميكنم كه دعوتي انجام شده باشد. جالب است كه اين عضو كميسيون امنيت ملي حتي يك كلمه هم نميگويد كه اين ۲۰ سال چه خبر بوده؟ تنها كسي كه تذكر بسيار مهمي داده وزير اطلاعات اسبق و پيش از ۲۰ سال، يعني آقاي يونسي است كه در همين مورد يك اخطار جدي دادند ولي ظاهرا نمايندگان ۳ درصدي نميتوانند و نيازي هم به پيگيري اين مسائل نميبينند. چون براي كسب تأييد صلاحيت در دور بعد، دستشان زير ساطور مراجع چهارگانه تأييد صلاحيت است. موضوع جالب ديگري هم اين آقاي نماينده طرفدار پايداري گفت كه اين شبكه جاسوسي و عملياتي مورد ضربه ملت ايران قرار گرفتند. اولا آنان اقدامات ضد ايراني خود را انجام دادند و طبيعي است كه ضربه هم بخورند. مساله اصلي ضرورت ضربه خوردن پيش از اقدام به جنگ است. آنان ضربات بسيار سنگيني زدند و دور از انتظار نيست كه ضرباتي هم بخورند و قطعا هم مردم در شناسايي آنان كمك كردهاند، ولي در اين ۲۰سال هيچ تذكري و پيشآگاهي در اين مورد داده نشده بود و كلا حتي اطلاعي از آمادهباش اين تعداد جاسوس براي عمليات جنگي نداشتهاند. اين نكتهاي است كه به عنوان نماينده بايد طرح چرايي آن را پيگيري ميكرد كه نكرد. اين انتظارات از آنان بيهوده است. از نمايندگاني كه براي مقابله با زنان اين كشور قانون مينويسند كه ضد امنيت است و اجراي آن از طرف شوراي عالي امنيت ملي متوقف ميشود، انتظار زيادي نداريم، به ويژه كه در يك بند آن نوشتهاند: «تصاوير دوربينهاي وزارت اطلاعات و سازمان انرژي اتمي و وزارت دفاع و پشتيباني نيروهاي مسلح با رعايت ملاحظات حفاظتي و امنيتي در اختيار فراجا قرار ميگيرد.» يعني حتي دستگاههاي امنيتي و نظامي كه بايد خالصانه در خدمت امنيت كشور باشند را به خدمت اين مصوبه ضد امنيتي در آوردند. به نظر ميرسد كه اين بند بزرگترين خدمت به جاسوسي اسراييل بود و اگر پيشنهاددهندگان و تصويبكنندگان آن مورد سوال جدي قرار گيرند شايد بتوان سرنخهايي به دست آورد.