• 1404 جمعه 23 خرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6065 -
  • 1404 چهارشنبه 21 خرداد

آواي تنهايي بزرگمرد هزار آوا

اميد جوانبخت

شايد اندكي باد و باران بهاران مايه دلخوشي باشد اما آلودگي‌هاي فزاینده هر سال پايتخت، آدم‌ها را به تدريج به سوي كسالت و افسردگي و بيماران را قدم به قدم به كام رهايي مي‌كشاند، بي‌هيچ تدبير موثري. در ماه‌هاي گرم غبارات و ريزگردها و در ايام سرد آلودگي‌هاي پايين مانده بر اثر وارونگي هوا... در اين وانفسا طبيعت ديگر حريف توليدكنندگان آلودگي نيست. سال گذشته در ميانه زمستان اين حجم غليظ ناهنجارِ فراگير «فريدون شهبازيان» 82 ساله را با آن كوله‌بار پربار ابتدا راهي بيمارستان و سپس ديار باقي كرد. شهبازيان هميشه برايم يادآور ملودي‌هايي دلنشين و خاطره‌انگيز بود. شهبازيان در اواسط دهه 30 به تشويق پدر به هنرستان موسيقي رفت و در نوجواني به ساز ويولن علاقه‌مند شد. علاقه و پيشرفت او در اين ساز به حدي بود كه در 17 سالگي توانست به عضويت اركستر سمفونيك تهران درآيد. او به تدريج به اركستر گلهاي راديو راه يافت. همراهي با بزرگاني چون روح‌الله خالقي و جواد معروفي موهبتي بود براي يك جوان با استعداد. پس از تحصيل در دانشكده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران او در دوره‌اي رهبر اركستر سمفونيك راديو نيز شد. در دوران همكاري با برنامه گلها او آهنگ‌ها و تصانيف ماندگاري را ساخته و اجرا كرد كه يكي از مهم‌ترين‌شان آواي تنهايي با صداي الهه بود كه ريتم آرام اما تاثيرگذاري دارد. آثار برجسته ديگري نيز از او با صداي شجريان، عهديه، عارف، سيمين غانم در برنامه گلها و بعدها با صداي اصفهاني، افتخاري، مختاباد و... به اجرا رسيده است. آشنايي او با «احمدرضا احمدي» پايش را به كانون پرورش فكري كودكان باز كرد كه دوره درخشاني در كارنامه‌اش بود. او در عين ساخت آهنگ‌هاي ماندگاري روي اشعار شاعراني چون حافظ و خيام و شاملو براي چند فيلم كوتاه همچون اسب (كيميايي) و سكه (نعمت حقيقي) نيز موسيقي ساخت كه همگي بخشي از ميراث گرانبهايي بود كه به مدد زنده‌ياد «احمدي» از دهه پنجاه كانون به يادگار مانده است. تركيب موسيقي خاص او با صداي بم شاملو و آواز شجريان در «رباعيات خيام» يا «كاشفان فروتن شوكران» هنوز هم از پس چند دهه در حافظه بسياري مانده است. در دهه شصت با سياستگذاري‌هاي جديدي كه پس از انقلاب در حوزه سينما شكل گرفت، به تدريج (و در مواردي به يك‌باره) هنرمندان دوره قبل حضورشان محدود و متوقف شد و عوامل و هنرمندان جديدي در رشته‌هاي مختلف در فيلم‌ها به كار گرفته شدند كه يا قبلا در مسير ديگري حركت مي‌كردند يا تازه شروع به كار كرده بودند.

در حوزه موسيقي فيلم نيز با كمرنگ شدن تدريجي حضور هنرمنداني چون منفردزاده، واروژان، حنانه و چند نفر ديگر كه به شكل جدي‌تري به موسيقي فيلم مي‌پرداختند، توليدات جديد نياز به ورود آهنگسازاني خلاق و كاربلد داشت. فريدون شهبازيان با ساخت موسيقي متن براي فيلم‌هاي دادشاه (كاوش) و آوار (الوند) در كنار مجيد انتظامي با خط قرمز (كيميايي)، فرهاد فخرالديني با كمال‌الملك (حاتمي)، كامبيز روشن روان با گلهاي داودي (صدرعاملي)، بابك بيات با نقطه ضعف (اعلامي) و ريشه درخون (الوند)، ناصر چشم‌آذر با تاراج (قادري) و محمدرضا عليقلي با بازجويي يك جنايت (سجادي) مهم‌ترين آهنگسازاني بودند كه با چنته‌اي پر و سوابقي ارزشمند، فعاليت مستمر خود را در سينما پي گرفتند و خوش درخشيدند. نكته جالب توجه در مورد اين گروه اين بود كه هر يك، آثارشان ويژگي‌هاي منحصر به فردي داشت و يك علاقه‌مند غيرموسيقيدان نيز مي‌توانست تاحدود زيادي سازنده موسيقي را حدس بزند. سابقه شهبازيان و فخرالديني در موسيقي اصيل ايراني و گلهاي هميشه ماندگارِ سبب شد تا عطر و بوي آن گنجينه ارزشمند همواره در آثارشان احساس شود. آنها اگرچه گزيده‌كارتر از ساير همدوره‌اي‌هايشان بودند اما نواهاي با احساس‌شان نقش مهمي در ارتقا و تاثيرگذاري فيلم‌ها داشت. شهبازيان پيش از انقلاب هم تجاربي درخصوص ساخت موسيقي براي فيلم غبارنشين‌ها و سريال سفرهاي هامي و كامي (نادر ابراهيمي) داشت، اما پس از انقلاب و با محدود شدن زمينه كارِ اغلب حوزه‌هاي موسيقي فعاليت مستمر خود را در سينما پي گرفت. او پس از دادشاه (كاوش) و آوار (سيروس الوند) كه تم محزون آن نقش مهمي در القاي تنش‌هاي چهار برادر پس از زلزله و فوت پدرشان داشت، با ساخت موسيقي شيرسنگي (مسعود جعفري جوزاني) گام بلندي در اين حوزه برداشت. ملودی‌هاي بسيار دلنشين و اثرگذار او براي اين فيلمِ ارزشمند كه برگرفته از آواهاي بختياري (محل رويدادهاي فيلم) بود، در جشنواره پنجم نيز كانديداي دريافت جايزه شد. موسيقي اين فيلم همچون ساير اجزاي آن بسيار درست، بجا و به يادماندني بود و ترانه پاياني آن (مرجنگه) كه با صداي تورج زاهدي پس از جدال پاياني فيلم روي جسم بي‌جان علي يار مي‌آيد حرف مهم فيلم را در ذهن مخاطب استمرار مي‌بخشد. «وكيل اول/حيدري/ 66» يكي ديگر از فيلم‌هايي بود كه با موسيقي شهبازيان رنگ و لعاب خوبي يافت. «پاييزان/صدرعاملي/ 67» روايت مرد بي‌نام و نشاني بود كه زن و شوهري را مجبور مي‌كرد كه او را به روستايي در شمال برسانند و همراهي‌شان در اين مسير آنها را به نگاهي جديد به زندگي مي‌رساند. اين تحول خصوصا در سكانس‌هاي پاياني با موسيقي شهبازيان و شعر و صداي جواد مجابي تاثير مضاعفي بر بيننده داشت. پس از توفيق شيرسنگي، جوزاني موسيقي فيلم بعدي‌اش «در مسير تندباد/67» را نيز به شهبازيان سپرد كه نتيجه كار به خوبي با حال و هواي ملي- تاريخي فيلم هماهنگ بود و يكي از كانديداهاي جايزه موسيقي جشنواره هفتم فجر نيز شد. از تم‌هاي درخشان او در اين فيلم مربوط به سكانس‌هاي بهشت گمشده با حضور انتظامي بود. او در دهه هفتاد موسيقي فيلم‌هاي نامزدي (ناصر غلامرضايي) و هيوا (ملاقلي‌پور/78) را ساخت كه خصوصا در فيلم دوم كه يكي از آثار برجسته ملاقلي‌پور به حساب مي‌آيد موسيقي نقش مهمي در به‌هم آميختن زمان گذشته و حال داشت. از اواخر دهه هفتاد به دليل حضور او در شوراي سياستگذاري موسيقي صدا و سيما، فعاليت او در فيلم‌ها كمرنگ‌تر شد. با پا گرفتن تدريجي موسيقي پاپ در اين دوران نقش شهبازيان در تعريف استاندارد كيفي براي اين نوع موسيقي در راديو اثرگذار بود. در اين دوران او عمدتا براي فيلم‌هاي وحيد موساييان همچون «آرزوهاي زمين، خاموشي دريا، گلچهره» و... موسيقي ساخت و البته سه‌گانه اخراجي‌ها در دهه نود كه بسيار مورد استقبال قرار گرفت. سال‌ها پيش در ديداري با كيميايي ذكرخير آثار شهبازيان شد كه به نظرم جنس كارشان باهم هماهنگ بود و همكاري مجددشان (پس از اسب) مي‌توانست فيلم خاطره‌انگيزي را رقم بزند و متاسفانه نشد. چند سال پيش در مصاحبتي با او ضمن يادآوري كارهايش، ياد يكي از بخش‌هاي فيلم شيرسنگي افتادم كه موسيقي اثرگذاري دارد. «آعلي يار (نصيريان) در پايان صحبت‌هايش با آسيدممد (عطاالله زاهد) كه تصميم رفتن به سوي قلعه و آزاد كردن پسرش را مي‌گيرد به او مي‌گويد «اسبت رو زين كن آسيدممد» و اين نما به نمايي باز از دشت قطع مي‌شود كه اسب‌ها از عمق تصوير به تاخت مي‌آيند و موسيقي حماسي شهبازيان روي تصاوير بسيار خوب مي‌نشيند.»

به ياد اين فيلم ماندگار و همه آثار به يادماندني شهبازيان بايد روي مزارش شيرسنگي گذاشت... يادش گرامي.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون