حديث روشني
در شرايطي كه نشست فصلي شوراي حكام آژانس بينالمللي انرژي اتمي در سايه تشديد تنشها ميان ايران، امريكا و تروييكاي اروپايي در حال برگزاري است، شوراي عالي امنيت ملي كشورمان با صدور بيانيهاي هشدار داد كه در صورت هرگونه تعرض اسراييل به تاسيسات هستهاي كشورمان، با اقدام متقابل و مشابه روبهرو خواهد شد. اين بيانيه كه پس از افشاي نفوذ عوامل اطلاعاتي ايران در تاسيسات هستهاي اسراييل طي عملياتي بزرگ منتشر شده، نشانهاي از اوجگيري تنشها ميان تهران و تلآويو در مقطع كنوني است، آنهم در شرايطي كه در تازهترين گزارش ادعايي رافائل گروسي، مديركل آژانس بينالمللي انرژي اتمي، بار ديگر ايران به عدم همكاري كافي، نگهداري مواد هستهاي اعلامنشده و ادامه غنيسازي با خلوص بالا متهم شده است. ادعاهايي كه ازسوي تهران قويا رد شده و مقامات جمهوري اسلامي ايران تاكيد دارند اين گزارشها صرفا بازنشر پروندههاي مختومه سال ۲۰۱۵ است. ايران همچنين تاكيد دارد كه در ميان ۱۳۰ كشور عضو آژانس، بيشترين حجم بازرسيها و نظارتها بر برنامه هستهاي كشورمان صورت ميگيرد. در ادامه اين فضاي پرتنش، رافائل گروسي در گفتوگو با يك رسانه عبري، طي اقدامي تحريكآميز، مدعي شد پيامي مكتوب از تهران دريافت كرده مبني بر اينكه در صورت حمله احتمالي تلآويو به تاسيسات هستهاي ايران، دكترين هستهاي كشورمان مورد بازنگري قرار خواهد گرفت. اين اظهارات درحالي مطرح شد كه منابع ديپلماتيك از تماس تلفني ۴۰ دقيقهاي ميان دونالد ترامپ و بنيامين نتانياهو خبر دادند كه البته مساله ايران يكي از محورهاي اصلي آن بوده است. به ادعاي رسانههاي غربي، پس از اين گفتوگو، نخستوزير اسراييل با اعضاي كابينه امنيتي خود تشكيل جلسه داد. با اين همه و با وجود تحركات تلآويو و واشنگتن و اقدامات مداخلهجويانه سه كشور اروپايي همراه با نهاد پادماني، گمانهزنيها درباره پاسخ ايران به بسته پيشنهادي امريكا كه اخيرا از طريق ميانجي عماني به تهران تحويل داده شده، ادامه دارد. مجيد تختروانچي، معاون سياسي وزير امور خارجه و عضو تيم مذاكرهكننده ايراني، اعلام كرده كه تهران در حال نهاييسازي پاسخي رسمي به اين پيشنهاد است. پاسخي كه به گفته تختروانچي مرحلهاي، با چارچوبي منسجم است و در صورت عقبنشيني واشنگتن از مواضع حداكثري ميتواند مسير كاهش تنشها را هموار سازد. همزمان، اسماعيل بقايي، سخنگوي دستگاه ديپلماسي كشورمان نيز اعلام كرد ايران آماده پذيرش برخي محدوديتهاي زمانبندي شده در چارچوب برنامه هستهاي خود است و براي اطمينانبخشي به ماهيت صلحآميز اين برنامه، امكان بازرسيهاي بيشتر را نيز فراهم خواهد كرد. با اين حال، او هشدار داده كه اگر هدف طرف مقابل محرومسازي ايران از حق قانوني بهرهبرداري صلحآميز از انرژي هستهاي باشد، مسير گفتوگوها به بنبست خواهد رسيد. در همين حال، در اواخر روز دوشنبه و همزمان با ادعاي دونالد ترامپ مبني بر برگزاري دور ششم مذاكرات در روز پنجشنبه، وبسايت امريكايي اكسيوس مدعي شد كه دور جديد رايزنيهاي تهران و واشنگتن، پس از يك تعويق طولاني، در مسقط يا اسلو برگزار خواهد شد. اگرچه اين ادعا درنهايت ازسوي مقامات ايراني تاييد شد، اما مكان دقيق مذاكرات هنوز قطعي نشده است. در عين حال بار ديگر مسقط به عنوان گزينه اصلي ميزبان مطرح شده است. با اين حال ناظران با اشاره به تحولات لحظهاي پيرامون ايران، همزماني فشارهاي آژانس، تهديدهاي اسراييل و ابهامات در سياستهاي كاخ سفيد، وضعيت پيشروي هر يك از بازيگران دخيل در اين فعل و انفعالات را آشفته و مبهم ارزيابي ميكنند. كارشناسان نيز همزمان هشدار ميدهند كه هر تصميم سختگيرانهاي در نشست شوراي حكام ميتواند پرونده ايران را دوباره به شوراي امنيت سازمان ملل بازگرداند. به ادعاي اين گروه چنين مسيري، ضمن فعالسازي مكانيسم ماشه و بازگشت تحريمهاي سازمان ملل، پيامدهاي خطرناكي براي ثبات منطقهاي و جهاني خواهد داشت. به ادعاي اين گروه اگرچه در شرايط پرتنش كنوني تلاشهاي ديپلماتيك براي كاهش تنشها همچنان ادامه دارد، اما پرونده هستهاي ايران به نقطهاي بسيار حساس رسيده است؛ جايي كه تلاقي سياستهاي تنشزا از سوی تلآويو و واشنگتن علیه ایران ، همراه با فشارهاي سياسي آژانس بينالمللي انرژي اتمي، چشماندازي نامطمئن و نگرانكننده درباره آينده ترسيم كرده است.
در همين راستا روزنامه اعتماد با لحاظ كردن فضاي ملتهب حاكم بر تعاملات ايران و نهاد پادماني از يكسو و از سوي ديگر بالا گرفتن تنشها ميان ايران و اسراييل پيرو عمليات گسترده اطلاعاتی ايران، كه با برگزاري نشست شوراي حكام همزمان شده است با رضا نصري، كارشناس ارشد روابط بينالملل و تحليلگر مسائل سياست خارجي گفتوگو كرده است. رضا نصري در گفتوگوي خود با «اعتماد» ضمن تاكيد بر سياسي بودن اقدامات اخير مديركل آژانس بينالمللي انرژي اتمي مبني بر اتهاماتي كه به ايران وارد كرده، معتقد است نهاد پادماني تحت نفوذ اطلاعات مغرضانه اسراييل قرار گرفته است. به گفته نصري در عين حال غرب در حال زمينهسازي براي فعالسازي مكانيسم ماشه است و اين روند، مصداق سوءاستفاده از سازوكارهاي حقوقي بينالمللي است و اين رفتارها بياعتمادي ايران را تشديد و مسير ديپلماسي را تخريب خواهد كرد. مشروح اين گفتوگو را در ادامه ميخوانيد:
نشست اخير شوراي حكام در شرايطي برگزار شد كه آژانس بينالمللي انرژي اتمي قطعنامهاي ادعايي و ضدايراني عليه تهران به تصويب رسانده است. در اين فضا، نوعي همصدايي ميان ايالاتمتحده و تروييكاي اروپايي ديده ميشود، هر چند اختلافنظرهايي پنهان و آشكار نيز ميان اين بازيگران وجود دارد. به نظر شما، تا چه ميزان احتمال دارد واشنگتن و سه كشور اروپايي اين قطعنامه را به شوراي امنيت سازمان ملل ارجاع دهند؟ واكنش احتمالي روسيه و چين در اين مقطع زماني چه خواهد بود؟
مطابق آنچه تاكنون در رسانهها گزارش شده، در متن قطعنامه از مديركل آژانس بينالمللي انرژي اتمي درخواست شده گزارش جديدي ارايه دهد. در اين مقطع پرونده ايران از مسير شوراي حكام به شوراي امنيت ارجاع نخواهد شد. در مورد چين و روسيه نيز از آنجا كه در شوراي حكام هيچ كشوري حق وتو ندارد، وزن حقوقي اين كشور از ديگر اعضاي آن بيشتر نيست. حمايت آنها از بُعد «سياسي» اهميت دارد كه همواره اين حمايت صورت گرفته است، منتها لازم است چين و روسيه به صورت قاطعانهتري نسبت ادعاي توسل كشورهاي اروپايي به مكانيسم موسوم به «ماشه» موضعگيري كنند. حقيقت اين است كه توسل اين كشورها به اين سازوكار در زبان حقوقي مصداق سوءاستفاده از فرآيندههاي حقوقي
-يا Abuse of Process - است. در حقوق بينالملل، «سوءاستفاده از فرآيند» به معناي استفاده نادرست از حقوق يا ابزارهاي آييني براي اهدافي است كه مغرضانه، انحرافي يا خارج از مقصود اصلي آنهاست. به بيان ديگر، اين مفهوم به سوءاستفاده از نظامهاي حقوقي -مانند دادگاه، داوري يا سازوكارهاي حل اختلاف- براي رسيدن به نتايجي اطلاق ميشود كه آن نظامها اساسا براي آنها طراحي نشدهاند. در نتيجه، لازم است ساير كشورهاي همسو نيز -در كنار ايران- از هماكنون نسبت به اين موضع اروپاييها حساسيت نشان دهند.
برخي تحليلگران با استناد به اختلافهاي موجود ميان تيمهاي مذاكرهكننده ايران و امريكا، بهويژه در موضوعاتي چون غنيسازي اورانيوم كه از خطوط قرمز تهران محسوب ميشود، معتقدند ايالاتمتحده و تروييكاي اروپايي در پي آن هستند تا زمينه را براي فعالسازي مكانيسم ماشه فراهم كنند. آيا اين فرضيه قابل اتكاست؟ يا بايد اين قطعنامه را صرفا ابزاري براي اعمال فشار سياسي و ديپلماتيك بر تهران با هدف واداشتن تهران به پذيرش خواستههاي ادعايي واشنگتن تلقي كرد؟
اول لازم است به اين نكته اشاره كنم كه اصولا مبناي كار آقاي گروسي غيراصولي است. او اتهاماتي را عليه ايران مطرح كرده كه بر پايه اطلاعاتي است كه توسط سازمان جاسوسي رژيم اسراييل -كه داراي اغراض و نيات خصمانه مشخصي عليه ايران است- دراختيار آژانس قرار گرفته است. اين درحالي است كه مديركل موظف است همواره بيطرفي و رويكرد فني آژانس را حفظ كند. در واقع، صرف اينكه اين اطلاعات صرفا چند روز پيش از تصميم آقاي ترامپ به خروج از برجام «افشا» شد، خود نشاندهنده كاركرد سياسي آنها بود، چراكه اگر اين اسناد واقعا حاوي شواهدي از فعاليتهاي نگرانكننده ايران بودند، بايد مدتها پيش منتشر ميشدند. دوم اينكه آقاي گروسي نميبايست اجازه ميداد آژانس به ابزاري در دست كشورهاي غربي براي «اهرمسازي» حين مذاكرات با ايران تبديل ميشد. منتها، از آنجا كه ايشان در تلاش براي جلب حمايت اين كشورها در مسير نامزدي خود براي دبيركلي سازمان ملل متحد است، عملا آژانس را به چنين كاركردي تقليل داده است. يعني ايشان عملا بيطرفي يك نهاد بينالمللي را زير سوال برده تا به رياست يك نهاد بزرگتر نائل شود كه اين خود خطايي است كه به تنهايي بايد موجب ترديد جدي در صلاحيت او براي احراز چنين سمتي شود. سوم اينكه، ازهماكنون بايد انتظار داشت طرف مقابل به فضاسازي براي مشروعيتبخشي به استفاده از سازوكار به اصطلاح «ماشه» روي بياورد. بالطبع، يكي از اقدامات در جهت اين فضاسازي، اخذ قطعنامه از شوراي حكام و امنيتيسازي هرچه بيشتر برنامه هستهاي ايران است.
فارغ از آنكه قطعنامه اخير به شوراي امنيت ارجاع داده شود يا نه، به نظر شما تصويب چنين سندي تا چه اندازه ميتواند بر فضاي حاكم بر مسير رايزنيهاي غيرمستقيم ميان تهران و واشنگتن تاثيرگذار باشد؟
تصويب يك قطعنامه منفي در شوراي حكام موجب بياعتمادي بيشتر ايران به مديركل آژانس و سازوكارهاي اين نهاد خواهد شد. تضعيف اين اعتماد نيز طبيعتا پيامدهاي منفي خواهد داشت، چراكه در هر حال در هر توافقي كه احيانا منعقد شود، نقشي براي آژانس نيز درنظر گرفته خواهد شد، ضمن اينكه ممكن است واكنشي عملي هم ازسوي ايران در پي داشته باشد، بنابراين، استفاده ابزاري مديركل و كشورهاي غربي از اين نهاد اصولا اقدامي غيرسازنده و غيرمسوولانه است.
در جريان پنج دور رايزني ميان ايران و امريكا، شاهد مواضع ضد و نقيض ازسوي واشنگتن بودهايم. اكنون در آستانه دور ششم نيز، از يكسو ادامه همين رويكرد از سوي امريكا ديده ميشود و ازسوي ديگر، گزارش ادعايي نهاد پادماني آژانس و موضعگيريهاي تند تروييكاي اروپايي موجب پيچيدگي بيشتر در معادلات شده است. باتوجه به اين شرايط، آيا ميتوان گفت فضاي موجود براي دستيابي به يك توافق نسبي فراهم خواهد بود؟
موضع تيم مذاكرهكننده امريكا هنوز در هيچ چارچوب مشخصي قرار ندارد و فاقد انسجام است. اين سردرگمي در مواضع، كه بعضا در اظهارات رسانهاي آنها مشاهده ميشود، در پيشنهادات رسميشان نيز بازتاب دارد. در مقابل، موضع ايران منطقي، منسجم و قابل تحقق است. بنابراين، چالش اصلي مذاكرات، نزديك كردن يك موضع ناپخته، غيرمنطقي و گاه غيرتخصصي به موضعي متعادل و واقعبينانه است. تروييكاي اروپايي نيز احساس ميكند جايگاه خود را در روند مذاكرات از دست داده و از همينرو ميكوشد با تندروي و فضاسازيهاي غيرسازنده، خود را به عنوان بازيگري غيرقابل اغماض معرفي كند. به هر حال، حركت در چنين فضايي براي تيم مذاكرهكننده ايران دشوار است؛ اما پيشنهادات ايران بهگونهاي طراحي شدهاند كه مسير رسيدن به توافق باز ميگذارد.
دونالد ترامپ اخيرا مدعي شده كه از رييسجمهور روسيه خواسته است در پرونده هستهاي ايران ورود كند و زمينهساز توافق شود.
اين ادعا، از يك منظر بازتابي از رويكرد متناقض واشنگتن نسبت به موضوع ايران است و از منظر ديگر، پرسشهايي درباره نقشآفريني احتمالي مسكو در پرونده هستهاي ايران ايجاد ميكند. اگر اين ادعا را قابل تأمل بدانيم، به نظر شما چرا رييسجمهور امريكا به همتاي روس خود متوسل شده است؟ روسيه يكي از طرفهاي برجام است و ميتواند هم در روند مذاكرات براي توافق جديد و هم در مرحله اجراي آن نقشآفريني كند. اينكه چگونه ورود كند يا چه نقشي به آن محول شود، درنهايت با توافق ايران صورت خواهد گرفت.
ذيل سوال بالا، آيا ميتوان سفر احتمالي ولاديمير پوتين به ايران را در اين بستر ارزيابي و تحليل كرد؟
سفري كه در سطح رييسجمهور انجام شود قطعا اهدافي فراتر از رسيدگي به يك موضوع محدود دارد. اما قطعا مساله هستهاي نيز مساله مهمي است كه در گفتوگوهاي ميان دو طرف مطرح خواهد شد.
باتوجه به اينكه بيانيه شوراي عالي امنيت ملي بعد از انجام عمليات بزرگ نفوذ ايران در سرزمينهاي اشغالي اسراييل همزمان شده با صدور قطعنامه ضدايراني در شوراي حكام، آينده تنشها ميان تهران و تلآويو در شرايط متشنج كنوني را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
رژيم اسراييل ذاتا يك رژيم بحرانزي است كه در فضاي ثبات منطقهاي، كاركرد و اهميت خود را ازدست ميدهد. اين رژيم بهخوبي آگاه است كه در شرايط صلح و ثبات، ايران و كشورهاي عرب همسايه فرصت خواهند يافت تا روابط راهبردي، اقتصادي، تجاري و امنيتي خود را تقويت كنند و چنين نظمي با منافع اسراييل كاملا در تضاد است. دليل اصرار آن بر «توافقات ابراهيم» و دليل مخالفت آن با هرگونه مذاكره و تعامل ديپلماتيك ميان ايران و غرب نيز ممانعت از ايجاد چنين نظم جديدي در منطقه است.